راضیه زرگری| مهلقا مَلاح، فعال محیطزیست و بنیانگذار سازمان غیردولتی زیستمحیطی «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست» است و از وی بهعنوان «مادر محیطزیست ایران» یاد میشود. او بعد از تحصیل در فلسفه، علوماجتماعی و جامعهشناسی در دانشگاه تهران مدرک فوقلیسانس علوماجتماعی گرفت و برای ادامهتحصیل به پاریس رفت و در سوربن علوماجتماعی خواند و با مدرک دکترا به ایران بازگشت. در بازگشت به ایران در کتابخانه دانشگاه تهران مشغول به کار شد و بعد از مدتی در سال ۱۳۴۷ به ریاست کتابخانه موسسه تحقیقات روانشناسی برگزیده شد. پس از بازنشستگی تماموقت خود را در راه مبارزه برای جلوگیری از آلودگی محیطزیست گذاشت. مهلقا ملاح در سال ۱۳۷۳ با مشارکت همسرش و چند استاد دانشگاهی علاقهمند به محیطزیست، سازمان غیردولتی زیستمحیطی «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست» را بنیان گذاشت. این سازمان در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۴ رسما اعلام موجودیت کرد. از مهلقا ملاح مقالات متعددی درباره آلودگی محیطزیست و شیوههای مبارزه با آن در نشریات گوناگون منتشر شده است. جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست بیش از 20سال است که فعالیت میکند و در کنار برنامههای ترویجی و تجمعهای اعتراضی نسبت به مشکلات زیستمحیطی، نشستهایی با همکاری اعضا و کارشناسان حوزه محیطزیست برگزار میکند. در ادامه گزارش کوتاهی از نشست اردیبهشتماه این جمعیت که به نمایش و بررسی فیلم مستند مادرکشی اختصاص داشت، آمدهاست.
مادرکشی یک فیلم مستند به کارگردانی کمیل سوهانی درباره بحران آب در ایران است. در این فیلم، بحران بیآبی از دیدگاه کشاورزان، صنعتگران و سایر مشاغل مرتبط به تصویر کشیده شده و علتهای ایجاد بیآبی و پیامدهای آن هم بررسی شدهاست. زمان این فیلم 76دقیقه است. فیلم با رویکردی پژوهشی میکوشد ضمن به تصویر کشیدن مظاهر و نتایج بحران آب، علل مختلف بهوجود آمدن این بحران در ایران را بررسی کند.
فيلم درباره بحران آب در ايران است و تند و بيپروا سياستهاي دولتي را در تصاوير خود به چالش ميكشد. درحالیکه مشخص است بناي فيلم بر سياسيكاري نيست اما بحراني كه از آن حکایت میکند، چنان گريبان سياستمداران اين چند دهه را ميگيرد كه عملا نميتوان آن را از سياست جدا كرد؛ بهويژه ويرانيهايي كه سياستهاي سدسازي بهجا گذاشته است. طبق آماري كه در فيلم ارایه ميشود، در همهجاي دنيا مهار آبهاي طبيعي را تا 20درصد مجاز ميدانند اما در ايران اين رقم به96درصد رسيده است؛ اقدامي كه عملا باعث شده چيزي بهنام محيطزيست باقي نماند و مردم بهخاطر خشكشدن رودها و درياچهها با طوفانهاي شن، هواي غبارآلود و ترك محل سكونتشان بهخاطر بيآبي دستوپنجه نرم كنند. از نماهای تاثیرگذار این مستند، تصاویر روستاهایی است که بهدلیل خشکسالی و بحران آب خالی از سکنه شده و مردمی را نشان میدهد که مجبور به مهاجرت از روستاها به اطراف شهرها شده و حاشیهنشینی اجباری را انتخاب کردهاند. افرادی که اغلب نه تخصص لازم برای اشتغال در مراکز شهری دارند و نه سرمایه کافی برای اشتغالزایی و کسب درآمد؛ ناگزیر به روی آوردن به مشاغل کاذب میشوند که خود بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی را به دنبال دارد. بیننده در این فیلم به آثار از بین رفتن سفره آب زیرزمینی و بیآب و بیابانشدن پیمیبرد؛ درست زمانی که اهالی روستایی در دشت همدان، مهاجرت کردهاند و گویی تنها ارواح بر روستا حکومت میکنند.
