| رضا اصلاحي | عضو سازمان جهاني NFPA |
در شمارههای پیشین از این قلم در بحث پدافند غیرعامل، یادداشتی با تیتر «تلفیق استراتژی پدافند غیرعامل و مدیریت بحران» منتشر شد. در این یادداشت موضوع پدافند غیرعامل در کنار مبحث مدیریت بحران به بحث گذاشته شد. در مطلب پیشین به موضوع پدافند غیرعامل و مدیریت بحران و نقشهای هر یک پرداخته شد و نهایتا تلفیق استراتژی هر دو موضوع مورد بحث قرار گرفت. از این منظر، خوانندگان محترم با پیگیری مقاله پیشرو مقالات آتی که به ارایه سلسله مباحث آموزشی در حوزه JFO (همگرایی سیستمی) پرداخته میشود، میتوانند مسیرهای متفرق و همسوی فعلی را در زمان بحران، در شکل واقعی دنبال و مدیریت کنند. گفتنی است JFO درواقع ایجاد یک سیستم منسجم، استاندارد و هماهنگ، به منظور برنامهریزی، سازماندهی و انجام سلسله اقداماتی خاص است که بتواند از نگرانیهای موجود و آتی در سطح مدیریت کلان و جامعه کاسته و با تمهیدات پیشگیرانه، در صورت بروز هر گونه حادثه، اقدامات لازم از قبیل امدادرسانی سریع و کارآمد، اطفاء، دفاع از اراضی ملی، عادیسازی اوضاع و... را انجام دهد. بخش دوم از مجموعه این یادداشتها را در ادامه میخوانید.
از نكات اصلي و مقفول مانده اين حوزه را ميتوان به شرح: خلأ لحاظ نکردن استانداردهاي بين المللي، عدم طبقهبندي اطلاعات محلي و منطقهاي، عدم امكان ارایه گواهينامههاي مشخص به زيرگروههاي عملياتي، عدم جمعآوري و كدبندي ستادهاي مديريتي و اجرايي، عدم ارایه مجوزهاي لازم به جهت حضور هر ستاد در هر مرحله و هر بخش از فعاليتهاي موضوعي، عدم سيستمي كردن مديريت اطلاعات در ستادها و واحدهاي عملكننده به صورت يك شبكه واحد اطلاعاتي، عدم تبيين استراتژي تغيير موقعيت عادي به غيرعادي براي سازمانهاي هدف، عدم ترتيب نظارت بر واحدهاي عمل كننده در قبل از بحران و هنگام بحران و سرانجام عدم مديريت سطحبندي شده در سازمانهاي مديريتي و عملكننده برشمرد. هر چند طي سالهاي اخير با برگزاري همايش و سمينارهاي مرتبط، بخشي از نكات مهم و كليدي بازگو شده ليكن به دليل جزيرهاي بودن بحثها و دعوت از مديران منطقهاي كه متاسفانه اغلب آنها شناخت دقيقي از علم مديريت بحران و پدافند غيرعامل ندارند، نهتنها اين نوع نشستها مفيد واقع نشده بلكه گفتمان جديدي را ارایه كرده كه خود نياز به بحث و بررسيهاي كارشناسي در حوزه خاص خواهد داشت. اما شاهديم امروزه دنياي مدرن به سمتي رفته تا قبل از هرگونه تصميمگيري در حوزههاي مديريت بحران و پدافند غيرعامل، ابتدا براساس يك سناريوي بومي، ساختارهاي سازماني را شكل داده و همزمان دانشگاهها و مراكز تبيين استراتژي نيز دوشادوش كارشناسان به تربيت دانشجويان اين رشتهها پرداخته تا در زمان مورد نياز در جايگاه مطلوبي كه از قبل شناسايي شدهاند، به كار گرفته شوند.
