| حسين نورينيا | روزنامه نگار |
بسياري از افراد بهويژه مديران چنين ميانديشند كه اگر نگرش مردم نسبت به چيزي تغيير كند، آن گاه رفتار آنان نيز نسبت به آن تغيير خواهد كرد و بر اين مبنا براي تغيير الگوي مصرف نيز كه در قلمرو رفتار است، به پيامهاي فرهنگي و تبليغاتي بسنده ميكنند. اين در صورتي است كه تحقيقات تجربي نشان دادهاند كه
هر چند آمادگي براي عمل يكي از اجزاي سهگانه نگرش است، ولي لزوما بين نگرشهاي كلامي و رفتارهاي غيركلامي افراد رابطه مثبت و معناداري وجود ندارد. به اين معني كه ممكن است افراد در گفتار خود، نگرشي را بيان كنند كه در رفتار خود چندان به آن پايبند نيستند.
بهعنوان مثال، نگرش افراد نسبت به تقلب هنوز نتوانسته است رفتار عملي تقلب كردن آنان را پيشبيني كند؛ چرا كه رفتار، به غير از نگرش، متاثر از موقعيت نيز هست و افراد بر مبناي موقعيتهاي متفاوت، بهرغم نگرش واحد نسبت به موضوع موردنظر، ممكن است رفتارهاي متفاوتي از خود بروز دهند. از اين رو، اگر افراد در موقعيت همسوي با نگرش خود
قرار گيرند، احتمال بيشتري وجود دارد تا رفتار آنان همجهت نگرششان باشد.
علاوه بر اين بايد در نظر گرفت، نگرشهاي گوناگون و مرتبط با يكديگر منظومههاي نگرشي را تشكيل ميدهند، از اين رو، در مواقع بسياري، رفتار نه ناشي از نگرش خاص نسبت به موضوع موردنظر، بلكه ناشي از تأثير نگرش نسبت به موضوعهاي مرتبط با آن و در مجموع متاثر از منظومه نگرشي است.
با اين توضيح كوتاه، به موضوع بيارزشي آب بپردازم. همه ما كم و بيش بر اين باور هستيم كه «آب مايه حيات و عنصري ارزشمند در زندگي ماست.» حداقل وقتي از هر كسي بخواهيم درباره آب سخني بگويد، به اين نكته اشاره ميكند و ما وقتي به مجموع اين سخنان، بدون در نظر گرفتن رفتار افراد، توجه كنيم با خود خواهيم گفت كه در اين جامعه تا چه اندازه قدر آب شناخته شده است!
حال اگر به وضعيت جغرافيايي ايران، كم آبي هميشگي آن، خشكساليهاي پياپي و
كويري بودن بخش قابل توجهي از اين سرزمين و ضرورت مديريت دقيق و امساك در مصرف آب توجه كنيم، آن گاه اين جمله برايمان زيباتر هم رخ مينمايد و با خود خواهيم گفت عجب مردمان قدرشناسي هستيم ما! اما اين واقعيت زندگي ما نيست. ما در بسياري از عرصهها ازجمله مصرف آب، دچار شكاف عميق بين نگرش و رفتار هستيم؛ چرا كه از يك سو در موقعيت همسوي با اين نگرش نيستيم و از سوي ديگر، نگرش نسبت به آب در منظومه نگرشي قرار دارد كه رفتار ما را متفاوت از نگرش خاص ما نسبت به آب سامان ميدهد؛ از جمله: «هر چه مفت و ارزان باشد، بيارزش هم هست»؛ «چارديواري، اختياري»(نوعي خاصگرايي افراطي و خودشيفته مخصوص ما)؛ «با اين يك ذره مصرف مشكلي پيش نميآيد، جلوي كلهگندهها را بگيرند»(و بعد حياط و كوچه و اتومبيل خود را نيز با همان آب ميشوييم)؛ «وقتي بقيه مصرف ميكنند چرا من نكنم»؛ «وقتي پولش را ميدهم ديگر به كسي ربطي ندارد چقدر مصرف ميكنم»؛ «آقايان اول خودشان را درست كنند، بعدا ما را».
اين جملات و جملاتي از اين قبيل كه در خورجين حاضرجوابي همه ما پيدا ميشود، توجيهي براي بيتوجهي به مصرف نادرست آب نيست، بلكه نشانه نگرش ما نسبت به موضوعهاي ديگري است كه بهرغم اهميت كلامياي كه براي آب قایل هستيم، در رفتار ناشايست و غيرمسئولانه ما نسبت به آن بروز ميكند. از اين رو، در شرايط معمول، تغيير رفتار در حوزه آب نيازمند تغيير در امور بسياري است كه از پيچيدگيهاي عميقي نيز برخوردار است. اين دشواري به اين معنا نيست كه امكان تغيير رفتار نسبت به آب وجود ندارد، بلكه براي تغيير رفتار در اين زمينه آن چه در شرايط كنوني(مقصودم در اين چند ماه و امسال نيست، بلكه در شرايط كمآبي و عدم تغيير منظومه نگرشي) باقي ميماند «افزايش هزينه بيمسئوليتي» است.