افتتاح سد فریمصحرا در شمال کشور در سال 79 یکی از سکانسهای مستند مادرکشی است که بیننده را با واقعیتهای دیگری آشنا میکند. ساخت سدی که بعد از چند سال (درسال84) کاملا خشک شد و در ادامه نگاهی دارد به آثار منفی ساخت سدهای متعدد روی رودخانه سفیدرود که بهتدریج این شریان حیاتی را به ممات نزدیک کرده است. فیلم در نیمهراه، افتتاح سد گتوند، بزرگترین سد خاکی ایران را به تصویر کشیدهاست. درحالیکه مطالعه سد مربوط به دهه ۶۰ شمسی و پیش از آن و بخش عمده ساخت آن مربوط به دهه ۷۰ شمسی است، با وجود هشدار کارشناسان نسبت به خطر آبگیری سد و زیر آب رفتن توده بزرگ نمکی موجود در بخش سازند زمینشناسی گچساران، دولتنهم بر افتتاح این پروژه اصرار دارد. با آنکه از چند دهه پیش، کارشناسان نسبت به مکانیابی این سد هشدار داده بودند، اما حامیان سامانههای برقآبی، سد را جایی ساختند که حجم آب دریاچه چندمیلیارد مترمکعب بیشتر باشد که همین بیشتر بودن و بزرگتر بودن و رکورد زدن، بلایی بر سر کارون آورد که شورشدن بیشتر آب، حاصلش بود. البته فیلم میگوید آب کارون تنها بهخاطر سد گتوند شور نشده، اما گتوند، شوری را از حد گذرانده است. خطاهای بزرگ مکانیابی صنعتی بهویژه درمورد صنایع فولاد که باید کنار آن ساخته شوند، مسأله دیگری است که مادرکشی به آن میپردازد. درحالیکه در ایران، بزرگترین کارخانههای فولادسازی، صدها کیلومتر از آبهای آزاد دور هستند و بخشی از آب سهم شهروندان را میبلعند. در پایان فیلم، به نقطه تلخی میرسیم؛ درک این نکته که استخراج و برداشت بیش از حد آبهای زیرزمینی تهران، آنقدر زیاد بوده که تهران بزرگ، عملا در خطر است.
فیلم با این جمله و نمای تهران در شب پایان مییابد: «شاید ما تنها متهمان این جنایت نباشیم، اما در این جنایت دخیلیم؛ مادر زمین، صبوری بسیار کرده که روی دیگرش را به ما ساکنان خیرهسر و خودخواه شهرها نشان نداده است. آیا سرزمین هزاران سالهایی که در آن بهدنیا آمدهایم، میتواند دیگر بار، مأوایی برای زندگی فرزندانمان باشد؟ آیا راهی برای التیام زخمهایی که بر پیکر این مادر مهربان زدهایم، باقی مانده است؟ آیا هنوز فرصت بازگشت از راههای اشتباه گذشته وجود دارد؟ تنها ماییم که میدانیم...»
گردهمایی اردیبهشتماه جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست که با نمایش فیلم آغاز میشود، در ادامه به نقد و بررسی مباحث مطرح شده در مادرکشی میپردازد. فیلم نشانگر حقایقی است که امروز در فضای مجازی شنیده میشود. شهلا منفرد، رئیس هیأتمدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست بهدرستی اشاره میکند که امروز دیگر فضایمجازی، مجازی نیست؛ چراکه در بسیاری از موضوعات همین قابلیت شبکههای موبایلی هستند که گویای حقیقت میشوند و مسائل را برای مردم شفاف و روشن بیان میکنند. سازمانهای غیردولتی باید از این قابلیت برای آگاهسازی مردم از معضلات زیستمحیطی استفاده کنند.
