شماره ۸۹۱ | ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۱ تير
صفحه را ببند
حقایقی که گزارش چیلکات از تونی بلر و جنگ عراق فاش کرد
حمله آمریکا و انگلیس به عراق موجب رشد داعش شد

مجتبی پارسا| بعد از 7 ‌سال در دو‌ میلیون ‌و هفتصد ‌هزار کلمه دوازده جلد قطور گزارش جان چیلکات درباره دخالت بریتانیا در جنگ عراق منتشر شده است. گزارشی که براساس آن، دخالت بریتانیا در جنگ عراق قابل توجیه نیست و این جنگ یک شکست است.  این گزارش توسط سر جان چیلکات و کمیته همراه او نوشته شد. آنها 7 ‌سال زمان گذاشتند تا اطلاعاتی که کسب کرده بودند  که بیش از جنگ 6 ساله و حضور نیروهای انگلیسی در عراق طول کشید، را به رشته تحریر درآورند. بسیاری از افراد خصوصا کسانی که از رفتن يا حذف صدام حسین، دیکتاتور عراق حمایت می‌کردند، پیش‌تر به این نتیجه رسیده بودند که حمله به عراق براساس اطلاعات نادرستی صورت گرفت و آمادگی کافی برای دوران بعد از صدام، برای سرنوشت وحشتناک «عراقِ محکوم به فنا» وجود نداشت.
به گزارش گاردین، این تحقیقات توسط شورای خصوصی بریتانیا با اختیارات گسترده به منظور بررسی نقش بریتانیا در عراق از میانه‌ سال ۲۰۰۱ تا ژوئیه ۲۰۰۹ انجام شد. در این تحقیقات، مراحل پیش از جنگ، عملیات نظامی در خاک عراق و پیامدهای جنگ مورد بررسی قرار گرفت تا مشخص شود که چه مواردی مسئولان را به جایی رساند که تصمیم به حمله بگیرند و در طول این مراحل چه اتفاقاتی روی داد.
گزارش چیلکات در باب جمع‌آوری میزان زیادی از اطلاعات و اسناد محرمانه، خصوصا در مورد ارتباط خصوصی تونی بلر با جرج دبلیو بوش، باعث افشای اطلاعاتی شد که ممکن بود در غیر اینصورت،  برای سال‌های زیادی حتی روشنایی روز به آنها نرسد. اطلاعاتی که می‌تواند برای سیاستگذاران بسیار ارزشمند و برای آیندگان درس عبرتی باشد.
چرا تونی بلر حتی اعتراف نمی‌کند که این جنگ اشتباه بود؟
او بارها و بارها تأسف خود را بابت کشته شدن افراد، چه به خاطر نیروهای بریتانیایی و چه به دلیل نیروهای عراقی ابراز کرده است. به دنبال ماراتن چیلکات، تونی بلر در کنفرانسی مطبوعاتی حاضر شد تا در این باب صحبت کند. نخست‌وزیر سابق بریتانیا با صدایی گرفته و ظاهری که حاکی از فشار درونی بود، به برخی از اشتباهات گذشته اذعان کرد. او حالا تصدیق می‌کند که باید با دقت و آگاهی بیشتری برای توجیه جنگ رفتار می‌کرد؛ با این حال او نمی‌تواند به این اقرار کند که پیش از جنگ، اطلاعات کافی و دقیقی در دست نداشته است؛ چراکه او آن زمان طرفدار سرسخت این جنگ بود.
او اقرار کرد که باید از این موضوع مطمئن می‌شد که آیا متحدان برای آنچه ممکن است بعد از سرنگونی صدام رخ دهد، آمادگی دارند یا نه. آنچه او نمی‌تواند به آن اقرار کند، این است که «اگر آن زمان، آنچه امروز می‌دانم را می‌دانستم، هیچگاه بریتانیا را وارد جنگ با عراق نمی‌کردم». برای همین است که عده‌ای واکنش او را به خودفریبی، انکار و غرور تخفیف می‌دهند. مهم‌ترین دلیل برای این رفتار بلر این است که اگر او بپذیرد که همه این سرمایه‌گذاری اشتباه بوده، درواقع به این معناست که جان بسیاری از افراد و عزیزانشان گرفته شد، تنها به‌خاطر
حماقتی وحشتناک!
آیا بلر پیش‌تر خود را در این جنگ متهم کرده بود؟
بسیاری از واکنش‌ها به گزارش چیلکات، متمرکز به یادداشت نوشته‌شده تونی بلر به جرج بوش در اواخر ماه جولای 2002 (پیش از حمله آمریکا و انگلیس به عراق) بود. یادداشتی که در آن بلر به بوش قول داده بود که «هر اتفاقی بیفتد، من با توام». این سخن که به مثابه دادن چک سفید امضایی به رئیس‌جمهوری آمریکا بود، برای دیپلمات‌های بریتانیایی که این یادداشت را دیده بودند، بسیار وحشتناک به نظر می‌رسید. بعد از آن «هر اتفاقی بیفتد» از سوی بلر با «اما» و «اگر»هایی همراه شد که نیاز به دیدار این دو نفر (بلر و بوش) پیش از هرگونه اقدامی را ضروری می‌کرد. این اتفاق چندین‌بار در مراحل مختلف حرکت به سمت عراق افتاد. اما «هر اتفاقی بیفتد»، هوش و حواس جرج بوش را برده بود و مشکل اینجاست که بوش این سخن بلر را به این برداشت کرده بود که در هر شرایطی، بلر تضمین کرده که او را حمایت
می‌کند.
