رضا نامجو| ساعتهای آغازین صبح یکشنبه، 20 تیرماه ساختمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مالامال از حضور دوستداران سینماگر فقید ایرانی بود. با وجود آنکه گفته بودند مراسم ساعت 8:30 آغاز میشود، بسیاری از مردم و هنرمندان از یکی، دو ساعت پیش مقابل درِ کانون بودند و آرام و متین، چشمانتظار آغاز مراسمی برای بدرقه پیکر عباس کیارستمی. بسیاری از حاضران پلاکاردهایی به دست گرفته بودند که حکایت از اطلاعشان از ماههای آخر زندگی کیارستمی داشت. یکی با پلاکاردش میخواست نسبت به سیکل درمانی طیشده برای آقای سینماگر در ایران اعتراض کند و دیگری با یادی از ساختههای این کارگردان فقید، خاطرهاش را گرامی میداشت. جمعیت با چرخش آرام عقربههای ساعت، به لحظه آغاز مراسم نزدیک و نزدیکتر میشد.
در گوشه و کنار مراسم زمزمهای هماهنگ و دلپذیر ندا سر میداد: «جاوید باد عباس کیارستمی.»
حضور متین و دلپذیر مردم در آیین بدرقه کارگردان از دسترفته مخالفتی بود با ساخته خودش که «باد ما را با خود خواهد برد» نام داشت. احتمالا خیلی از آنها با حضورشان بر این نکته انگشت تأکید گذاشتند که باد نه دیروز و نه هیچ وقت دیگر خاطره بودن مردی تیزبین و هنرپرور به نام کیارستمی را از آن حوالی نخواهد برد.
از روزها قبل که خبر فوت آقای کارگردان بخشهای زیادی از جامعه ایرانی را غمزده کرده بود، ستادی برای برگزاری باشکوه آیین بدرقهاش از سوی خانه سینما تشکیل شد. آن ستاد چند روز پیش از این، جزییات برگزاری آیین بدرقه را اعلام کرد.
بر همین اساس، پرویز پرستویی اجرای برنامه را برعهده داشت. آقای بازیگر با غمی که حضورش در چهره هویدا بود و البته با احترام و وقاری برازنده خودش و کیارستمی، آنها که آمده بودند را دعوت کرد تا آماده مراسم شوند و با سکوت و آرامش مراسم را پی بگیرند.
سخنان پرستویی البته کوتاه بود: «ما امروز اینجا گرد هم آمدهایم تا بدرقه کنیم کسی را که از خود خاطرات زیادی بهجا گذاشت و در نیمقرن تلاش، آثاری آفرید که امروز میراث فرهنگی ایران است. کیارستمی یعنی هنر متعالی و پهناور ایران.»
لحظاتی از مراسم بدرقه به سخنان ابراهیم حقیقی اختصاص داشت. خالق مستند در ستایش هفتادسالگی که آن فیلم را برای کیارستمی ساخته بود، حرف زدن از کسی که بیش از 45سال با او دوست بوده را سخت میدانست. او با بیان اینکه کیارستمی در زمانی که فیلمها خشن بودند؛ آثاری ساخت که پر از مهربانی بود سخنانش را پی گرفت: اینکه میگویند همه کیارستمی را نمیشناسند و این یک ضعف است، حرف اشتباهی است. مگر همه میکلآنژ را میشناسند. عباس کیارستمی برای سینمای جهان الفبای تازهای ساخت و سینما را چند گام به جلو برد.
بعد از آن سیفالله صمدیان، یکی دیگر از همنشینان چندینساله کیارستمی برای عرض تسلیت روی صحنه حاضر شد و گفت: امروز نمیخواهم خاطرهگویی کنم. از کیارستمی پرسیدند دوست داری کدام اثرت بماند؟ گفت: هیچکدام. میخواهم خودم زنده بمانم. کیارستمی را خود کیارستمی نمیتوانست بشناسد و این حرف او نشان از زندگی عادی و کشدار بیمعنی نیست بلکه از عشق او به کار ناشی میشد. کیارستمی کارگردان بالفطره و خالق بود و از 24 ساعت شبانهروز 20 ساعت کار میکرد. عطش کار بود که به وی عطش زندگی میداد. ژیل ژاکوب، رئیس جشنواره فیلم کن میگفت آرزو دارم در 75 سالگی دوباره سر کلاس بروم و سینما را از کیارستمی بیاموزم.
دیروز در خیابان حجاب وقار و غم و اندوه با هم عجین شده بود. در یکی از بخشهای آیین بدرقه، آیدین آغداشلو که سالها رفاقت و همنشینی با کیارستمی برایش خاطرات زیادی ساخته بود، در قالب یک فایل صوتی سخن گفت.
