اسما روانخواه| لابد عمق فاجعه آنقدر زیاد است که بهتر است راجع به آن حرفی نزنیم. لابد نمیدانیم با این اتفاقات چه کار کنیم؟ منظورم همان آسیبهایی است که این روزها به طرق مختلف گریبان کودکان وطنی و غیروطنی را گرفته است. لابد شنیدهاید از ندا، دختر 9ساله زنجانی که مورد آزار معلم خود قرار گرفته است و البته الان نمیخواهم درمورد حکم جالب توجه دادگاه حرف بزنم. میخواهم راجع به ندا حرف بزنم که بعد از این اتفاق، بعد از این تجربه، بعد از اینکه جرأت پیدا کرد و این ماجرا را علنی کرد؛ بعد از اینکه احتمالا دوستانش را از دست داده، بعد از اینکه شرم رفتن به پزشک قانونی را تجربه کرده و بعد از اینکه احتمالا از سوی دیگران هم سرزنش شده است، حرف بزنم. در خبرها میخواندم خانواده ندا به تنهایی هزینههای روانکاوی ندا را پرداخت میکنند و این خبر جای خوشحالی دارد. اینکه خانواده او به فکر روح و روان دخترک خود هستند. اما با خودم فکر میکنم چه بلایی بر سر آینده کودکانی مثل ندا میآید؟ اصلا نمونه وطنی را بگذاریم کنار! همین چندوقت پیش بود که خبر تعرض به صدها پسربچه سوری در اردوگاههای ترکیه منتشر شد. فکر کنیم چه بلایی سر آینده آنها میآید؟ باید بیخیال آینده آنها شویم؟ یا مثلا هزاران کودکی که آواره شدهاند و فکر میکنند زندگی همین است دیگر. لابد همهجای دنیا جنگ است و باید بکشی تا کشته نشوی! چهکسی میتواند کمک کند تا تصور این کودکان کمی التیام یابد؟! کسی فکر کرده است باید چگونه همراه اینها باشد تا روحشان بیش از این آزار نبیند؟! کسی به فکر کمککردن به میلیونها کودک در معرض آسیب خواهد بود؟ کسی داوطلب بهتر کردن دنیا برای حتی یک کودک شده است؟ حنان الحروب، یک زن فلسطینی و معلم است که به همه اینها فکر کرده است. کسی که داوطلبشده تا دنیا را جای بهتری برای زندگی کند. تلاش کرده است تا درد این کودکان را بفهمد و دنیای بهتر را برای کودکان آسیبدیده و در معرض جنگ به نمایش بگذارد. او که امسال جایزه نوبل آموزشی را بهعنوان بهترین معلم جهان کسب کرده، یکبار دیگر گوشزد کرد آموزش به کودکان چقدر مهم است.
در رقابت برای کسب عنوان بهترین معلم که 800 نفر از سراسر جهان در آن شرکت کرده بودند، حنان الحروب از اردوگاه پناهندگان دوهیشا در جنوب کرانه باختری در ناحیه بیتالحم بهعنوان برنده جایزه معرفی شد. الحروب هنگام دریافت این جایزه گفت: هر روز شاهد درد و رنجی هستیم که نظامیان اشغالگر اسراییلی در چشمان دانشآموزان و معلمان باقی گذاشتهاند. در این بحبوحه بسیاری از معلمان تلاش میکنند ذهن کودکان را از این خشونت آزاد کرده و بهجای آن گفتمان زیبایی را جایگزین کنند. این هدف ما است و میخواهیم کودکانمان در فلسطین مانند دیگر کودکان دنیا در فضای صلح و آزادی زندگی کنند.
وی زمانی که کودکانش در اثر مشاهده یک حادثه تیراندازی هولناک در راه مدرسه بهشدت آسیب روحی دیدند، تصمیم گرفت به تدریس در آموزش ابتدایی مشغول شود. او بهدلیل شیوههای تدریس خاص و تمرکز روی روشهای غیرخشن از طریق یادگیری مفرح همراه با بازی، همچنین ارایه مشاوره برای دانشآموزانی که از مشکلات رفتاری در اثر رودررویی با اشغالگران اسراییلی رنج میبردهاند، این جایزه را دریافت کرده است. الحروب هنگام دریافت جایزه پیشنهاد کرد سال 2016 به سال دستیابی به صلح برای معلمان فلسطینی که بذر امید را در ذهن کودکان میکارند، اختصاص داده شود.
به بذر امید فکر میکنم! به تلاش برای زندگی بهتر. به کودکانی فکر میکنم که خشونت را لمس کردهاند. به امثال ندا که نباید رهایشان کنیم. به دختران اعظم فکر میکنم، همان زنی که 20روز تمام توسط همسرش شکنجه شده و دخترانش آسیب دیدهاند. به آن دختری فکر میکنم که پدرش 4ساعت او و برادرش را به باد کتک گرفته بود، تا اینکه بالاخره برادر کوچکتر در اثر آسیبهای جسمی جان خود را از دست میدهد و خواهر بزرگتر مدتها در بیمارستان بستری میشود. به آن زن هلندی فکر میکنم که به دلیل تعرض در زمان کودکی و بیماریهای روانی بعد از آن، بالاخره موفق شده است و حکم اتانازی را از دادگاه گرفته تا به کابوسهایش پایان دهد و این خبر را با خوشحالی منتشر کرده. شاید کمترین کار ما همین باشد. بذر امید را در دل هم بکاریم. امید را در دل هم نخشکانیم و به قول همان معلم فلسطینی گفتمان زیبایی را جایگزین هر چیز دیگری کنیم. اینها شعار نیست. کافی است فکر کنید همه این کودکان آسیبدیده، زمانی که بزرگ شوند، چه برداشتی از دنیا خواهند داشت و چگونه با آن مقابله میکنند. نکند فاجعهای در انتظارمان باشد.