امانالله قراییمقدم جامعهشناس
بهطور کلی نقد به صورت یک فرهنگ کلی قلمداد و ابراز میشود. این بدان معنی است که نقد باید یکی از ارکان زندگی انسانها باشد. کانت اعتقاد دارد، کسانی که نقد را نمیفهمند و نمیپذیرند درواقع از درک علم و فکر علمی تهی هستند. کسانی که نقد را بهدرستی نفهمند از قاعده کلی زندگی نیز به دور هستند. زمانی که نقد برای شما به خوبی جا نیفتد، شما از کلیت و ساختار اصلی زندگی به دور هستید. همواره سعی کردهام در زندگی جایی را برای نقد باز کنم و کنار گذارم. من اغلب اوقات که به کلاس درس میروم به بچهها اعلام میکنم تمام مطالبی که من به شما ارایه میدهم دروغ است و هیچکدام صحت و واقعیت ندارد و از اینرو شما باید به تکتک حرفهای من در عین تدریس، شک کنید و هرکدام را مورد بررسی قرار دهید. این به نوعی تحریک دانشجو است که به دنبال موضوعی برود که بتواند صحت آن را بازتاب دهد و بتواند از من نقدی را در مقابل همگان ارایه دهد که این اتفاق نیز در اوقاتی رخ داده است. من تقریبا 30سال است که درس میدهم و همواره بر این موضوع پافشاری داشتهام و به شاگردانم اعلام کردهام که اگر میتوانید گفتههای مرا نقد و اشتباهاتم را پیدا کنید و به من ارایه دهید. در این صورت، من هم از شما تقدیر خواهم کرد.
من همیشه این موضوع را بیان کردهام، به مطالبی که من ارایه میدهم یا هرکسی که به شما درس میدهد یا تدریس میکند، شک داشته باشید و بهراحتی هر موضوعی را نپذیرید. دکارت نیز میگوید: همواره در زندگیتان شک داشته باشید. او میگوید: تا زمانی که شک وجود دارد، من هم وجود دارم. تا این زمان سعی کردهام با شهامت کامل، انتقاد را بپذیرم. نقد در داخل خود بهحدی نکات مثبت و سازنده دارد که زمانی که شما به آنها با دقت نگاه میکنید، متوجه میشوید که این امر تا چه حدی در مناسبات افراد دخیل و تاثیرگذار است. نقد به سازندگی منجر میشود، نقد متولی توسعه در هر جامعه است. کشور یا مملکتی که نقد در آن خط قرمز محسوب میشود، از تمام لحاظ عقبمانده خواهد بود و یک کشور استبدادی و دیکتاتوری لقب میگیرد و ادوارد کلاپارد در این زمینه میگوید: بگذارید شاگردان صحبت کنند و معلم باید ساکت باشد.
به هرحال من با نقد و انتقاد موافق هستم. حتی زمانی که به خودم برمیگردد و مخاطبش نیز خودم هستم. من این موضوع را هر روز تکرار میکنم که دانشجویان هیچ موقع یادشان نرود، نه برای اینکه به من نقد کنند نه؛ به این معنی که نقد را همواره در زندگیشان جا بیندازند و این موضوع را به صورت روزمره، در زندگی خود قرار دهند. نقد تأثیر خود را در تمام حوزهها میتواند بگذارد و تأثیر آن هم بهراحتی قابل مشاهده است، برای مثال نقد اقتصادی باعث پویاشدن سیستم اقتصادی یک کشور میشود. در بخش سیاسی و اجتماعی نیز همینگونه است. یک محقق همواره باید در تحقیق باشد و درباره موضوعاتی که پردازش میکند، دقتنظر داشته باشد و خودش این خواسته را داشته باشد که همواره کسانی باشند تا به دستاوردهایش نقد وارد کنند و این موضوع باعث سطح ارتقای عملکرد همان محقق هم میشود. فرانسیس بیکن این عقیده را دارد که نباید انسانها خطای ذهنیتها و افکارشان را تصور کنند و آن را نپذیرند زیرا برایشان به وجود آورنده توهم است و باعث میشود که ایراداتشان را بهخوبی نبینند.