نوشته محمود اکبری
يكي از ويژگيهاي انسان، كنجكاوي و پرسش است. پرسش، روشنترين پديده روح تشنه و حقيقتجوي آدمي براي كشف مجهولات است و هميشه كليد گنجينه علوم و دانشهاي بشري و نشانه بلوغ فكري و رشد انديشه است. افراد و ملتهايي كه كمتر سوال ميكنند، سهم كمتري از اين گنجينه بزرگ دارند. اساسا سوالكردن و پاسخشنيدن حق هر انساني است و كسي را نميتوان از اين حق منطقي محروم کرد. اين آموزه ارزشمند در فرهنگ ما وجود دارد كه آنچه را نميدانيم، از دانايان سوال كنيم. گستردگي اين تعليم در فرهنگ عمومي ما نشان ميدهد، آنجا كه انسان بايستي بياموزد، هيچ حد و مرزي نيز براي سوالكردن وجود ندارد و انسان در هر حال و هر مقام ميتواند پرسشهاي خود را مطرح سازد. از طرف ديگر نيز بايد به ديگران اين حق را داد تا سوالات واقعي خود را براي آگاهييافتن از آگاهان بپرسند. امروزه نياز به پرسش به مراتب از گذشته وسيعتر است. نسل امروز از يكسو با پيشرفت دانش و رشد انديشه و نوآوري و نوخواهي روبهرو است و از سوي ديگر اهل كاوش و تحقيق و پرسش و پاسخ و منطق و استدلال است.
همانطور که از نام کتاب مشخص است، محوریت کتاب، پرسشهای رایج در میان دختران با موضوع بلوغ، دوستی و عشق، حجاب و پوشش است.
به گفته نویسنده کتاب، او سالهاست كه ميان نوجوانان و جوانان دختر و پسر برنامه پرسش و پاسخ داشته، بنابراین تصمیم گرفته تا سوالات خاص دختران را به صورت يك كتاب تحتعنوان دختران چه مي پرسند؟ جمعآوري و تنظيم کند. مسلما یک دختر یا حتی یک پسر در طول زندگیاش بهخصوص پس از سنین بلوغ ممکن است بحرانهای عاطفی و روحی سختی را پشتسر بگذارد و با پرسشها و مسائل گوناگونی روبهرو شود که گاه هیچ پاسخی برای آنها پیدا نمیکند، زیرا آگاهی لازم در این زمینه را ندارند اما زمانی که سطح این بینش را بالا ببریم، مسلما میتوانیم از بروز بسیاری از ناهنجاریهای اخلاقی و فرهنگی جلوگیری کنیم.
هر گام مثبت در جهت انسانسازی ستودنی است. این کتاب شامل 8 فصل است که عناوین اصلی کتاب عبارت از پیشگفتار؛ بلوغ؛ دوستی و عشق؛ حجاب و پوشش؛ ازدواج؛ راز تفاوتها و تبعیضها؛ محرم و نامحرم؛ نماز و متفرقه است.
ميبينيد كه قرار نيست از پرسشهاي فرزندانمان بترسيم. قرار نيست به محض اين كه فرزندانمان از همهجا رانده و از پاسخ مناسب مانده، در برابر سيل پرسشهايشان سر در لاك انزوا فرو ببرند و چيزي نپرسند. اگر جامعه خوب ميخواهيم، اگر شهروندان شريف و اخلاقدوست را طالبيم، بايستي سعي كنيم پرسشهاي فرزندانمان را با گشادهرويي بشنويم. چون كسي كه پرسش ميكند به دنبال پاسخ مناسب است و بهترين راه، در پاسخيابيها، همانا همراهي با پرسشگران است. در تاريخ ما ميبينيم، آنهايي كه به پرسشهاي ديگران احترام گذاشتهاند، محبوب و مورد احترام نيز هستند. با اين همه در ميان اشرف مخلوقات، هستند كساني كه از پرسشهاي ديگران ترسزده ميشوند يا به مجرد اين كه كلمهاي، حرفي خلاف ميل خود ميشنوند، آن را بهعنوان يك اصل بازدارنده معرفي ميكنند و صاحب حرف و پرسش را در پستوي سكوت خانهنشين ميكنند. البته كه اين جور موجودات كم نيستند. علت اين رفتارشان، يعني نشستن و تكيهدادن بر صندلي اشرف مخلوقات و از جايگاه اشرف مخلوقات از ديگر انسانها نسق گرفتن، حكايت پر آب چشمي است كه تنها خداي پرسشها ميتواند ما را از دام اينچنين موجوداتي برهاند. پس از اشرف مخلوقاتي كه از پرسش ديگران بهانهجويي پيشه ميكند و نان در آبدانه پاسخها ميريزد، پناه ميبريم به خداي اشرف مخلوقات. اما باز هم عرض ميكنيم كه پرسش، آستانه ورود به سرزمين تقوا و رستگاري و كرامت انساني است. ميفرماييد نه، از همين اشرف مخلوقات دمدستمان بپرسيم: اين حرفها درست نيست جناب؟