کاشفی، یکی از اعضای جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست با اشاره به موضوع فیلم مستندی که درباره بحران آب به تصویر کشیده شد، عنوان کرد: ما بعد از انقلاب در راستای توسعه صنعتی شاهد ساختوساز سدهای بسیاری در کشور بودیم که برخی از این ساختوسازها بدون درنظر گرفتن شرایط اقلیمی و آبوهوایی مناطق مختلف کشور صورت گرفت. این درحالی بود که ما دانش کهن قناتسازی را در کشور از دیرباز داشتیم. مادر در این فیلم استعارهای از زمین است؛ مادرکشی یعنی ما با سیاستهای غلط خود زمین را به نابودی میکشانیم. کمترین کاری که میتوانیم انجام دهیم، این است که جلوی تخریب بیشتر را بگیریم و مردم را آگاه کنیم. امروز مردم نسبت به گذشته در موضوعات محیطزیست آگاهتر هستند؛ ولی هنوز رفتارهای اصلاحی جزو منش اجتماعی ما نشده است.
مهندس میرزایی از دیگر اعضای این جمعیت است که در صحبتهایی عنوان کرد: بهطورکلی باید ببینیم چه نتیجهای از این فیلم گرفته میشود. تصاویری که دیدیم احداث کارخانههای صنعتی در مناطق کمآب و کشاورزی در مناطقی است که مناسب این کار نیست بنابراین محصول نابود میشود و کشاورز بیکار. نتیجهای که ما از مباحث فیلم مادرکشی میگیریم، این است که همه سازمانهای درگیر در موضوع محیطزیست آنطور که باید به وظیفه خود عمل نکردهاند؛ مثلا سازمان محیطزیست، سازمانجنگلها و مراتع و وزارتخانههای نیرو و همه دستگاهها در سیاستگذاری و اجرا درست عمل نکردهاند. همه حوزهها در یکجامعه به هم مرتبط است. وقتی کارخانه فولادی در مکانی نامناسب احداث میشود، هم کشاورزی آن منطقه به دلیل کمبود آب تحتتأثیر قرار میگیرد و هم مردم ساکن آن منطقه از زندگی ساقط میشوند.
بهگفته این فعال محیطزیست فقدان آمایش سرزمینی کارآمد مهمترین پیام این فیلم است؛ به این مفهوم که ما بفهمیم جایجای اقلیم ایران برای چهکاری مناسب است؛ کجا باید سد احداث شود؟ کجا باید کارخانه صنعتی بسازیم؛ در کدام زمین باید هندوانه کشت کنیم و در کدام زمین خیار؟ همه اینها با آمایش سرزمینی جامع و صحیح به دست میآید و از ضرر و زیانهای بعدی جلوگیری میشود. حتی در قسمتی از فیلم هم شاهد بودیم که کارشناسی برآورد کرد اگر آبی که برای تولید و صادرات برخی محصولات کشاورزی صرف میشود را به کشورهای حوزه خلیجفارس صادر کنیم، سود بیشتری برای کشور دارد. درحالیکه دیدیم همین آب برای کشت گوجهفرنگی استفاده شد بهعلاوه هزینه کارگر و کود و... درنهایت محصول تولیدی روی دست کشاورز ماند و فاسد شد. این کارشناس معتقد است، تمام صحبتهایی که در باب ورود سمنها به بحث آموزشهای همگانی میشود قابلقبول است؛ اما بهنظر من الان در وضعیتی هستیم که دیگر وقت بحثهای مقطعی و راهحلهای کوتاهمدت و تئوری نیست. امروز باید همه ما یکصدا بگوییم خانم یا آقای محیطزیست، امروز باید در نشستهای بررسی نتایج ارزیابی زیستمحیطی در سطح کشور علاوهبر کارشناسان محیطزیست و صاحبانصنایع، نمایندگان سمنها هم حضور داشته باشند تا نتایج ارزیابیها را در فعالیتهای آموزشی خود لحاظ کنند. در تمام کشورهای توسعهیافته مشارکت سمنها در تصمیمگیریها و اجرای سیاستها به اینگونه است. به نظر من باید طرح آمایش سرزمینی در کشور نهایی شود و تمام مسئولان در نقشه راه و سیاستهای کلان توسعهای کشور براساس آمایش سرزمینی پیش بروند.