در اواخر سال گذشته اعلام شد كه قيمت هر متر مكعب آب در جدول پلكاني 20درصد افزايش خواهد يافت. ابتدا برخي چنين انديشيدند كه 20درصد مبلغ بسياري است، ولي اين افزايش هيچ تأثيري در رفتار ما نسبت به آب نداشت. به عبارتي ديگر، با اين 20درصد آب نه در نگرش، بلكه در واقعيت رفتاريمان همچنان در زمره كالاهاي باارزش- كه آنها را چون چشم خود مراقبت ميكنيم- جاي نگرفت. آب نه كالاي كمياب، بلكه كالاي دمدستي و ارزان و بيارزش باقي ماند. در اين زمينه فرقي هم بين شمال شهر و جنوب شهر وجود ندارد. غير از افراد اندكي از هر قشر، از جنوبيترين نقطه شهرمان تا شماليترين نقطه آن، رفتار ما نسبت به آب يكسان است. يكي در شمال شهر استخرش را پر ميكند و حياط بزرگ مجتمع را با آن ميشويد و ديگري موتورسيكلتش را و حياط 10، 15 متري و حتي كوچكتر از آن را. در ماهيت موضوع اصلا تفاوتي وجود ندارد. هر كسي به سهم و اندازه دارايي و جيبش در اين بيمسئوليتي نسبت به آب
سهيم است.
| حسين نورينيا | روزنامه نگار |
بسياري از افراد بهويژه مديران چنين ميانديشند كه اگر نگرش مردم نسبت به چيزي تغيير كند، آن گاه رفتار آنان نيز نسبت به آن تغيير خواهد كرد و بر اين مبنا براي تغيير الگوي مصرف نيز كه در قلمرو رفتار است، به پيامهاي فرهنگي و تبليغاتي بسنده ميكنند. اين در صورتي است كه تحقيقات تجربي نشان دادهاند كه
هر چند آمادگي براي عمل يكي از اجزاي سهگانه نگرش است، ولي لزوما بين نگرشهاي كلامي و رفتارهاي غيركلامي افراد رابطه مثبت و معناداري وجود ندارد. به اين معني كه ممكن است افراد در گفتار خود، نگرشي را بيان كنند كه در رفتار خود چندان به آن پايبند نيستند.
بهعنوان مثال، نگرش افراد نسبت به تقلب هنوز نتوانسته است رفتار عملي تقلب كردن آنان را پيشبيني كند؛ چرا كه رفتار، به غير از نگرش، متاثر از موقعيت نيز هست و افراد بر مبناي موقعيتهاي متفاوت، بهرغم نگرش واحد نسبت به موضوع موردنظر، ممكن است رفتارهاي متفاوتي از خود بروز دهند. از اين رو، اگر افراد در موقعيت همسوي با نگرش خود
قرار گيرند، احتمال بيشتري وجود دارد تا رفتار آنان همجهت نگرششان باشد.
علاوه بر اين بايد در نظر گرفت، نگرشهاي گوناگون و مرتبط با يكديگر منظومههاي نگرشي را تشكيل ميدهند، از اين رو، در مواقع بسياري، رفتار نه ناشي از نگرش خاص نسبت به موضوع موردنظر، بلكه ناشي از تأثير نگرش نسبت به موضوعهاي مرتبط با آن و در مجموع متاثر از منظومه نگرشي است.
با اين توضيح كوتاه، به موضوع بيارزشي آب بپردازم. همه ما كم و بيش بر اين باور هستيم كه «آب مايه حيات و عنصري ارزشمند در زندگي ماست.» حداقل وقتي از هر كسي بخواهيم درباره آب سخني بگويد، به اين نكته اشاره ميكند و ما وقتي به مجموع اين سخنان، بدون در نظر گرفتن رفتار افراد، توجه كنيم با خود خواهيم گفت كه در اين جامعه تا چه اندازه قدر آب شناخته شده است!
حال اگر به وضعيت جغرافيايي ايران، كم آبي هميشگي آن، خشكساليهاي پياپي و
كويري بودن بخش قابل توجهي از اين سرزمين و ضرورت مديريت دقيق و امساك در مصرف آب توجه كنيم، آن گاه اين جمله برايمان زيباتر هم رخ مينمايد و با خود خواهيم گفت عجب مردمان قدرشناسي هستيم ما! اما اين واقعيت زندگي ما نيست. ما در بسياري از عرصهها ازجمله مصرف آب، دچار شكاف عميق بين نگرش و رفتار هستيم؛ چرا كه از يك سو در موقعيت همسوي با اين نگرش نيستيم و از سوي ديگر، نگرش نسبت به آب در منظومه نگرشي قرار دارد كه رفتار ما را متفاوت از نگرش خاص ما نسبت به آب سامان ميدهد؛ از جمله: «هر چه مفت و ارزان باشد، بيارزش هم هست»؛ «چارديواري، اختياري»(نوعي خاصگرايي افراطي و خودشيفته مخصوص ما)؛ «با اين يك ذره مصرف مشكلي پيش نميآيد، جلوي كلهگندهها را بگيرند»(و بعد حياط و كوچه و اتومبيل خود را نيز با همان آب ميشوييم)؛ «وقتي بقيه مصرف ميكنند چرا من نكنم»؛ «وقتي پولش را ميدهم ديگر به كسي ربطي ندارد چقدر مصرف ميكنم»؛ «آقايان اول خودشان را درست كنند، بعدا ما را».