نقاش شناختهشده گفت: حاصل عمر کیارستمی را به این سادگی نمیشود برشمرد زیرا او هنرمند سادهای نبود. او در دو وجه شخصی بهعنوان یک سینماگر شخصی جهان را روایت میکرد و خودش را نشان میداد و از طرفی سینمای جدیدی ساخت و جهان کیارستمی تبدیل به سینمایی جدید شد، همانطور که گریفیث این کار را کرد. او یک سینمای متشخص را بهوجود آورد.
به نظر آغداشلو، کیارستمی هنرمندی جامعالاطراف بود و روح او فقط در یک قالب نمیگنجید و جمعبندی کارهای او را نمیتوان فقط با نگاه به کارهای او در نقاشی یا سینما انجام داد. کیارستمی معتقد بود باید کار کند و تغییر ایجاد کند زیرا چنین وظیفهای برای خود قایل بود و اینگونه است که جاودانگی به وجود آمد و این جاودانگی تا سالها ادامه خواهد داشت.
رئیس سازمان سینمایی دیگر سخنران این مراسم نیز گفت: امروز را جهان هرگز فراموش نمیکند. کیارستمی مرد آرام فرهنگ و هنر و همه چشم بود. او مردی از سرزمین خورشید بود. او به تماشا خواند انسان را و شمسگونه فریاد زد و چشمها و اندیشهها را روشن کرد. ما امروز سوگوار آینه هستیم، آینهای که جام جهاننمای ما شد. چشمهایی که او را ندیدند و گوشهایی که او را نشنیدند؛ امیدوارم سرانجام زنگار از چشم و گوش بردارند و سرانجام طعم گیلاس را بچشند زیرا همچنان کیارستمی ادامه دارد و شاگردان وی وجود دارند و کیارستمی جاودانه است.
در ادامه نوبت به سخنان تلخ و دردآلود کارگردانی رسید که توانست سالها پس از موفقیت عباس کیارستمی در جشنواره سینمایی کن، نام ایران را دوباره در این جشنواره معتبر بر سر زبانها بیندازد.
فرهادی از طرف خانواده سینما به همه تسلیت گفت و از حضور مردم سپاسگزاری کرد.
اصغر فرهادی در ادامه به راه دیگری رفت. او بخش زیادی از لحظاتی که روی سن بود را با عباس کیارستمی همکلام شد: آقای کیارستمی نازنین، سلام. باورم نمیشود چند هفته پس از آخرین دیدارمان، امروز در میان این جمع ایستادهام تا به بهانه سفر بیبازگشتتان این جملات را به زبان بیاورم. این روزها درباره شما بسیار گفتهاند و گفتهایم. هرچند دیر، بسیار دیر. اما من امروز اینجا ایستادهام تا صمیمانه از شما سپاسگزاری کنم. از شما سپاسگزارم که نام این سرزمین را در جهان، به نامی پراحترام و دلنشین بازگرداندید. سپاسگزارم که دل نبریدید از این خاک با همه نادیدهگرفتنها و قدرناشناسیها و سنگاندازیهای سفرهلیسان سیاست. سپاسگزارم که راه ناهموار و سنگلاخ جهانی کردن سینمای این مرز و بوم را بردبارانه هموار کردید که اگر امروز کنجکاوی و اشتیاقی است برای دیدن آثار ایرانی بیرون از این مرزها، وامدار گامهایی است که در آن دوران سخت برداشتید. سپاسگزارم که بیش از شمارگان فیلمها و عکسها و شعرهایتان در گوشهگوشه جهان، تشنگان فراگیری را گرد خود جمع کردید، نه فقط برای آموختن به آنها، بلکه بالاتر از آن برای دلگرمکردنشان به اینکه میتوانند در هر شرایطی با اندک امکانی، رویاهایشان را به تصویر بکشند. سپاسگزارم نه به این خاطر که زیباییهای جهان را میدیدید، بلکه چون جهان را زیبا میدیدید. سپاسگزارم که دوری از هیاهو را آموختید؛ که با همه بزرگیتان از دایره فروتنی فرونلغزیدید. من از شما سپاسگزارم بهخاطر همه زحماتتان و زحمت آخر، رساندن این پیغام: آقای کیارستمی عزیزم، تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همتی کن و بگو ماهیها، حوضشان بیآب است.
بعد از سخنان اصغر فرهادی نوبت به داریوش شایگان رسید تا چند کلامی درباره کارگردان از دسترفته صحبت کند. این فیلسوف و اندیشمند معاصر میگفت در جمع نخبگان سینما صلاحیت سخن گفتن ندارد.
