شهروند| زنگ آیین گشایش «کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد» درحالی توسط محمد چرمشیر به صدا درآمد که او خود را نماینده تمام تئاتریهای غایب در این مراسم دانست. این نمایش که محمد چرمشیر و رضا حداد آن را بعد از 10سال دوباره روی صحنه بردند تا به گفته خودشان نسلهای جدید تئاتری با تجربههای گذشته تئاتر آشنا شوند، یکشنبه شب 23 شهریورماه با حضور محمد رحمانیان، بهروز افخمی، مرجان شیرمحمدی، گوهر خیراندیش، مجید سرسنگی، جواد مجابی، اصغر دشتی، سیاوش طهمورث، شاهرخ دولکو، بیژن امکانیان، مریم معترف، شیرین یزدانبخش، هرمز هدایت، داوود رشیدی، احترام برومند، اصغر همت، لادن مستوفی، بهاره کیانافشار، آروند دشتآرای، ملیکا شریفینیا، مانی جعفرزاده، یاراتا یاران، آتیلا پسیانی، محمد ساربان و جمعی از اهالی رسانه در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت.
رضا حداد، کارگردان این نمایش در ابتدای مراسم گفت: «من یک آرزو دارم و دلم میخواهد آن را با شما در میان بگذارم. امیدوارم در چهارسال آینده ما حداقل چهار مرکز حرفهای تئاتر در تهران داشته باشیم، امیدوارم وزیر ارشاد و شهردار تهران ما را به این آرزو برسانند.» مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان که در این مراسم حاضر بود با اشاره به اینکه باید فضای نقد در کشور ما سامان پیدا کند و از حالت احساسی فاصله بگیرد، اعلام داشت: «اگر نقد ما به سمت نقد آکادمیک برود میتواند تأثیر زیادی روی تئاتر بگذارد. درواقع یکی از نقصهای امروز تئاتر ما نبود یک جریان نقادی سالم، علمی و منطقی است. چند وقت پیش نقدی درباره آقای چرمشیر در یکی از مجلات منتشر شد. بعد از آن بعضی از دوستان او مطلبی نوشتند و امضاهایی برای آن جمعآوری کردند. واقعا خوشحال هستم که خود آقای چرمشیر جلوی این عمل را گرفت.» مدیرعامل خانه هنرمندان توضیح داد: «اگر ما خواستار توسعه فرهنگی هستیم باید طاقت نقد را هم داشته باشیم و نقد را فقط با نقد جواب دهیم. این فضاست که میتواند تئاتر ما را به جلو ببرد والا اینکه نقد تبدیل به جریانات حاشیهای و شخصی شود که سودی برای هیچکس نخواهد داشت.»
محمد چرمشیر هم با بیان اینکه روزی که به تئاتر آمدیم فکر میکردیم در کنار بزرگانمان قرار خواهیم گرفت، از آنها خواهیم آموخت و آرام آرام به جرگه تئاتر کشور خواهیم پیوست، ولی نشد تأکید کرد: «ما مجبور شدیم در غیاب آنها این روند را ادامه دهیم. امشب هم من در اینجا نماینده غایبین هستم. جای همه کسانی که باید در تئاتر ما باشند و به ما بیاموزند، خالی است. بزرگان به ما آموختند که تئاتر جای فروتنی و تجربه است، تا ما هم این را به دیگران بیاموزیم. من از همه دوستانی که زیر آن نامه را امضا کردند، تشکر میکنم. امیدوارم من را ببخشند، اما تنها مسأله من این بود که تئاتر ما روزهای سختی را میگذراند و درحال حاضر ما بیشتر از هر زمان دیگری احتیاج به همدلی و پرهیز از حاشیهها داریم. همچنین دست آن کسانی را که زیر آن نامه را امضا نکردند، میبوسم. بهخاطر همان چیزی که آقای سرسنگی به آن اشاره کردند، همه این عزیزان در کنار همدیگر، سقف تئاتر را میسازند که امیدوارم در کنار هم پابرجا باشند. امیدوارم روزی برسد که تئاتر ما زیر سایه همه بزرگان باشد، چراغش همیشه روشن باشد و آنچه باید بیاموزیم را همگی در کنار هم بیاموزیم.»