آیا بلر برای جنگ دروغ گفت؟
بعد از آغاز جنگ، مخالفان و معترضان با پلاکاردهایی که در دست داشتند، او را «بلایر» (دروغگو) خواندند؛ چراکه توجیه اصلی بلر برای حمله به عراق، این بود که صدام سلاح‌های کشتار جمعی در اختیار دارد اما چنین سلاح‌هایی پیدا نشد! (وجود نداشت.) در واقع، حالا ما می‌فهمیم که اطلاعات آنها در مورد سلاح‌های کشتار جمعی سراسر دروغ و بعضی از قسمت‌های آن داستانی خیالی بود.
گزارش چیلکات، تقصیرها را بیشتر متوجه ام‌آی6 می‌داند؛ جاسوسانی که وعده داده بودند توانایی جمع‌آوری اطلاعات دقیق و واقعی را از رژیم صدام دارند. این سازمان گفته بود که یکی از منابع اطلاعاتی کلیدی آنها جعلی بوده، اما چیلکات می‌گوید که ام‌آی6، این موضوع را نه‌تنها از مردم، بلکه از بلر هم مخفی نگاه داشته بود. اعضای ارشد و هم‌حزبی‌های بلر، بارها به او هشدار داده بودند که بسیاری از اطلاعاتی که سرویس جاسوسی می‌دهد، کهنه، نادقیق و مناقشه‌برانگیز است و این موضوع را اثبات نمی‌کند که صدام تهدید قریب‌الوقوعی است. جرم و گناه بلر این بود که با تمام این هشدارها، باز هم از این گزارش‌ها استفاده کرد و آنها را به‌عنوان شواهدی قانع‌کننده برای اثبات این‌که صدام خطری واقعی، بالفعل و درحال رشد است، در نظر گرفت، درحالی‌که این‌طور نبود.
آیا این جنگ می‌توانست متوقف شود؟
تا لحظه آغاز حمله، اعضای کلیدی کابینه می‌توانستند رفتاری اعمال کنند تا مانع شراکت بریتانیا در جنگ شوند. هریک از این افراد، «جان پریسکات، معاون نخست‌وزیر وقت»، «گوردن براون، صدر اعظم» و «جک استراو، وزیر امور خارجه»، می‌توانستند با استعفای خود جلوی حمله را بگیرند و آن را متوقف کنند. با این‌که تمام نگاه‌ها روی تونی بلر است، اما این نکته بسیار مهمی است که به یاد داشته باشیم همکاران ارشد او قدرت متوقف کردن جنگ را داشتند، ولی این کار را نکردند. همچنین باید این موضوع را به یاد داشته باشیم که تشکیلات دیپلماتیک، نظامی و اطلاعاتی، همگی پای حمله به عراق را امضا کردند و حتی نظامیان خواهان به حداکثر رساندن مشارکت بریتانیا بودند، گرچه بعدها از این موضع به‌عنوان اشتباهی فاحش یاد کردند. بسیاری از مطبوعات و بیشتر مردم نیز در زمان حمله، از حذف صدام حمایت می‌کردند.
حامیان جنگ، بعد از حادثه کجا بودند؟
مطابق پیش‌بینی‌ها، جنگ عراق به‌راحتی، به سرعت و با تلفات نسبتا کمی پایان یافت. صدام کمتر از یک ماه سرنگون شد. بعد از حمله بود که همه‌چیز به‌طرز فاجعه‌باری خراب شد. تونی بلر همچنان اصرار دارد که این موضوع قابل پیش‌بینی نبود، در صورتی که چیلکات این بهانه را رد می‌کند و می‌گوید که دقیقا قابل پیش‌بینی بود: «خطر سقوط صدام باعث ایجاد درگیری‌های فرقه‌ای در عراق می‌شد و این موضوع هم قابل پیش‌بینی بود و هم پیش‌بینی شد.» بوش که نادانی خود را نسبت به کشوری که به آن حمله کرده بودند، نشان داده بود، خیلی راحت این موضوع را نادیده گرفت. تونی بلر هم نمی‌خواست به عواقب این جنگ فکر کند تا جایی که دیگر خیلی دیر شده بود. عواقب پس از جنگ، نه‌تنها نتوانست امنیت را ایجاد و خدمات اساسی را برقرار کند، بلکه به وعده‌ای که به عراقی‌ها، مبنی بر داشتن زندگی بهتر داده شده بود نیز خیانت کرد.
آیا این جنگ باعث ایجاد داعش شد؟
غالبا ادعا می‌شود که جنگ با عراق، باعث شعله‌ور شدن آتش نزاع‌ها در خاورمیانه شد. تونی بلر به این ادعا این پاسخ را داده است که حتی اگر صدام و پسرانش در‌ سال 2003 هم از قدرت پایین کشیده نمی‌شدند، نزاع‌ها بعدها در عراق فوران می‌کرد؛ چراکه بهار عربی و قیام علیه رژیم‌های مستبد آغاز شده بود. این اتفاق در مصر، لیبی و سوریه نیز افتاد. با این حال، چیلکات ادعا می‌کند که این جنگ، موجب افزایش رشد داعش و نزاع‌ها در سوریه شد. مارتین شولاو، متخصص خاورمیانه و مطالعات داعش در مقابل این ادعا پاسخ می‌دهد که «جنگ داخلی سوریه توسط داعش آغاز نشد. بلکه مستقیما از بیداری عربی نشأت گرفت و تلاشی بود برای سرنگونی رژیمی مستبد. داعش با حمایت مستقیم و غیرمستقیم اسد، از آشفتگی و هرج مرج سربرآورد و بعدا به هیولایی تبدیل شد که از کنترل همه
خارج شد.»


تعداد بازدید :  297