| مصطفی عابدی | روزنامهنگار|
این روزها ورزش ایران حال و هوای دیگری دارد و در میان ناامیدی و به عقب رفتن اوضاع جامعه در اقتصاد و سیاست خارجی و انواع فساد ناشی از عملکرد 8سال گذشته، در ورزش قهرمانی گامهایی چشمگیر رو به جلو برداشته شده است، که مردم نیز از آن خوشحال هستند بهطوریکه تلخی ناشی از فشارهای اقتصادی و سایر ناملایمات باقیمانده از پیش را تا حدی تحمل میکنند. از سوی دیگر یکی از بزرگترین موسسات و نهادهای کشور که بودجه و امکانات آن بسیار زیاد است و باید نقش مهمی را در آگاهیبخشی جامعه ازجمله در ورزش بازی کند، صداوسیماست. اتفاقا برخلاف اقتصاد که کارشناسی آن پیچیده و بسیار تخصصی است در مسأله ورزش قضیه این قدرها پیچیده نیست یا حداقل اینکه با منافع اجتماعی گروههای مردم گره نمیخورد و میتوان برنامههای جذاب و مفید ارایه کرد، لذا اگر رسانه ملی قادر نیست که در امور سیاسی و اقتصادی بحثهای عمیق کارشناسی و بیطرفانه را در برنامههای خود بگنجاند، حداقل انتظار میرود که در موضوع ورزش این وظیفه را انجام دهد، و از دعوت افرادی ناآشنا با موضوع یا کسانی که بر حسب حب و بغضهای شخصی اظهارنظر میکنند، در برنامههای خود اجتناب کند. بهویژه در مواردی که پای موضوع ورزش ملی در میان است و از تیمهای باشگاهی خبری نیست.
موضوع این است که تیمملی والیبال ایران در سالهای اخیر دچار تحولی چشمگیر در عرصه جهانی شده است و مردم نیز با رغبت و علاقه و نیز افتخار مسابقات آن را دنبال میکنند و اکنون هم به جمع 6 تیم برتر جهان راه یافته و احتمال رفتن روی سکو و گرفتن مدال را هم دارند. طبیعی است که پخش این مسابقات در تلویزیون همراه با حضور کارشناسان و تحلیل مسابقات باشد، ولی تأسف از آنجا آغاز میشود که کارشناس حاضر در برنامه بکلی بیگانه از مسابقات است و به گفتن اظهارات کلیشهای بسنده میکند. بیاطلاعی وی درحدی است که حتی نمیداند گردش کار مسابقات چگونه است و تیمهای صعود کرده با یکدیگر چگونه مسابقه میدهند!! آنچه را هم که فیالبداهه دراینباره میگوید حتی با اصول ابتدایی منطق مسابقات نیز سازگار نیست. اینطور به نظر میرسد که این آقای کارشناس برای اظهارنظر کردن جلوی میلیونها نفر بیننده حتی زحمت یکبار مراجعه به سایت فدراسیون والیبال ایران و جهان را به خود نداده است یا اگر هم آن را دیده متوجه موضوع نشده است. جالب اینکه یکی از این کارشناسان چندروز قبل با قاطعیت اعلام کرد که آمریکا صعود خود به دور بعدی را قطعی کرده است درحالیکه این تیم حذف شد!! تا این جای کار گرچه بد است ولی قابل درک است چرا که سطح نازل کارشناسی در این رسانه را میرساند، ولی مشکل از آنجا آغاز میشود که در هر برنامه و اظهارنظر خود چپ و راست؛ وقت و بيوقت به مربی تیمملی والیبال تکه میاندازد و میخواهد بگوید که سطح او پایینتر از بازیکنان است!! درحالیکه فدراسیون ایران او را دعوت به کار کرده که او خودش نیامده است. آقای مثلا کارشناس در پی القای این است که عامل موفقیت والیبال ایران بازیکنان و فدراسیون هستند و نه مربی، درحالیکه همین فدراسیون موفق او را آورده است. معنای روشن این اظهارنظر این است که اگر ما یا رفقای ما را هم مربی میکردید همین نتیجه حاصل میشد! این افراد همچنین میکوشند که نقش ولاسکو را کمرنگ کنند. جالب اینکه ایران در شبی به مرحله بعد صعود کرد که مربی ایران، تیمملی کشور خودش یعنی صربستان را شکست داد و ولاسکو هم تیمملی آمریکا را شکست داد تا ایران صعود کند! اگر ولاسکو نمیبرد حتماً میگفتند که نمیخواست ایران صعود کند، یا اگر ایران به صربستان میباخت میگفتند که کواچ جوری رفتار و تیم ایران را هدایت کرد که نمیخواست تیمملی کشورش بازنده و ایران برنده شود!
متأسفانه رفتارهای غیرحرفهای و حسادتهای عجیب و غریبی که در ورزش ایران وجود دارد، بلای جان ورزش حرفهای و اصولاً نظام مدیریتی جامعه ما شده است. تا وقتی که حب و بغضهای اینچنینی باشد و از آن بدتر اینکه از رسانه ملی پخش شود، نمیتوان به آینده امور امیدوار بود. موفقیت هر رشته ورزشی نتیجه ترکیب چندگانهای از مربی، مدیریت و فدراسیون و ورزشکاران و حتی مردم است، و برجسته کردن یک عامل به معنای نفی عوامل دیگر نباید تلقی شود، ولی این امر بدان معنا نیست که با حسادت و خودزنی و نفی دیگران در صدد اثبات خود باشیم. رسانهها بهویژه مطبوعات نقش مؤثری در نقد این رفتارها دارند و با تحمیل هزینههای اقدامات نادرست چنین افرادی به خودشان میتوانند نقش خویش را ایفا کنند.