شهروند| مهرداد 7سال پیش بود که در یک درگیری خانوادگی مرتکب جنایت شد. او درست در روزهای آخر عمرش آن هم وقتی که دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشت، درهمان زندان مسیر زندگیاش تغییر کرد. مسیری که او را به زندگی امیدوار کرد و باعث شد دریچهای جدید از خوشبختی در زندگیاش باز شود. مهرداد که حکم اعدامش تأیید شده بود، عاشق شد. آن هم عاشق خواهر همسلولیاش که به ملاقات برادر خود میآمد. درهمین رفتوآمدها بود که مهرداد دلباخته الهام شد اما او زمانی به زندگیاش امیدوارتر شد که فهمید الهام هم به او علاقهمند شده و حاضر است با او ازدواج کند. مهرداد که یک اعدامی بود، حالا میتوانست با دختر مورد علاقه خود ازدواج کند. این دو دلداده، در تصمیمی عاشقانه پس از گرفتن رضایت سرپرست دادسرای جنایی تهران، قرار گذاشتند که مراسم عقد خود را در زندان برپا کنند. الهام هفته گذشته در گفتوگو با «شهروند» اعلام کرد که قرار است روز پنجشنبه یعنی روز تولد حضرت علی(ع) به عقد مهرداد دربیاید، ولی روز پنجشنبه مراسم انجام نشد. مهرداد تصمیم گرفت تا زمانی که پول دیه مقتول را جور نکرده و رضایت کامل آنها را نگرفته است، مراسم ازدواجش را برگزار نکند. او که قرار است خردادماه پای چوبه دار برود، تصمیم دارد تا گرفتن رضایت صبر کند. برای همین او حالا در انتظار جورشدن پول دیه 500میلیون تومانی است تا بتواند به خوشبختی که در سرش است، برسد. مهرداد و الهام از هیچ تلاشی برای جلب رضایت خانواده اولیایدم، دریغ نمیکنند و برای رسیدن به هم لحظهشماری میکنند.
این پسر 26ساله در تماس تلفنی از داخل زندان دراینباره به «شهروند» گفت: «من نمیخواهم اشتباهم را دوباره تکرار کنم. 7سال پیش دست به یک اشتباه زدم، ولی دیگر نمیخواهم زندگیام دستخوش اشتباه شود. این دختر باید از همه چیز مطمئن باشد تا به عقد من دربیاید. اگر با او ازدواج کنم و نتوانم رضایت پدر مقتول را جلب کنم، الهام را بدبخت کردهام. برای همین تصمیم گرفتم تا زمانی که تکلیف زندگیام مشخص نشده، با وی ازدواج نکنم. تاریخ اعدامم مشخص شده و قرار است اگر پول دیه جور نشود، خردادماه پای چوبه دار بروم. برای همین نمیخواهم ریسک کنم.»
مهرداد در رابطه با آشناییاش با الهام میگوید: «بار اولی که الهام را دیدم، ساعت ملاقات در زندان بود. آن زمان داشتم با مادرم صحبت میکردم که الهام را دیدم. بعد از آن متوجه شدم که او خواهر همسلولیام است. کمکم درهمین ملاقاتها عاشقش شدم تا جایی که موضوع را با مادرم درمیان گذاشتم و از او خواستم با این دختر صحبت کنم. در ابتدا هیچ امیدی نداشتم. من یک اعدامی بودم و مسلم بود که دختر جوان به من جواب منفی بدهد، ولی وقتی مادرم گفت که الهام قبول کرده تا با من صحبت کند، از خوشحالی داشتم بال درمیآوردم. اصلا باورم نمیشد که دختر مورد علاقهام مرا با این شرایط قبول کرده و حاضر است برای نجاتم تلاش کند. بعد از اینکه متوجه شدم الهام هم به من علاقهمند است، امیدواریام به زندگی چندین برابر شده و حالا از خدا میخواهم که در این یکماه معجزهای کند تا بتوانم از زندان آزاد شوم.»
پسر جوان در ادامه صحبتهایش، آن روز نحس را به یاد میآورد و در مورد قتل میگوید: «مهرماه سال 88 بود. من و خانوادهام در خانه پدربزرگ و مادربزرگم و همراه با خواهرم که از شوهرش جدا شده بود، زندگی میکردیم. شب قبل از حادثه برادرم یک کفش کتانی برای خودش خریده بود و آن را روی جاکفشی داخل راهرو گذاشت. فردای همان روز صدای سروصدا بلند شد. گویا برادرم وقتی دیده بود، کفش کتانی داخل جاکفشی نیست، به سراغ پسر خواهرم به نام محمد رفته و با او دعوا کرده بود. برادرم تصور میکرد که محمد کفش را برداشته است. آنها سر همین موضوع با هم درگیر شده بودند که پسر خواهرم لحظاتی بعد با چاقو به سراغ برادرم رفته بود. دقایقی از درگیری نگذشته بود که متین پسر خواهر کوچکترم سراسیمه به سراغ من آمد و گفت که برادرم زخمی شده است. من هم به هواخواهی از برادرم به کوچه رفتم که دیدم محمد با چاقو او را زخمی کرده است. من هم چاقو را از او گرفتم، ولی نمیدانم چه شد که چاقو به او اصابت کرد، اما من او را نزدم و اصلا قصد کشتن هم نداشتم.»
او ادامه میدهد: «آن زمان در دادگاه برای اینکه پای برادرم به زندان باز نشود و پدر و مادرم هم تنها نشوند، همه جرم را گردن گرفتم، اما درواقع من دست به جنایت نزدم. خواهرم همان روزهای اول رضایت خود را اعلام کرد، اما شوهرخواهرم، رضایت نداد و الان هم تنها درصورت گرفتن دیه 500میلیون تومانی حاضر به رضایت میشود. من هم یکماه بیشتر فرصت ندارم که این پول را جور کنم وگرنه پای چوبه دار میروم.» مهرداد درپایان صحبتهایش میگوید: «اگر بتوانم رضایت بگیرم و آزاد شوم، میخواهم زندگی آرامی برای خودم و همسرم فراهم کنم و دیگر هیچوقت اشتباه نکنم.»
در بخشش سهیم شوید
مهرداد حالا در انتظار جورشدن پول دیه است. او که از زندان با خبرنگار شهروند گفتوگو کرد، امید داشت تا این پول هرچه زودتر فراهم شود. مهرداد حالا 7سال است که در زندان به سر میبرد و در این سالها تغییر کرده است. او متوجه اشتباهی که کرده بود، شده و از اینکه 7سال پدر و مادری را شب و روز به درد و رنج انداخته پشیمان است. حالا مهرداد شایسته این است که به او کمک شود. اولیایدم برای بخشش مهرداد طلب 500میلیون تومان کردهاند. اما خانواده پسرجوان توانایی پرداخت این مبلغ دیه را ندارند. اگر کسی میخواهد دربخشش این پسر اعدامی سهیم باشد، کمکهای خود را به شماره حساب 2171299080006 بانک ملی شعبه شهید سبحانی کد 1064 واریز کند.