مهدي افروزمنش | سرزمين| به رشت که رسیدیم غواصهای گیلان درحال خارج کردن چند جنازه از دریاچه نئور اردبیل بودند که چند روزی بود موفق به پیدا کردنشان نمیشدند و در همان روز هم خبر رسید که بچههای هلالاحمر گیلان پیدایشان کردند. دکتر خصوصی، مدیرعامل هلالاحمر استان مشخصا از این توانایی همکارانش خوشحال است اگرچه آرزو کرد که ایکاش هیچوقت چنین اتفاقاتی رخ ندهد. او همچنین از هر دری حرف زد، از مشکلات داشتن بالگرد که همه فکر میکنند حسن است اما درواقع دردسر است، از بدهیهای به ارث مانده داروخانه هلال که نزدیک به 3میلیارد است و کمبود اختیارات و ...
چرخ که میزدیم از رشت تا امامزاده ابراهیم فقط یک پایگاه موقت بود؟
برای زدن پایگاه، مجوز سازمان امداد و نجات احتیاج است که ما پیگیری کردیم و معتقدیم که نیاز هم هست ولی هنوز این امر مصوب نشده، بنابراین ما با توجه به اختیارات استانی خودمان یک پایگاه موقت زدیم که آن جاده را پوشش بدهیم.
یعنی شما برای پایگاه استانی باید از مرکز اجازه بگیرید؟
بله، دقیقا ما باید این کار را بکنیم و این امر مطابق با دستورالعملهای سازمان است که ما نیز تابع آن هستیم.
راضی هم هستید؟
ما موظف هستیم که پیشنهادهایمان را بدهیم، نیاز است اختیارات استانی افزایش پیدا کند و تمرکز زدایی شود که امیدواریم در راستای طرح تحول انجام شود.
مهمترین اختیاراتی که درحالحاضر به آن نیاز دارید ؟
زیاد هستند، اما مثلا میتوانم به نیروهای داوطلبی اشاره کنم که در سازمان کار کردهاند و وضع استخدامی آنها که به نظرم باید در اختیار مدیریت استانی باشد، یا زدن همین پایگاهها در استانها.
بیشترین حوادث شما؟
فصلبهفصل متفاوت است، مثلا این فصل بیشتر غرقشدگی داریم که ناشی از بیتوجهی مسافران عزیز به توصیههای ایمنی است. در زمستان بیشتر محصورشدگی در برف و این قبیل اتفاقات است، قصدم این است که بگویم پراکندگی گستردهای در حوادث داریم. از آبگرفتگی بگیرید تا تصادفات و غرقشدگی.
وضعیت تجهیزاتتان چطور است؟
متاسفانه این بزرگترین نقاط ضعف ما است، یعنی خیلیجاها ما تجهیزات و خودروهای کافی نداریم.
ولی جزو استانهای برخوردار از بالگرد هستید که حسن بزرگی ست؟
اولا که ما بالگرد را با قزوین شریک هستیم.
یعنی 15 روز یکبار؟
بله و دوما این بالگرد درحال حاضر بهخاطر نداشتن اختیارات، بیشتر یک دردسر است.
چطور؟
مدیران استانی انتظاراتی دارند که مطابق با اختیارات ما نیست و این مشکلساز میشود، گاهی هم فرآیند دریافت مجوز آنقدر طول میکشد که مشکل حل میشود. مثلا همین دیروز یکی از مدیران استانی به خاطر گم شدن نیروهایش در اشکورات درخواست بالگرد داشت که تا ما آمدیم مجوز بگیریم، کار به جاهای باریک کشید.
از کی اینطور بوده؟
اخیرا خیلی حاد شده است.
در مواقع حساس چطور مثلا درباره یک زن باردار در زمستانهای سرد گیلان؟
فرقی ندارد، ما باید تحت هر شرایطی مجوز بگیریم و بعدش دیگر بستگی به تهران دارد که آیا اجازه بدهد یا نه.