مديريت بحران چيست؟ مدير بحران كيست؟ پدافند غيرعامل چيست؟ مديريت متمركز در كجا قرار دارد؟ اجماع نظر و ابلاغ قوانين برعهده چه كسي يا چه سازمانی است؟ و...، دهها سوال ديگر كه حتي مديران مربوطه را نيز با تداخل در امور سازماني خود مواجه کرده است. خاطرم هست اواخر فروردين سال 91 وقتي ديوار مسيل انتقال آب رودخانه كرج به رودخانه كن شكست و آب وارد تونل مترو شد، به تمام تجهيزات، قطارها و تاسيسات قسمتي از خط 4آسيبهاي جدي وارد كرد و تا مدتها گل و لاي باقيمانده از سيلاب، همراه با شن و ماسه شسته شده از كف مسيل حتي گام برداشتن عادي را از نيروهاي امدادي و تعميراتي سلب ميكرد و خسارتي بالغ بر 30ميليارد تومان نيز به شبكه مترو و طبيعتا مردم وارد شد. جالب اين جا بود كه در همان شب اول حادثه يكي از معاونان وقت شهردار محترم تهران در مقابل دوربين خبرنگاران قرار گرفت و گفت: شكسته شدن ديواره تونل مترو از وارد آمدن صدمات جبرانناپذير به سطح شهر جلوگيري كرد و اين يعني پدافند غيرعامل! و تمهيدات پيشبيني شده براي حوادثي از اين دست. در همان ايام شاهد بوديم كه موضعگيريهاي نسنجيده و جزيرهاي فكر كردن مديران وقت باعث شد تا دولت و شهرداري سر پيدا شدن مقصر حادثه به منازعه بپردازند. اما اشكال كجاست؟ همانگونه كه در بخش اول عنوان شد، بالغ بر 23كشور دنيا توانستهاند استانداردهاي مورد نياز بالغ بر 1410 مدل با حدود 423هزار زير شاخه را با تعاريف مشترك تهيه کنند كه مرجعي است براي مديران ارشد و نيروهاي عملياتي. اما اينكه چرا ما، بهرغم اشراف بر بحثهاي علمي نتوانستهايم اجماع عملياتي پيدا كنيم جاي تأمل دارد. ميدانيم كه موضوع استانداردهاي مهندسي طراحي در ساخت ابنيه و تأسيسات زيربنايي با لحاظ کردن كليه ضوابط ايمني، بهداشت، حفظ محيطزيست و مقررات پدافند غيرعامل از مباني اصلي تصميم مديران در تمام دنيا است و خوشبختانه مدتها است كه علاوهبر حوزه نظامي در بخشهاي شهري نيز اجرايي شده است. ليكن در زمان بحران خصوصا در بخش سيويل و مقابله با بحرانهاي طبيعي، نهتنها دردي دوا نكرده، بلكه سازوكارهاي مربوطه گره چنداني را نيز باز نكرده است. مشكل اصلي را بايد در نحوه تعامل و همگرايي سازمانهاي عملكننده جستوجو كرد تا در مديريت كلان. وقتي صحبت از همگرايي يك سيستم ميشود، هدف به تنهايي اركان همان سازمان نيست كه شاهديم كمابيش اين موضوع در سازمانهاي عملكننده ديده ميشود. جزيرهاي شدن و جزيرهاي عمل كردن سازمانهاي مسئول خصوصا در زمان بحران خود عاملي براي سردرگمي نيروهاي عملياتي و همچنين كند شدن امدادرساني و امثالهم
خواهد شد.
در يكي از كشورهاي دنيا، آنقدر به مقوله همگرايي سازمان اعتقاد جدي ايجاد شده كه بهعنوان يك قانون مصوب دولتي و بهعنوان مرجعي براي تمام سازمانهاي مخاطب در دستوركار همه قرار گرفته است كه درواقع مبناي ايجاد يك سيستم منسجم، استاندارد و هماهنگ، به منظور برنامهريزي، سازماندهي و انجام سلسله اقدامات خاص قرار گرفته تا بتواند از نگرانيهاي موجود و آتي در سطح مديريت كلان و جامعه كاسته و با تمهيدات پيشگيرانه، در صورت بروز هرگونه حادثه، اقدامات لازم از قبيل امدادرساني سريع و كارآمد، اطفاء، دفاع از اراضي ملي، عاديسازي اوضاع و... را انجام دهد. لذا در اين شماره به همين بسنده ميكنيم و به ياري خدا در شمارههاي بعدي ضمن شناسايي ساختار مديريت بحران و پدافند غيرعامل، به بيان استراتژي كلي و اهداف مشترك پدافند غيرعامل با مديريت بحران و همچنين موضوع همگرايي سازمان كه بهعنوان JFO شناخته ميشود،
خواهيم پرداخت.