| عباس یزدانی| مددکار|
مصرف بیرویه هر چیزی عادت را در پی دارد. عادتی که میتواند خواندن کتاب یا ورزش صبحگاهی باشد یا مصرف موادمخدر! هرکدام از این عادتها پیامدهای مثبت و منفی دارد که فرد معتاد را درگیر خود میکند. موادمخدر توسط هر سن و جنسی مصرف شود، بیشک مضراتش را شامل حال فرد میکند، اما برخی از وجوه اعتیاد رابطه مستقیمی با بعضی از ویژگیهای اقشار خاص دارد. اعتیاد یک کودک، نوجوان، جوان، سالمند یا یک زن یا مرد از برخی جهات با هم متفاوت است. به این معنا که بوی برخی ویژگیهای فردی و اجتماعی هریک از این افراد تأثیر کمتر یا بیشتری داشته باشد. اعتیاد در میان زنان ویژگیهای برجستهای دارد که در گروهها یا اقشار دیگر کمتر میتوان یافت و آثار آن را دید. زن در جامعه نقشهای مختلفی را برعهده دارد؛ زن بهعنوان مادر، کسی است که تربیت نسلهای بعدی را به عهده دارد. زنی که با اعتیاد دست به گریبان است ناچار عوارض آن را نیز با خود همراه کرده و طبیعتا انرژی و توانی را که باید خرج خانواده و فرزندانش کند را ندارد؛ مادر منبع عاطفی خانواده است، مرجع اتصال اعضای خانواده، الگویی تربیتی برای نسل بعد و برای همین هرگونه تغییر الگوهای رفتاری او میتواند تأثیر بسزایی در نسل بعد داشته باشد. زن، عنصر عاطفی جامعه است و وجود زن در جامعه جدا از بسیاری از مسائل باعث ایجاد تعادل اجتماعی و روانی میشود. بهعنوان مثال در سازمانی که فقط مردان حضور دارند یا در شهرهایی که افراد مذکر جمعیتش را تشکیل میدهند - چنین شهرهایی را داریم- کاملا برهمخوردگی رفتاری، روانی، عاطفی و اجتماعی مشهود است. زنان بهعنوان مرجع ایجاد تعادل مدنظر هستند و زن معتاد نمیتواند انتظارات جامعه و خانواده را از این حیث برآورده کند. این خود یکی از عوارضی است که نهتنها به خود زنان بلکه به کل جامعه بهعنوان سهم 50درصدی جامعه آسیب میرساند. یکی از ویژگیهای زنان که همیشه در طول تاریخ مشهود بود، این است که آنها همیشه منبع نوعی امنیت بوده و هستند. به این معنا که در مکانهایی که زنان حضور دارند، افرادی که به هر نحوی میخواهند، جلافی مرتکب شوند، ارزش حضور زن باعث میشود حریمها رعایت شود و هنجارهای موردقبول جامعه بیشتر مدنظر قرار گیرد. تکتک ما این نوع از حفظ حریم را تجربه کردهایم. نمونه بارز آن پارکهایی است که خانواده در آنها حضور دارد؛ ما همیشه احساس امنیت بیشتری داشتهایم. برای همین زمانی که زنان وارد فضاهای آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد میشوند، بخش وسیعی از این حس امنیت از بین میرود. اعتیاد زنان همیشه زنگخطر جدی برای جوامع بوده است، چون زنان آسیبپذیر هستند. در مباحث اجتماعی زنان همیشه در گروههای آسیبپذیر یا در معرض آسیب دستهبندی میشوند، البته این دستهبندی دلایل مختلفی دارد؛ یکی از دلایل مشهود و قابل لمسش جامعه نسبتا مردسالار ایران است؛ جامعهای که خیلی وقتها حمایتهایی چه از لحاظ قانونی و چه از بعدهای دیگر از مردان دارد و زناندرصد پایینتری از این حمایتها را شامل میشوند. بنابراین آسیبهای زن معتاد مضاعف است و در جامعه بهعنوان زن نشانهگذاری شده شناخته میشود؛ زنی که افراد او را بهعنوان عامل غیرپذیرش در محیط خود محسوب کنند. همه این دلایل میطلبد نگاه ویژهتری به اعتیاد زنان شود، هم از لحاظ حس امنیت در جامعه و هم به لحاظ نقش تربیتی که برای نسلهای بعدی برعهده دارد. زنان خیلی وقتها امید یک جمع یا یک جامعه هستند و اگر زن در معرض آسیب قرار گیرد، میتوان به صراحت گفت که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تمام جامعه درگیر آسیب هستند! آمارهایی که در زمینه کشف موادمخدر یا مشروبات الکلی منتشر میشوند، این سوال را در ذهن تداعی میکنند که آیا جرأتمان در بیان اعداد و ارقام کشفیات زیاد شده یا کشفیات افزایش یافتهاند؟ آمارهایی که هریک با ارقام و اعداد گاها سرسامآور نوعی نگرانی را به وجود میآورند. اما در زمینه گرایش زنان به موادمخدر باید بگویم که برخلاف برخی نظریات من معتقدم که آمار به صورت واقعی اضافه میشوند. سخت نیست، دیدن تغییر باورهایی که در ذهن و الگوهای رفتاری زنان سنتی دیده میشد، باوری که امروزه رنگ باخته و ما مصرف موادمخدر را در میان بانوان جوان میبینیم! بنابراین افزایش آمار اعتیاد زنان واقعی است اما نکته اصلی این است که باید کمی با احتیاط به این اعدادوارقام نگاه کرد. من بهشخصه در حوزه پرمخاطره و به نوعی تابویی مثل اعتیاد همیشه به آمارها به دیده تردید نگاه میکنم، نه به این دلیل که دستگاههای تولید آمار سوءنیتی دارند تنها به این سبب که به دست آوردن آمارهای دقیق در این باب کمی سخت است. یکی از واقعیتهایی که امروز نمیتوان آن را کتمان کرد این است که امروزه اعتیاد زنان مشکل یک قشر یا منطقه جغرافیایی یا یک طبقه نیست و متاسفانه این پدیده را نیز مانند مصرف قلیان و سیگار در بخشهای مختلف میان زنان جامعه میتوان دید. در برههای از تاریخ شاید بانوان در دوران کهنسالی و در روستاها مصرف مواد را آن هم برای تسکین درد مشروع میدانستند ولی متاسفانه امروز مصرف مواد در میان بانوان از آن حالت ناهنجاری خارج شده همانند خیلی از مسائل؛ دورهای حجاب بهعنوان یک ارزش غیرقابل تردید در جامعه شناخته میشد اما امروزه شاهدیم که از گوشه و کنار تردیدهایی به آن وارد میشود؛ تردیدهایی که زنگ خطری برای حفظ وضع اجتماعی موجودمان هستند! همه این دلایل و شرایط میتوانند هشداری باشند برای اینکه نگاهمان را به پدیدههای اجتماعی تغییر بدهیم، البته با توجه به اخبار 7-6 ماه اخیر در زمینه آسیبهای اجتماعی و تأکید مسئولان به این پدیده میتوان اذعان کرد که بستر این تغییر نگاه به وجود آمده است. واقعیت غیرقابل کتمان این است که آدم امروزی را نمیتوان بدون اینکه به لحاظ فلسفی قانع کرد، به کاری واداشت. این واقعیت در مورد جوانان بهخصوص بیشتر صدق میکند برای همین وظیفه داریم نسل جدید را نسبت به باورها و بایدها و نبایدهای جامعه آگاه کنیم، البته با دلایل قانعکننده. یکی از راههای موثر در این مسیر گفتوگو است. در گفتوگوها میتوان به شکها و تردیدهای این نسل پاسخ داد. درواقع اگر این گفتوگو صورت نگیرد، اعتیاد یکی از آسیبهایی است که با آن روبهرو میشویم. جامعه نسبت به اعتیاد حساس شده و برای همین است که این معضل دیده میشود اما آسیبهایی هستند که امروز روز ما آنها را نمیبینیم و متاسفانه درحال گسترش هستند و اگر بخواهیم روش انکار را در پیش بگیریم و به دلایل مختلف مانع آگاهیسازی شویم، در آینده نزدیک، رشته کار از دستمان خارج میشود. به نظر من باید فضای جامعه را از این حیث بازتر کنیم. اعتیاد قابل درمان است اما برخی آسیبها اگر سرباز کنند، به آسانی نمیشود آنها را کنترل یا ریشهکن کرد.