سیاحان و جهانگردانی بسیار در گذر تاریخ به ویژه در سدههای اخیر و دوره معاصر به ایران سفر کردهاند و مطالبی فراوان درباره زیباییهای ایران و آداب و رسوم مردمام این سرزمین نگاشتهاند. فردریک چارلز ریچاردز، یکی از این جهانگردان به شمار میآید که به راستی با دقت زیاد و بیانی ساده، ایران به ویژه برخی شهرها مانند شیراز، تبریز و اصفهان را توصیف کرده است. او عضو انجمن سلطنتی نقاشان و حکاکان انگلستان بود از اینرو توانست حدود 48 تابلوی زیبا از شهرهای گوناگون ایران و مناظر آن بکشد. ریچاردز در سال 1878 میلادی برابر با 1256 خورشیدی در نیوپورت انگلستان زاده شد و در 55 سالگی درگذشت.او در سالهاى 1922 تا 1927 میلادی در كالج سلطنتى هنرهاى زيبا تدريس کرد. وى آثار خود را در كالج سلطنتى نقاشان و حكاكان و انجمن هنرهاى گرافيك و همچنين در كشورهاى ديگر به نمايش گذاشت. آثار هنرى ریچاردز در موزه ويكتوريا و آلبرت، در كنسينگتون و چند موزه تاريخى ديگر نگهدارى مىشود. او نه تنها از ایران، که از شهرهای آکسفورد، رم و فلورانس نیز نقاشیهایی خیرهکننده کشید و آنها را در کتابی چاپ کرد. سفرنامه فردیک ریچاردز در انگلستان با استقبال فراوان روبهرو شد. مجلهها و روزنامههای آن زمان به نوشتن و چاپ این کتاب واکنش نشان داده، از آن تعریف کردند. سردبیر مجله «ولش اوتلوک» درباره این سفرنامه چنین نوشت «بعضی از اسامی شرقی صوت و آهنگی خوش دارند، آنسان که گویی از سرزمین رویاها و الهام و نقاط دوردست سخن میگویند. نامهایی که تنها شنیدن آنها، آرزوهای تحققنیافته را در شخص بیدار میکند؛ نامهایی مانند: اصفهان، بخارا، مرو، کرمانشاه و سمرقند. دیدن تصاویر دلپذیر و ظریف و دقیق این کتاب آنچنان مرا تحت تاثیر قرار داد که خواستم همان دم اسباب سفر مهیا کنم و به سوی ایران بشتابم؛ ولی در عوض به خواندن ادامه دادم و کتاب را به پایان رسانیدم و اکنون میتوانم بگویم همراه فرد ریچاردز به سرزمین آرزوها و رویاهای خود، یعنی ایران، سفر کردهام». با وجود اهمیت زیاد کتاب ریچاردز و نیز توصیفها و تصویرهای دقیق و جالب توجه، وی چند مورد اشتباه نیز داشته و آنچه از راهنمایان خود شنیده است، مستند میداند. البته این مساله برای کسی که به زبان فارسی و تاریخ گذشته ایران آشنایی کافی نداشته، ناگزیر است.* نویسنده به اندازهای خود را به تصویرسازی دیدنیهای ایران مقید کرده است که در مقدمه کتاب سفرنامهاش از این که نتوانسته از طاق بستان طرحی بکشد از خواننده خود پوزش میخواهد «چنین احساس میکنم که چون این کتاب خالی از تصویر حجاریهای طاق بستان است باید پوزش بطلبم؛ ولی در ماه مارس که به آن صفحات مسافرت کردم هوا به قدری منقلب بود که هواپیما نتوانست به زمین بنشیند. عجب آنکه در مسافرت بعدی که در ماه دسامبر از راه زمین صورت گرفت، زمستان کرمانشاه ناگهان فرا رسید و هوا چنان سرد شد که نگاهداشتن مداد در دست امکانناپذیر بود». شاید با خواندن این مطلب و نیز با توجه به این که نویسنده در دوران پهلوی اول به ایران سفر کرده و در آن زمان قطعا دوربین عکاسی وجود داشته است، این پرسش پیش آید که چرا از دوربین عکاسی بهره نبرده است. تصویرهای نقاشی شده در سفرنامه ریچاردز به دلیل این نزدیکی زمانی، به آنچه در زمان کنونی از این بناها وجود دارد، شباهتی بیشتر دارد.
* مقدمه مترجم بر سفرنامه ریچاردز، ص 10 تا 13.