اين جملات و جملاتي از اين قبيل كه در خورجين حاضرجوابي همه ما پيدا ميشود، توجيهي براي بيتوجهي به مصرف نادرست آب نيست، بلكه نشانه نگرش ما نسبت به موضوعهاي ديگري است كه بهرغم اهميت كلامياي كه براي آب قایل هستيم، در رفتار ناشايست و غيرمسئولانه ما نسبت به آن بروز ميكند. از اين رو، در شرايط معمول، تغيير رفتار در حوزه آب نيازمند تغيير در امور بسياري است كه از پيچيدگيهاي عميقي نيز برخوردار است. اين دشواري به اين معنا نيست كه امكان تغيير رفتار نسبت به آب وجود ندارد، بلكه براي تغيير رفتار در اين زمينه آن چه در شرايط كنوني(مقصودم در اين چند ماه و امسال نيست، بلكه در شرايط كمآبي و عدم تغيير منظومه نگرشي) باقي ميماند «افزايش هزينه بيمسئوليتي» است.
در اواخر سال گذشته اعلام شد كه قيمت هر متر مكعب آب در جدول پلكاني 20درصد افزايش خواهد يافت. ابتدا برخي چنين انديشيدند كه 20درصد مبلغ بسياري است، ولي اين افزايش هيچ تأثيري در رفتار ما نسبت به آب نداشت. به عبارتي ديگر، با اين 20درصد آب نه در نگرش، بلكه در واقعيت رفتاريمان همچنان در زمره كالاهاي باارزش- كه آنها را چون چشم خود مراقبت ميكنيم- جاي نگرفت. آب نه كالاي كمياب، بلكه كالاي دمدستي و ارزان و بيارزش باقي ماند. در اين زمينه فرقي هم بين شمال شهر و جنوب شهر وجود ندارد. غير از افراد اندكي از هر قشر، از جنوبيترين نقطه شهرمان تا شماليترين نقطه آن، رفتار ما نسبت به آب يكسان است. يكي در شمال شهر استخرش را پر ميكند و حياط بزرگ مجتمع را با آن ميشويد و ديگري موتورسيكلتش را و حياط 10، 15 متري و حتي كوچكتر از آن را. در ماهيت موضوع اصلا تفاوتي وجود ندارد. هر كسي به سهم و اندازه دارايي و جيبش در اين بيمسئوليتي نسبت به آب
سهيم است.
در اين ميان مديريت نادرست و پرمسأله حوزه آب و وضعيت آب كشاورزي را در طول چند دهه اخير نبايد فراموش كرد كه قصه پر درد ديگري است. علاوه بر اين كه زيرساخت پرمشكل آب شرب شامل فرسوده بودن لولهها و عدم تفكيك آب شرب و آب غيرشرب نيز سهم زيادي در هدر رفت آب دارند، اما هيچ كدام نميتوانند ارزان بودن آب را توجيه كنند.
تا هنگامي كه شستن وسيله نقليه خود، حياط خانه، باغچه بزرگ منزل، تميز كردن پيادهروي جلوي خانه و مغازه، تميز كردن جوي، شستن در و ديوار و پنجره خانه و مغازه و شستن فرش با آب آشاميدني و حتي هر روز دو نوبت دوش گرفتن و حمامهاي طولاني و رفتارهاي اين چنيني برايمان صرفه اقتصادي داشته باشد، بيمسئوليتي نسبت به آب همچنان ادامه خواهد داشت و نبايد انتظار داشت كه با افزايش دوباره 20 تا 30درصد قيمت آب، تغييري در رفتار ما رخ دهد. آب شرب بايد بهگونهاي قيمتگذاري شود كه براي من كمدرآمد، شستن حياط زير 10متر و براي آن پردرآمد شستن حياط بزرگ ويلا و مجتمع و پركردن استخر به صرفه نباشد. در فضاي بيهنجاري و بيمسئوليتي نسبت به آب، آن چه ميتواند ترمز مصرف عجيب و غيرقابل توجيه آب را از خانههاي زير 50 متر تا خانههاي چندهزار متري بكشد، نه جيرهبندي و قطع آب، بلكه صرفه نداشتن مصرف بيرويه آن است. ما متاسفانه قدر آب را به قدر جيبمان اندازه ميگيريم، نه به ارزش و منزلت آب.