دکتر سعید معیدفر جامعهشناس
در حالی که دولت درگیر حلوفصل بسیاری از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است، مسألهای چون فیشهای حقوقی نجومی مدیران هم میشود مشکلی در کنار دیگر مسائل که حال تنها دولت میتواند با اقدامی قاطعانه آن را حلوفصل کند، اما این همه ماجرای دولت نیست و از بروز چنین اتفاقاتی گریزی نیست. تا زمانی که متخلف وجود دارد نمیتوان از بروز تخلف ایمن بود. درواقع قضیه فیشهای حقوقی نخستین و آخرین واکنشی نیست که در جامعه بهوجود آمده و خواهد آمد و باز هم دولت از این دست مسائل بسیار خواهد داشت.
هماکنون به جرأت میتوان اظهار کرد که شرایط مناسبی (بهلحاظ همبستگی اجتماعی) در جامعه نداریم. اگر بخواهیم این روند مسألهساز در جامعه بهبود پیدا کند، نیازمند آشتی ملی در کشور هستیم. آشتی باید میان جناحهای سیاسی و مردم برقرار شود. هرگاه همه جناحهای سیاسی تنها منفعت مردم برایشان پراهمیت جلوه کرد، میتوان انتظار داشت که رئیسجمهوری هم میتواند در اجرای دستورالعملی که وضع کرده است، موفق شود و بیانیهای که صادر کرده است، دستوری خواهد بود برای همه اعضای جامعه سیاسی و غیرسیاسی. در غیر اینصورت رئیسجمهوری تنهاست و نمیتوان خوشبین بود. تنها دولت نمیتواند این بیانیه را اجرایی کند و اگر بدون همکاری دیگر آحاد ملت و سیاسیون باشد، میسر نخواهد شد؛ مانند دیگر اتفاقات سیاسی و اقتصادی که هیچگاه بدون حضور همگانی موفق نشده است.
شاید بتوان با اعلام این بیانیه از سوی بخشی از حکومت بازخوردهای مثبتی دریافت کرد، اما آیا کافی است؟ آیا همه اقشار سیاسی موافق هستند؟ در اینکه بیانیه صادرشده از سوی رئیسجمهوری بسیار ایدهآل و امیدبرانگیز است، نمیتوان شبههای داشت اما با افرادی که چوب لای چرخ اقدامات دولت میگذارند چه میتوان کرد؟
هماکنون بیش از آنکه فیشهای حقوقی نجومی برای ملت به مسألهای بغرنج تبدیل شده باشد و آینده ملت را تهدید کند، تنوع و تکثر آرا، نظریات، دیدگاهها و سبکهای سیاسی و اجتماعی است که انسجام مردم در حکومت اسلامی را زیر سوال میبرد.
همین تنوعطلبی سیاسی، سبک زندگی مردم را نیز مورد تخطئه و مخاطره قرار داده است و نمیتوان به ادامه این روند خوشبین بود. رئیسجمهوری باید ساختار نظام اداری و سبک زندگی را هدف اصلاح قرار دهد. همواره در همه دولتها مناقشه بر سر فساد وجود دارد. فساد مستمسک گروههای سیاسی است که میتواند در جایگاههای مختلف با هم رویارویی داشته باشد. میتواند آثار مثبت داشته باشد یا آثار منفی. گاهی جناحهای سیاسی فساد را دستاویزی میکنند برای کوبیدن هم و گاه اقدامی میشود برای اینکه رقیب را از میدان بهدر کنند. اما سوالی که در این میان در ذهن ایجاد میشود آن است که ریشه اعتماد در درون جامعه اگر خشک شد، چگونه میتوان آن را سبز کرد.
اگر جامعه با این سرخوردگیها روبهرو شود به هیچ عنوان نمیتوان آن را به مسیر اصلی بازگرداند و در آن زمان هیچ جناح سیاسی نمیتواند نجاتبخش آن باشد. هماکنون چشم بر واقعیتها بسته شده است. فساد در حقوق مدیران هم باز بهانهای دیگر است برای تخطئه دولت یازدهم و باز مشکلی است که بر سر راه دولت طرح شده است. بیانیهای که رئیسجمهوری اعلام کرده است، میتواند امیدبخش باشد به شرط آنکه نیروهای بازدارنده سدی بر سر راه اجرای آن نشوند. باید همه زیر یک چتر ایدئولوژیک باشیم و برای رسیدن به یک هدف گام برداریم.