شایگان با مکث و سکوتی چندثانیهای رفت به سالهایی که با عباس کیارستمی آشنا شده بود: من و کیارستمی در ایتالیا با هم آشنا شدیم. از آن زمان فهمیدم بین ما دو نفر آن کسی که باید شنونده باشد من هستم تا بیاموزم. او چیزهایی میدید که من نمیدیدم. در او جوهره نفیسی وجود داشت که از عمر فرهنگ کهنسال ایران نشأت میگرفت. عباس برای یاد گرفتن نیاز به انباشت اطلاعات نداشت و مانند داوینچی بود و اسرار طبیعت را کشف میکرد. جوهر درون کیارستمی از درونش به بیرون ساطع میشد و در پس مظاهر دنبال جوهر بود و دنیا را با چشم دل و عینالقرب میدید و شخصیتهای فیلمهای او همیشه در مسیر رفتن و دنبال جوهر حقیقت بودند. او در راه کشف حقیقت از سینما و عکاسی کمک گرفت. سینمای او همیشه در آزمون بود و هرگز به گیشه تبدیل نمیشد و با وجود شهرت زیادی که داشت هرگز در این شهرت غرق نشد و به قول یک شاعر آلمانی شهرت را مجموعهای از رفتارهای سوءتفاهمبرانگیز میدانست.
مسعود کیمیایی، کارگردان شهیر ایرانی هم دیگر سخنران این مراسم بود. او در سخنان کوتاهی گفت: کیارستمی به اندازه تاریخ ماندگار است و من امروز بسیار ناراحتم و حال خوشی ندارم و نمیتوانم حرف بزنم.
احمد کیارستمی، پسر کارگردان از دسترفته هم در سخنانی کوتاه گفت: من از ستاد بدرقه تشکر میکنم. همچنین از کانون پرورش فکری کودکان و از بهمن کیارستمی که 4ماه سختی کشید. در سالهایی که کمتر از پدر کارهایی پخش میشد، او گلایه نمیکرد. او اگر امروز بود و این محبت مردم را میدیدید خیلی لذت میبرد.
در ادامه این مراسم پیکر کیارستمی روی دستهای دستیاران این کارگردان تشییع شد. سیدمحمد دعایی در این مراسم بر پیکر کیارستمی نماز خواند و سپس ترانه هوای گریه با صدای همایون شجریان از بلندگوها درحالیکه مردم با این ترانه همنوایی میکردند، پخش شد. ازدحام جمعیت به اندازهای بود که خیابانهای حجاب و وصال کاملا مسدود شده و جمعیت تا هتل لاله نیز رسید بود. اداره راهنمایی و رانندگی نیز در تلاش بود تا مسیر برای عبور و مرور جمعیت و وسایل نقلیه باز شود. در پایان این مراسم، پیکر عباس کیارستمی برای خاکسپاری به لواسان منتقل شد.
در لواسان نیز مردم از صبح زود در قبرستان توک حاضر شده بودند. آنها درحالیکه ترانه ماندگار ای ایران را زمزمه میکردند، عکسهای کیارستمی را در دست داشتند.
اصغر فرهادی، حجتالله ایوبی، محمود کلاری و جعفر پناهی ازجمله سینماگرانی بودند که در آرامگاه توک حضور داشتند. در میان خیل مردم، مراسم تدفین به سرعت انجام و پیکر کیارستمی به خاک سپرده شد.
باوجود آنکه پرویز پرستویی از مردم خواسته بود به لواسان و آرمگاه توک مزرعه نروند علاقهمندان به این فیلمساز در این منطقه هم حاضر شدند.
حضور آرام، منظم و بدون هیاهوی مردم یکی از زیباییهای مراسم خاکسپاری عباس کیارستمی بود. در روزهای گذشته بسیاری از هنرمندان از مردم خواستند در این مراسم موبایلهایشان را برای گرفتن عکس در دست نگیرند. آنها هم این خواهش را اجابت و مرد متین سینمای جهان را با متانت بدرقه کردند.
در مراسم خاکسپاری زندهیاد کیارستمی چهرههای شناختهشدهای همچون اصغر فرهادی، رخشان بنیاعتماد، حبیب رضایی، نیکی کریمی، مسعود کیمیایی، امیر عابدی، رضا بنفشهخواه، جمشید مشایخی، مجید درخشانی، علیرضا رضاداد، شهرام مکری، احمد مسجدجامعی، بهمن فرمانآرا، رضا میرکریمی، فرامرز روشنایی، نرگس آبیار، محمدحسین قاسمی، سیدمحمد دعایی، علی فریدون، محمدعلی سجادی، احمد و بهمن کیارستمی، آتیلا پسیانی، یدالله صمدی، تورج اصلانی، علی زمانی عصمتی، کامران ملکی، حجتالله ایوبی، جعفر پناهی، رضا کیانیان، سیروس الوند، ایرج نوذری، امیر اثباتی، علیرضا افتخاری، رویا نونهالی، امیرعلی اعلایی و گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ازجمله محمدعلی وکیلی، سیدفرید موسوی، محمود صادقی، عبدالکریم حسینزاده، محمدرضا نجفی، مصطفی کواکبیان، پروانه سلحشوری، طیبه سیاوشی، پروانه مافی و فاطمه ذوالقدر حضور داشتند.