| حدیث کیمیازاده |
در ایران، از کشاورزی بهعنوان «محور توسعه» نام برده میشود، اما هماکنون یکدهم فرسایش خاکهای جهان مربوط به ایران است و اگر روند تخریب خاک در ایران با سرعت فعلی ادامه یابد در 30سال آینده تمام زمینهای حاصلخیز ایران نابود خواهند شد. از سوی دیگر هرسال یک و نیممیلیون هکتار (9درصد) از خاکهای مرغوب ایران به بیابان تبدیل میشود و سالانه یک تا یکونیم هکتار به مساحت کویرهای ایران افزوده میشود. این درحالی است که سالانه یک میلیمتر از قشر خاک کشاورزی ایران که برای تشکیل آن 70سال زمان لازم است در اثر فقدان پوشش گیاهی از دست میرود و فرسایش خاک از 10 تن در هکتار در دهه گذشته به 20 تن در هکتار درحال حاضر رسیده است.
جنگلهای ایران نیز وضع بهتری ندارند. بهطوری که در هر ثانیه 360 متر مربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود. به بیان دیگر در هر 5سال یکمیلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود یا سالانه یک و نیمدرصد از جنگلهای ایران از دست میرود.
اگر روند شتابان یادشده در تخریب جنگلهای ایران ادامه یابد در 60سال آینده اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نخواهد ماند. درحال حاضر با تخریب 33درصد از جنگلهای ایران، وسعت 8میلیونهکتاری این جنگلها به4/12میلیون هکتار کاهش یافته است و سهم هر ایرانی از جنگل 2/0 هکتار یعنی یکچهارم میزان جهانی آن (8/0هکتار) است. برپایه نظر کارشناسان جهانی ازجمله فائو، چنانچه سطح جنگلهای یک کشور کمتر از 25درصد خاک آن باشد آن کشور از نظر وضع محیطزیست انسانی در وضع بحرانی به سر میبرد. این درحالی است که درحال حاضر سطح پوشش جنگل و مرتع در ایران 5/7درصد از مساحت کشور است. با این همه اجرای طرح ملی نهضت سبز چندان جدی گرفته نشده است.
در حال حاضر مساحت مناطق چهارگانه طبیعی (مناطق حفاظتشده، پارک ملی، آثار طبیعی و پناهگاههای حیاتوحش) در ایران تنها 84/4درصد از کل سرزمین است درحالیکه طبق استانداردهای جهانی حداقل سطح این مناطق باید معادل با 10درصد از مساحت هر سرزمین باشد. از میان مناطق چهارگانه طبیعی ایران بسیاری از آنها درحال حاضر با بحرانهای جدی زیستمحیطی روبهرو هستند که برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تالاب انزلی، پناهگاه حیات وحش توران، پارک ملی خجیر، پارک ملی سرخهحصار، تالاب گوری گل تبریز، مناطق حفاظتشده ورجین و البرز مرکزی، اکوسیستم طبیعی دریای مازندران، پارک ملی لار، جنگلهای پارک لویزان، تالاب گاوخونی اصفهان، زایندهرود اصفهان، پارک ملی گلستان، منطقه حفاظتشده غرب مازندران، مناطق حفاظتشده شرق هرمزگان، جنگلهای حرا، دشت مغان، دریاچه گهر درود لرستان، پوشش گیاهی و جانوری تنگه بلاغی شیراز، جنگلهای مازندران، تالابهای زمزم و چکر ایلام، دشت بوئین زهرا، پارک ملی بختگان فارس، دریاچه ارومیه، تالاب منطقه شکار ممنوع قره قشلاق مراغه، دریاچه استیل آستارا، گرگان رود تالش، تالاب آلماگل گنبدکاووس، تالاب پیر احمد کندی ماکو، رودخانه اروند، تالاب شادگان خوزستان، تالاب حسن خان مهاباد، منطقه حفاظتشده قمیشلو اصفهان، سپیدرود گیلان، پناهگاه حیاتوحش لوندویل آستارا، رودخانه کارون، تالاب ترعه خوران هرمزگان، تالاب میانکاله مازندران، تالابهای ارژن و پریشان فارس، نرگسزارهای دهلران، تالاب بند علیخان ورامین، منطقه حفاظتشده جهاننمای گرگان، عرصههای جنگلی چاهک استان یزد و …
آیا ارایه این آمار ما را نباید کمی به خود بیاورد و کمی حساسمان کند. آیا وجدان اجتماعیمان را کمی ناراحت نمیکند؟ باید به خود بیاییم و با همکاری همدیگر در بهبود این وضع اسفناک نقشی را ایفا کنیم...