شهروند| نقش اساسی که برای سازمانهای مردمنهاد در جریان توسعه تعریف شده است، ایجاد ظرفیت اجتماعی و افزایش مشارکتهای عمومی است. نقشی که اگر طبق رسالت و وظایف این نهادها در جامعه شکل بگیرد، میتواند کارکردهای موثر و مشخصی را در جامعه ایفا کند. نکته مهمی که میتوان درباره اهمیت مشارکت مردم در سازمانهای مردمنهاد و کارکردهای مهم آن عنوان کرد، تأثیری است که سازمانهای مردمنهاد در زندگی اجتماعی، اقتصادی انسانها ایفا میکنند. مسلما اگر فعالیتها و رسالتهای این سازمانها منطبق با اهداف اساسی خود باشند، میتوانند به مهمترین رسالت خود که بهبود سطح زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اقشار مختلف جامعه، خصوصا یاریرسانی به گروههای آسیبپذیر جامعه و کاستن از آلام انسانهاست، دست یابند. اما پرسش اصلی این است که این سازمانها برای دستیابی و تحقق رسالت اصلی خود از کدام سازوکار اجتماعی باید سود ببرند؟ «شهروند» برای پاسخ به این پرسش اساسی با كامبيز نوروزی، حقوقدان گفتوگو کرده است. نوروزی در این گفتوگو به بررسی رسالت و وظایف سازمانهای مردمنهاد بهویژه جمعیت هلالاحمر پرداخته است. آنچه در ادامه میآید، شرح این گفتوگو است.
جناب نوروزی اگر موافق هستید گفتوگو را با این پرسش آغاز کنیم که «نهادهای مدنی با چه رسالتی تشکیل میشوند؟»
نهاد مدنی کانون تجمع افراد در موضوعات مختلف است. تمام افراد براساس نوع نگاه و علایق شخصیای که دارند، میتوانند برای پیشبرد اهداف معینی که جنبه عمومی و اجتماعی دارد در قالب یک نهاد عمومی جمع شوند و اراده واحدی را تولید کنند.
این اراده واحد با چه هدفی شکل میگیرد؟
در زندگی اجتماعی خیلی از اوقات یک فرد نمیتواند کار خاصی در مسائل عمومی به پیش ببرد؛ بهخصوص که در خیلی از مواقع قدرت حاکم ممکن است به دلیل حفظ منافع خود، برای فعالیت افراد ایجاد مانع و مشکل کند؛ ضمن آنکه معمولا رفتارهای فردی پراکنده است، به همین دلیل ایجاد رابطه تعاملی با دولتها در رفتارهای فردی عملا ناممکن است؛ اما وقتی که این اراده در قالب یک سازمان مدنی مجتمع میشود، پراکندگیها کاهش پیدا میکند و سطح کیفی کار ارتقا مییابد. در چنین شرایطی امکان تعامل با دستگاههای مختلف حکومتی افزایش پیدا میکند، صداها بیشتر شنیده میشود و نهایتا امکان اثرگذاری در زندگی اجتماعی بیشتر میشود.
نهادهای مدنی چه ویژگیهايی میتوانند داشته باشند؟
نهادهای مدنی ویژگیهای مختلفی دارند؛ یکی اینکه قدرت تعامل با دستگاه حکومتی و توان بسیج افکار عمومی را دارند؛ حرکتهای عمومی را میتوانند سازماندهی کنند؛ خصوصا در مهار قدرت و همچنین در جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت بسیار موثر هستند. خیلی از اوقات دولتها توانایی بسیج عمومی را ندارند، اما ممکن است در نهادهای مدنی این امکان و این قدرت وجود داشته باشد. دولت امکان این را ندارد که همه جا حضور داشته باشد. زمانی که حادثه طبیعی رخ میدهد، مثل یک زلزله، سیل یا یک آتشسوزی گسترده، ممکن است دولت توانایی لازم برای مقابله با حادثه را نداشته باشد. حضور نهادهای مدنی و اجتماعی میتواند در این وقایع نقش بسیار موثر و مهمی در کاهش آثار و اقدامات ترمیمی داشته باشد. نهاد مدنی میتواند در جلب مشارکت عمومی در انواع حوزههای زندگی اجتماعی نقش موثری داشته باشد.
به عقیده شما مهمترین وظیفه و رسالتی که یک نهاد مدنی میبایست در جامعه ایفا کند، چیست؟
همانطورکه گفتم حضور در حوادث طبیعی و کاهش آلام بشری جزو وظایف و رسالتهای نهادهای مدنی است؛ اما به نظر من مهمترین رسالت مشارکت در قدرت است.
درخصوص موانع توسعه نهادهای مدنی در کشور صحبت کنیم.
متأسفانه در ایران همیشه دولتها مانع بزرگی برای توسعه نهادهای مدنی بودهاند. سالهای زیادی است که دولتها برای تشکیل نهادهای مدنی موانع پرشماری ایجاد کردهاند. در حال حاضر ایجاد تشکلهای صنفی بسیار دشوار است. در دولتهای مختلف اغلب مقررات سخت و محدودکنندهای برای تشکیل نهادهای مدنی وجود داشته است.
