ایسنا| سربازان جان باخته در سانحه نی ریز این روزها تیتر یک رسانه های ایرانی را به خود اختصاص داده است. از این میان عکسهای مختلفی در فضای مجازی دست به دست می شود که منتسب به سربازانی است که در این حادثه کشته شده اند. این در حالی است که یکی از هم خدمتی های سربازان جان باخته به ایسنا گفته است برخی از عکس های منتشر شده در فضای مجازی متعلق به این سربازان نیست و افراد حاضر در سلفی سربازان زنده اند.
امین علیمرادی عضو هرمزگانی گروهان مشترک با سربازان جانباخته توضیح داد: عکس منتشر شده که این روزها در همه جا آن را متعلق به سربازان جان باخته میدانند، هیچ یک از سربازان جان باخته را شامل نمیشود. او ادامه داد: در دوره آموزشی آوردن تلفن همراه ممنوع بود و زمانی که دوره دو ماهه به پایان رسید، بچهها برای یادگاری از خود عکس سلفی میگرفتند و این عکس توسط یکی از سربازان گرفته شده که در آن کسانی حضور دارند که در حال حاضر زنده بوده و جزء جان باختگان نیستند و باید رسانهها در انتشار عکسها با دقت بیشتری عمل کنند، زیرا اکنون افراد در این عکس زنده هستند. علیمرادی همچنین درباره ترکیب تیم سربازان کشته شده توضیح داد: گروهان ما برای گذراندن دوره آموزشی در تاریخ اول اردیبهشت ماه به پادگان 05 کرمان اعزام شد و طی سه روز تمامی بچهها تقسیم شدند. او با اشاره به اینکه 181 نفر از جمله سربازان جان باخته در یک گروهان حضور داشتیم، تصریح کرد: تمامی اعضای گروهان دارای مدرک کارشناسی و فوق دیپلم بودند و از استانهای فارس، اصفهان، خوزستان و هرمزگان حضور داشتند. ضمن اینکه برخی از سربازان کشته شده استعدادهای عجیب و غریبی داشتند مثلا یکی از سربازان ذوق ادبی بسیار خوبی داشت و نویسنده ماهری بود یا یکی دیگر از بچه ها سرعت حیرت آوری در مطالعه کتاب داشت و ظرف یک یا دو روز کتابی را تمام می کرد. علیمرادی در خصوص روز حادثه و چگونگی مطلع شدن از آن،توضیح داد: فردای پایان دوره، ساعت 14 اتوبوس سربازان هرمزگانی آمد و پس از خداحافظی با سایر همگروهانیها سوار شدیم و به سوی بندرعباس راه افتادیم، البته سرعت اتوبوس زیاد بود و چند بار نزدیک بود، تصادف کنیم که خوشبختانه ساعت 21:30 به بندرعباس رسیدیم و راننده ما را در میدان تره بار بندرعباس پیاده کرد و پس از گرفتن ماشین دربستی به خانه رفتم و ساعت 2 بامداد از شدت خستگی خوابیدم. علیمرادی اضافه کرد: صبح که از خواب بیدار شدم و شبکه خبر را مشاهده کردم، خبر جان باختن تعدادی سرباز را شنیدم، اما کنجکاو نشدم تا اینکه ساعتی بعد گزارشی از بیمارستان پخش شد و با دو سرباز مجروح در بیمارستان مصاحبه کردند که هر دو از هم گروهانیام بودند که یکی از آنها با توجه به تمامی جراحتها «مجید فرخنده» بود که همانجا قلبم ریخت و ترسیدم و با تمامی بچهها تماس گرفتم که یا گوشیها خاموش بود یا کسی جواب نمیداد.