| موسی پاکروان | جانباز جنگتحمیلی |
خاطرات جنگ، خاطرات قریبی است. آنقدر به ما نزدیک است که هر لحظه را (حتی با گذشت 26 سال) با آنها زندگی میکنیم. یادم هست ما بهعنوان نیروی داوطلب به مناطق جنگی رفتیم. آن چیزی که نیروی داوطلب را از سایر نیروها متمایز میکند، عشق است و خستگیناپذیری. چنین نیرویی حاضر است به خاطر هدفش جان خود را هم از دست بدهد. ما در جنگ 8 ساله مقاومت کردیم و جای هیچ پشیمانی هم وجود ندارد؛ البته این بدان معنا نیست که جنگ را ستایش میکنیم و در ستایش آن شعر میسراییم!
جانبازان و رزمندگان از جان، مال و خانواده خود برای حفظ مال و ناموس مردم گذشتند و همیشه خود را نسبت به اتفاقات پیرامون متعهد دیدهاند. به نظر تنها کاری که میتوان حالا برای پاسداشت آنها انجام داد، توجه ویژه است؛ چراکه این گروه با جوانمردی، غیرت و وفاداری، جان خود را برای مردم به خطر انداختند. بسیاری از جانبازان که هنوز با آثار و بقایای جنگ دستوپنجه نرم میکنند، از غفلت و بیتوجهیهای مسئولان گلایهمندند؛ اما به خاطر نیتهای خالص خود، بی توجهیها را تاب میآورند.
بسیاری از دوستان ما بر اثر اصابت ترکش در منطقه جنگی، علاوه بر شیمیایی شدن، از ناحیه ران، دست، گوش و... آسیب دیدهاند و چند جراحت را بهطور همزمان به دوش میکشند. بسیاری از آنها طی بمبارانهای شیمیایی مختلف آسیب دیدهاند و خیلیهای دیگر بر اثر موجهای انفجار و صحنههای دردناک دچار اختلال استرس شدهاند و زندگی اجتماعی اطرافیان خود را هم تحتتأثیر قرار دادهاند.
تصوری که مردم از یک جانباز جنگ در ذهن خود دارند، تنها در یک ویلچر خلاصه شده است، اما واقعیت آنجاست که این شکل مساعدترین وضع یک جانباز به حساب میآید. فشارخون، افسردگی، غش و بیقراری، راهرفتن غیرعادی و... از عوارضی است که سربازان بازگشته از جنگ سالهاست که با آنها دستوپنجه نرم میکنند و از همه بدتر، حالتهای تهاجمیای که در برخی از موارد باعث میشود، جانباز به دلیل تحمل کم به طرف مقابل خود حملهور شود. جانبازان اعصاب و روانی هستند که پس از گذر از این مرحله از حرکت خود پشیمان میشوند و از طرف مقابل عذرخواهی میکنند.
روزهای گرامیداشت هفته دفاعمقدس است و صحبت از این حرفها که «جانبازان جنگ 8ساله هنوز قادر به تهیه هزینههای دارو و درمان خود نیستند» شاید به مذاق عدهای خوش نیاید اما اینها واقعیاتی است که نمیتوان به سادگی از کنارشان گذشت. اصلا فرض کنید ما عنوان جانبازی را یدک نمیکشیم، انسان که هستیم! آیا نباید برای درمان مشکلات جسمی و روحی خود، بتوانیم از خدمات بیمهای بهره بگیریم؟ جانبازان پا به سن گذاشتهاند، اما هنوز جزو آثار به جا مانده از دوران 8 ساله جنگ حساب میشوند و اتفاقا باید شرایط ویژه و مساعدتری را برایشان در نظر گرفت. هرگز از رفتن به جبهه پشیمان نیستم، زیرا براساس باورهایی که داشتم، تن به این کار دادم. مردم تا ما را میبینند از وضع درمانیمان میپرسند، از اینکه پشیمان هستیم یا نه. باید بگویم که ما هرگز از کاری که کردهایم پشیمان نیستیم؛ بلکه اگر دوباره جنگی صورت بگیرد هم در خط مقدم جبههها حضور پیدا میکنیم. در آن شرایط هدف چیز دیگری بود، از دانشجوی دکتری و قهرمان ورزشی تا کارگر ساده ساختمان و محصلان دبیرستانی؛ همه از هر طبقه و جایگاهی که داشتند با مسئولیتی که احساس کردند در جبههها حاضر شدند.
همه مردم باید منبع قضاوت درمورد ما را شنیدهها از دیگران قرار ندهند، بلکه با شنیدن از خود ما درموردمان تصمیم بگیرند. آنوقت شاید راحتتر بتوانند درک کنند که 30سال روی تخت بهصورت دَمر خوابیدن، یعنی چه؟