| حسین رحمتالهی| حقوقدان و استاد دانشگاه |
در ارتباط با فیشهای حقوقی که مدتی صدر اخبار قرار گرفته و اذهان عمومی را به خود جلب کرده ابتدا باید گفت این ماجرا 37 سال است که ادامه دارد و فقط مختص مدیران هم نیست؛ بلکه بسیاری از نهادها بودجههایی را دریافت میکنند که به هیچ جا هم پاسخگو نیستند که البته در این راستا چند نکته وجود دارد؛ اولا اینکه گفته میشود پرداختها به صورت قانونی انجام گرفته است که در این مورد باید گفت چنانچه این عمل به صورت قانونی انجام گرفته باشد، افرادی که این حقوقها را دریافت کردهاند نه مرتکب کار غیرقانونی شدهاند و نه اینکه پولهایی را که دریافت کردهاند، برمیگردانند. نکته دوم و به عبارت دیگر مشکل زمانی است که هم آمر (امرکننده) و هم عامل هر دو میدانستند این عمل غیرقانونی است و با این پیشزمینه آن را انجام دادند که در این صورت این امر مستلزم تشکیل دهها پرونده در محاکم و دادگاههای اداری است که عملا مشکلاتی را به همراه دارد و به نظر بعید میرسد که این کار انجام شود، مگر اینکه کلیه دریافتها و پرداختها در چارچوب نظام قانونی کنترل شود. اما در مورد راهکار عملی برای کاهش دریافتهای غیرمتعارف باید گفت با توجه به پیام 8 مادهای امام خمینی که درباره حقوق مردم، قانون، قوه قضائیه و لزوم اسلامى شدن روابط و قوانین است، ایشان تأکید داشتند همه باید به قانون برگردند؛ به عبارت دیگر باید قانون در کشور حاکمیت داشته باشد. در این زمینه تجربه کشورهای موفق نشان میدهد كه وقتی قانون در جامعهای حاکمیت داشته باشد و قانون بالاترین مرجع باشد هیچ گاه مشکلات اینچنینی حادث نمیشود که افراد خیلی راحت از بیتالمال حقوقهای نامتعارف دریافت کنند. در حالی که این بیتالمال حق همه مردم است. پس با صراحت میتوان گفت تا زمانی که افراد، سازمانها یا نهادها فراقانونی باشند این ماجرا ادامه خواهد داشت. اما در مورد مجازات این افراد، نکتهای که وجود دارد این است که اگر مدیران به جرم دریافتهای غیرقانونی محکوم به مجازات شوند، پس تکلیف دهها نهاد فرهنگی که از بودجه عمومی تغذیه میکنند و هیچ خروجی قابل توجیهی از آنها نمیبینیم و به هیچکسی هم حساب پس نمیدهند چه میشود؟ یا در موارد دیگر افرادی که در پستهای بالا منصوب میشوند و وجوهی را غیرحق دریافت میکنند، تکلیف آنها چیست؟ همانطور که در بالا هم ذکر شد مشکل پرداختهای غیرمتعارف و به عبارت دیگر دستدرازی به بیتالمال فقط با حاکمیت قانون برطرف خواهد شد؛ اما در این مورد که قانون کامل است یا نقصهایی دارد نیز باید گفت ابتدا باید قانون بالاترین مرجع باشد و وقتی قانون در جامعه حاکم شد، تازه باید ببينیم قانون چگونه است که در این مورد اولا افرادی که قانون تصویب میکنند باید صلاحیت داشته باشند و ثانیا مراجع تصویب قانون باید انحصاری باشند نه اینکه مراجع متعدد قانونگذاری پیشبینی کرده باشیم و سلسله مراتب قوانین رعایت شود؛ به عبارت دیگر، همه قوانین باید در چارچوب قوانین برتر باشند و در آخر هم قانون باید مشروع باشد در عین حال هم مکانیزمهای اجرایی قانون را نیز پيشبینی کنیم.