به عقیده شما چرا دولتها این سختگیریها و محدودیتها را ایجاد کردهاند؟
علت ساده است؛ چون نهادهای مدنی وجه نظارتی قدرتمندی دارند و این وجه نظارتی مانع از آن میشود که صاحبان قدرت هر کاری را که دلشان خواست انجام دهند؛ کج رویهایشان برملا میشود. دولتها معمولا دوست ندارند که جایی مثل نهادهای مدنی و تشکلهای صنفی در کارها وارد شوند و به همین دلیل هم بسیار سختگیرانه با تشکیل نهاد مدنی و فعالیت آنها برخورد کردهاند و همیشه مانع از توسعه فعالیتهای نهادهای مدنی شدهاند. یکی از عوامل سوءاستفاده از نهادهای مدنی هم که گاهی اوقات مشاهده میشود همین است که دولتها با سختگیریهایی که دارند به نوعی موجب انفعال و عقب رفتن جریان صادق و درستکار در نهادهای مدنی شدهاند؛ و به این ترتیب نهادهای مدنی گاهی اوقات زمینه خوبی میشوند برای افرادی که واقعا دنبال فعالیت مدنی نیستند و بهنوعی نگاهشان به این مسأله در جهت سوءاستفاده از مفهوم نهاد مدنی است؛ مثلا جایی را به اسم بنگاه خیریه درست میکنند و در آن معاملات تجاری انجام میدهند؛ یعنی در واقع بنگاه خیریه پوششی میشود برای فعالیتهای تجاری که البته این هم از قدیمالایام سابقه داشته است. بعضی از موسسات که امروزه به یک غول اقتصادی بدل شدهاند از همین روش استفاده کردهاند. وقتی دولتها برای تشکیل نهاد مدنی و فعالیتهای مدنی سختگیری میکنند، طبیعتا امکان جلو آمدن افرادی که به دنبال سوءاستفاده از این مفهوم هستند، افزایش پیدا میکند. مسلما باید با این موارد برخورد شود و در حد تخلفی که مرتکب میشوند، تنبیه شوند.
آقای نوروزی به نظر شما چه ساختارها و قوانینی باید در نهادهای مدنی ایجاد شود تا این نهادها به سمت رسالت اصلی خود حرکت کنند؟
این مورد کاملا به نوع نهاد مدنیای که درباره آن صحبت میکنیم، بستگی دارد.
به طور مثال جمعیت هلالاحمر....
ما نهادهای مدنی مختلفی داریم. مثلا نهادهای مدنی (صنفی)، یعنی نهادهایی که شاغلان یک صنف معین آن را بهعنوان تشکل صنفیشان ایجاد میکنند. برخی دیگر از نهادهای مدنی نهادهای داوطلبانهای هستند که عده معینی برای یک هدف تعریف شده عمومی تشکیل میدهند؛ مثل نهادهای مدنی که برای حفاظت از محیطزیست تشکیل میشوند. اینها هر کدام، هم از نظر شرایط حقوقی و هم از نظر مفاهیم جامعهشناسی دارای مقررات متفاوت هستند. جمعیت هلالاحمر ازجمله نهادهایی است که نظام حقوقی کشور برای بهرهگیری از کمکهای عمومی در حوادث خاص و مسائل ویژه تشکیل داده است؛ درواقع نهادی است که دولت سعی کرده با جلب کمک عمومی ایجاد کند. در صلیبسرخ جهانی هم شرایط به همین شکل است. به نظر من، شرط لازم نهاد مدنی این است که با اراده غیرحکومتی ایجاد و همچنین با اراده اعضا اداره شود.
هلالاحمر در رسیدن به رسالت اصلی خود تا چه میزان موفق بوده است؟ عملکرد هلالاحمر را از تأسیس تا به امروز چطور میبینید؟
اگر قصوری بوده است، اینجا مقصر هلالاحمر نیست. اگر شرایط هلالاحمر نسبت به شرایط پیشین تغییر کرده است به این خاطر است که بسیاری از مسائل سیاسی-اجتماعی ما تغییر کرده است. پس از انقلاب نهادهای عامالمنفعه زیادی شکل گرفتهاند؛ بهطور مثال کمیته امداد که بهنوعی موازیکاری نهادها با هم است. دوم اینکه در طول این سالها اعتماد عمومی نسبت به این نهادها کاهش یافته است. شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ما دچار تغییرات زیادی شده است. اگر کمک به هلالاحمر کاهش پیدا کرده است، باید دنبال دلایل آن موضوع گشت. تصور من این است که نهادی مثل هلالاحمر متأثر از همان مفهوم صلیبسرخ جهانی است و عمدتا نهادهای عمومی هستند که در مسأله دفاع مدنی به کار میآیند. هلالاحمر باید در مسیر و رسالت اصلی خود حرکت کند. وظایف جمعیت هلالاحمر یک بخش کمکرسانی در حوادث و بلایا طبیعی است، مثل زلزله، سیل و آتشسوزیهای بزرگ و بخش دیگر فعالیتهای هلالاحمر به کمکهای انساندوستانه این سازمان مردمنهاد به نیازمندان اختصاص پیدا میکند. طبیعتا هر سازمانی اگر از محدوده کاری که برایش تعیین شده است، تخطی کند، کاراییاش کاهش مییابد. پرسشی که در حال حاضر درخصوص هلالاحمر مطرح است، این است که عملکرد فعلی این جمعیت تا چه اندازه با وظایف ذاتی هلالاحمر که منطبق با مفهوم صلیبسرخ جهانی است ارتباطات پیدا میکند؟ البته این موضوع در تضاد با سازماندهی نهادی مثل سازمان داوطلبان و جوانان نیست. در پایان باید گفت شکلدهی چنین سازمانهایی بسیار خوب و موثر است که با نیروی آماده به کار در صورت وقوع حوادث گسترده بتواند به یاری مردم و سازمانهای دیگر بشتابد.