در شرایطی که بالگرد در قزوین هست نیاز داشته باشید چطور؟
باز هم هیچ، کاری نمیشود کرد. خلاصه که دردسر است تماما، مسئولان استانی از ما انتظار دارند بالگرد که یک آمبولانسهوایی است به کمکشان بیاید اما ما اختیار پراندن آن را نداریم و به نظرم باید که برای آن چارهای اندیشیده شود.
البته شنیدم که بخشی از این محدودسازی هم بهخاطر استفادههای بیجا از بالگرد بوده است، مثلا مسئولان استانی برای بازدیدها از آن استفاده میکردند؟
ما تا به حال این مورد را نداشتهایم اما درنظر بگیرید که ممکن است استاندار نیاز به بازدید از یک منطقه سخت استان داشته باشد یا مسیر طولانی است و باید چند جا را بازدید کند یا ما خودمان در طرح نوروزی نیاز به سرکشی به پایگاهها را داریم، این استفاده بیجا نیست، چون بالاخره استاندار شخص اول استان است و باید سرکشی کند.
یعنی این را دلیل خوبی نمیدانید؟
به تنهایی به نظر من دلیل قانعکنندهای نیست.
ولی این هم تنها دلیل این محدودسازی که نیست؟
نه نیست، مرکز بیشتر به خاطر هزینههاست که هر پرواز 8 تا 10میلیون خرج دارد.
اما چه آنها دستور پرواز بدهند چه شما، همان هزینهها وجود دارد؟
خب آنها کمتر پرواز میکنند، یعنی پروازهای غیرقابل نیاز را انجام نمیدهند.
مگر شما انجام میدهید؟
ما هم انجام نمیدهیم اما این سیاست دوستان امداد و نجات است.
رابطهتان با اورژانس چطور است؟
خوب است یک سلاموعلیکی داریم.
فراتر از این؟
ما با خود اورژانس مشکلی نداریم اما شرح وظایف که روشن نباشد، مشکل هم پیش میآید دیگر، یعنی الان مثلا یک مصدوم را از رهاسازی تا درمان ما تحتپوشش داریم درحالیکه در شرحوظایف قانونی هلال فقط وظیفه رهاسازی دارد.
پس مشکل دارید؟
تاکید میکنم با اورژانس نه و بیشتر تعامل داریم. اما بههرحال اینطور برای مردم و مسئولان تداعی شده که همه کارها وظیفه هلال است، مثلا طرف در کوه مانده میگویند هلال، در دریاست میگویند هلال، درکل انتظار این است که هلال باید همهجا باشد.
نباید اینطور باشد؟
شرح وظایف روشن و مشخص است و این خواستهها هم متناسب با امکانات و تجهیزات ما نیست. مثلا 70 نفر رفتند در کوه گم شدهاند همه میگویند هلال، حال آنکه وظیفه هلال نیست، ما باید پایین کوه آمبولانس بگذاریم و آنها را برسانیم بیمارستان.
چه کسی باید از کوه بیاورد پایین؟
اگر کوهستان است هیأت کوهنوردی، اگر دریاست متولی مشخصاش. نباید اینطور باشد که همه در هر شرایطی از هلال انتظار داشته باشند.
من الان کمی گیج شدم، حرف شما این است که انتظارات بدون امکانات بیجاست یا درکل انتظارات بیجاست؟
حرف من این است که همه کارها را نباید از هلال بخواهند. متاسفانه چون هر چی گفته شده هلال قبول کرده، الان اینطور جا افتاده که وظیفه هلال است، حال آنکه آن قبول کردن، تعامل هلال بوده است، بالاخره سازمانهای دیگر هم مسئولیتها و شرحوظایفی دارند دیگر. در دریا مشخص است، در کوه و جاده هم همینطور. نباید اینطور باشد که همه مدام بگویند هلال.
چند پایگاه در سطح استان دارید؟
36 پایگاه که 14تا ثابت است.
تجهیزات چطور؟
بالاخره نیازهایی داریم که اعلام هم کردیم و امیدواریم رسیدگی شود، اما خودروهای سِت و آمبولانس نیازهای اساسی ما است.
آیا تحریمها تاثیری هم روی خرید تجهیزات شما داشت؟
قطعا داشت. گاهیاوقات اجازه ندادند ما تجهیزات رهاسازی را خريد و وارد کنیم.