شماره ۳۸۲ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۶ شهريور
صفحه را ببند
به مردم مسئولیت بدهیم

|  پرویز روزبیانی  |   روانشناس  |

اهمیت کار خیر در جامعه دینی ما بر کسی پوشیده نیست. اگر به توضیحات و دستورات دین توجه و آنها را رعایت کنیم و اگر سخنان بزرگان دینی‌مان مانند پیامبر و امامان را به یاد بیاوریم اهمیت این ماجرا برایمان بیشتر مشخص می‌شود. رفتن به مکه و به جا آوردن حج برای ما ارزش و اعتبار زیادی دارد و این‌جا اهمیت کمک به همنوع معلوم می‌شود که می‌گویند باید از احوال مردمان چند کوچه بالاتر و پایین‌تر از خودتان با خبر باشید و نزدیک خانه‌تان بررسی کنید که اگر نیازی دارند به آنها کمک کنید که این مسأله واجب‌تر از حج است.
از اهمیت این مسأله که بگذریم به شیوه‌های کمک و ترغیب مردم به کمک به افراد مستمند و نیازمند می‌رسیم. اول این است که باید افراد نیازمند را پیدا کنید. یکی از وظایف مساجد محلات این است که مردم بتوانند راحت‌تر از اوضاع هم با خبر شوند و این وظیفه را بعضی از انجمن‌های خیریه هم ایفا می‌کنند. مسأله دوم پس از تشخیص نیازمندان این است که چطور کمک کنیم که به شخصیت طرف بر نخورد و عزت نفس او خدشه‌دار نشود.  بعضی‌ها که از برخی موسسات و نهادهای دولتی و مردم نهاد خیریه کمک می‌گیرند به دلیل شیوه کمک ناراضی‌اند. اولین نارضایتی به دلیل مقدار کمک است که گاه خیلی کم است و کمتر دردی از آنها دوا می‌کند، این درحالی است که بعضی وقت‌ها همین کمک‌ها طوری صورت می‌گیرد که تمام اهالی محل متوجه می‌شوند. اگر کمک‌ها طوری باشد که کسی متوجه نشوند و عزت نفس فرد کمک گیرنده و اعتماد به نفس او حفظ شود، دیگر افراد دست به گدایی نمی‌زنند و این مسأله خیلی مهم است چرا که یک نفر وقتی یک‌بار گدایی کند دیگر عادت می‌کند. پس قبل از این‌که اتفاقی بیفتد و کسی متوجه شود، اگر طوری کمک کنیم که اراده، ذات و شخصیت کمک گیرنده را حفظ کنیم این خود بهترین کمک است. از طرف دیگر توجه کنیم که کمک باید طوری باشد که رفع نیاز کند نه این‌که فقط به این قصد صورت گیرد که خودمان احساس خوبی داشته باشیم. این رفتاری است که خیلی از کاسب کارها بر طبق آن عمل می‌کنند و مثلا جنس را صد تومان گران‌تر می‌فروشند آن وقت 50 تومان به 5 نفر کمک می‌کنند تا از این طریق خودشان را راضی کنند و عذاب وجدان نداشته باشند که اگر این‌جا زیاد فروختم به جایش به 5 نفر کمک کردم. او با این کار و این توجیه سر خودش را دارد کلاه می‌گذارد.  
البته کمک کردن به مردم و کار خیر خود به خود در فرد احساس رضایت ایجاد می‌کند، اعتماد به نفس او را بالا می‌برد و احساس می‌کند کاری را می‌کند که دستور خداست و دل کسی را شاد می‌کند. اهمیت این مسأله از نظر روانشناسی در این است که وقتی فرد احساس رضایت و اعتماد به نفس داشته باشد و در طرف مقابل یعنی کمک گیرنده هم این احساس را ایجاد کند دیگر ما در جامعه دروغ نمی‌بینیم. چیزی که باعث این احساس می‌شود کار مثبت است. موسسات خیریه و افراد خیر باید توجه کنند که اگر کارشان مثبت و مورد تأیید مردم باشد طبیعتا مردم هم جلب می‌شوند و اگر روزی احساس کنند که تنها شده‌اند باید بگردند و دلیل آن را پیدا کنند و ببینند چه شده که مردم کمتر کمک می‌کنند. باید کار درست انجام بدهند، افراد خیر محله را جمع کنند، با آنها صحبت کنند و نظرات آنها را بگیرند، خودشان هم انتقادپذیر باشند و به حرف و توصیه‌های آنها توجه کنند.  مردم را بیاورند و وارد سیستم کارشان کنند و به آنها مسئولیت بدهند. فقط در مسائل مالی از آنها کمک نخواهند بلکه در تصمیم‌گیری‌ها و انواع کار خیر نظر آنها را بخواهند. از کسانی که مدیر خوبی هستند و تجربه و توصیه‌های خوبی دارند، استفاده کنند.  
 ما هنوز در زمینه کار خیر اول کار هستیم. الگوهای خوبی مثل حضرت علی(ع) داریم، خوب است توجه کنیم که ایشان چطور کمک می‌کرد که وقتی ضربت خوردند تازه مردم فهمیدند به چه کسانی کمک می‌کرد. این خیلی مهم است.
بنابراین باید تلاش کنیم که اسرار مردم را فاش نکنیم و اعتماد آنها را جلب و حفظ کنیم. بعد در کار خودمان آنها را شرکت دهیم و این بهترین روش و کردار است. بعضی‌ها به خاطر معروف شدن می‌آیند کمک می‌کنند، البته این برای تبلیغ بد نیست که بتوانیم مردم را ترغیب به کار خیر کنیم. مثلا چند نفر که مدرسه ساخته‌اند بیاوریم برای تشویق دیگران به کار خیر زیرا مدرسه عمومیت دارد و خیر عمومی است ولی اگر مثلا من یک اتاق دارم که می‌خواهم به کسی بدهم درست نیست که این را به اذهان عمومی بگوییم.  درواقع باید سعی کنیم که
گداپروری نکنیم.


تعداد بازدید :  262