كسى كه سينهاش گنجايش رازش را نداشته باشد، درامان نيست.
امام علی(ع)
بلبل نالنده
آخر، ای خودبین من، روزی به غمخواری ببین
از گرفتاری بپرس و در گرفتاری ببین
اینک اینک بر سر کوی تو زارم میکشند
گر ز کشتن باز نستانیم بازاری ببین
چون نخواهی دید آن خونریز را،ای دیده، بیش
باری این ساعت که در قتل است بسیاری ببین
نیست همدردی که گویم حال خود را،ای صبا
بلبلی نالندهتر از من به گلزاری ببین
وصل خاصان راست، من زِ ایشان نیم،ای بخت بد
بهر من اندازه ادبار من کاری ببین
بلبلا، امروز من در گلستانم، گل مجوی
از جگر پرکالهای بر نوک هر خاری ببین
ای دل، آخر میبباید داشت، پاس کار خویش
خسرو ار گم شد، سگی دیگر به بازاری ببین
امیرخسرو دهلوی