| علیرضا سالک | روانشناس |
کار خیر و داوطلبانه نهتنها دارای ابعاد گسترده اجتماعی است، بلکه انجام فعالیت داوطلبی ویژگیهای روانی خاص خود را میطلبد. ممکن است فردی در جامعهای زندگی کند که در آن کار خیر بهعنوان یکی از اصلیترین مولفههای زیست اجتماعی مورد پذیرش باشد و همچنین از تمامی افراد جامعه نیز این توقع برود که در کارهای خیر و داوطلبانه حضور به هم رسانند، در چنین جامعهای اما چنانچه فرد به صورت ذاتی خواستار حرکت به سمت انجام چنین کارهایی نباشد، نمیتوان انتظار داشت که به سمت کارهای داوطلبی حرکت کند.
با این وجود اما شرایط اجتماعی و روانی انجام کار خیر، بیش از پیش با یکدیگر گره خوردهاند و تا زمانی که شرایط اجتماعی مناسب برای زیست فرد وجود نداشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که فرد به سمت انجام کارهای خیر رود. چراکه شرایط نامناسب روانی عاملی شده است که روان فرد نیز درگیر شرایط دشواری شود و نتواند به دلیل مشکلات اجتماعی که با آن درگیر است، بخشی از زندگی و فکر خود را به انجام اینگونه کارها اختصاص دهد. در این میان اما باید به چرایی و شرایطی که فرد در آن به سمت انجام کارهای خیر و داوطلبی تشویق میشود، تأکید کرد و آن هم چیزی نیست جز بستر اجتماعی مناسب.
زمانی که عدالت اجتماعی، شرایط شکوفایی استعدادها، اخلاقمداری و... در جامعهای وجود داشته باشد، افراد آن جامعه برای انجام کار ترغیب میشوند. اما بخش دیگری که به اندازه بعد اجتماعی در این زمینه دارای اهمیت است، همانا بحث آموزش و زندگی خانوادگی و فردی است. افرادی که بهراحتی به دیگران کمک میکنند و درحقیقت زندگی دیگران برایشان با اهمیت است، دارای شخصیتی هستند که در گام نخست این شخصیت در خانواده شکل گرفته است. زمانی که فرد از کودکی توسط پدر و مادرش به کمک به همسن و سالانش تشویق شود، زمانی که او را از خودخواهی برحذر دارند و به او زندگی درست و اصولی با دیگران را آموزش دهند، بدونشک چنین شخصیتی زمانی که در جامعه قرار میگیرد، بهراحتی برای کمک به دیگران داوطلب میشود. چراکه چنین امری از کودکی درونش نهادینهشده و او برای انجام آن آموزشهای لازم را دیده است. حال آنکه بسیاری از افرادی که دارای چنین خصوصیت اخلاقی نیستند، کمک به دیگران برایشان نه بهعنوان یک اصلی اخلاقی و زیستی که بهعنوان امری اجباری موردنظر قرار میگیرد. به این ترتیب چنانچه بخواهیم عوامل روانی لازم برای انجام کارهای خیر و داوطلبانه را مورد بررسی قرار دهیم، باید به 2عامل اصلی تأکید کنیم. نخستین عامل، آموزشهای خانوادگی و در مدارس است و عامل دوم هم وضع اجتماعی مناسب است. وضعیتی که در ایجاد آن، هم تکتک شهروندان یک جامعه و هم مسئولان امر مقصرند و به همین دلیل نیز باید بسیار بر آن تأکید کرد. درنهایت باید گفت چنانچه این دو عامل رعایت شود، افراد از جهت روانی به موقعیتی دست مییابند که برای انجام کارهای خیر و داوطلبانه آمادگی لازم را به دست آورده و بهراحتی دست به چنین فعالیتهایی میزنند.