رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون
مردم سینما را دوست دارند و هیچوقت با سینما قهر نکردهاند و اکنون نیز دلایل متعددی برای سینما نرفتن وجود دارد اما آنها همچنان در خانههایشان فیلمهای ما را روی CD بهطور مرتب تماشا میکنند اما برای این نیز آمار درستی وجود ندارد که چه میزان از فیلمها را در داخل و چه میزان را در خارج از خانه تماشا میکنند. سیاستگذاران سیاستهای مختلفی دارند اما توقع همیشگی آنها از سینما اینگونه بوده که جهان را تغییر دهد که البته سینما، جهان را تغییر نمیدهد اما میتواند در نگاه تماشاگر تأثیر بگذارد، بنابراین با چنین تفکری، سیاستگذاران در ابتدا به سراغ سینماگران میآیند بر این مبنا که همهچیزها زیر سر سینماگران است. در چنین حالتی باید گفت که این سیاستگذاران هستند که چرخه سینما و ارتباط میان مردم و سینما را کند یا تند میکنند. بخش خصوصی سینما در مقایسه با دولتی مهمتر است. خیلی از کشورها چون چین و شوروی در سالهای گذشته همه چیزشان دولتی بود و خود درآمد و نحوه کار را مشخص میکردند که در نهایت نتیجهای جز شکست نداشت که حداقل فایده چنین نمونههایی این است که یاد میگیریم و میآموزیم که در تمام جهان، سینمایی زنده است که تماشاچی برای دیدن فیلم پول پرداخت میکند و بلیت میخرد. بدین معنا که ارتباط ارگانیکی بین تماشاچی و سینماگر بهوجود میآید.
بحث فیلمهای فاخر در دولت به راه افتاد که با بودجه هرکدام از آنها میتوان چند فیلم ساخت. در این میان باید توجه داشت فیلمهای فاخر متناسب با هزینه و انرژی که صرف ساخت آنها شده به چه میزان از سوی مردم و منتقدان مورد استقبال قرار گرفتهاند که بهطور مسلم با استقبال کمتری مواجه شدهاند.
من به اقتصاد آزاد معتقدم که باید همه شرایط آن فراهم باشد که دولت در این سیستم میتواند فیلم بسازد و حضور داشته باشد اما در هر حال سینما روی سرمایه خصوصی میچرخد. چرا که وظیفه دولت فیلمسازی نیست بلکه تأمین امنیت برای مردم و بخشهای مختلفی است که در این حوزه فعال هستند.
سینماگران و مردم بیشترین التزام به قانون را دارند و آنهایی که قانون را زیرپا میگذارند از این طیف نیستند،اگر قانونی تعیین شود که حد و حدود و مرزها مشخص شود، سرمایه امنیت پیدا میکند و در صورتی که دولت از آن حمایت کند، این امنیت منجر به رونق سینمای ایرانی میشود چرا که سالهاست سینمای آمریکا به سینمای جهان غالب شده و سینماهای مستقل با کارگردانان بزرگ را نیز مجبور ساخته همانند سینمای آمریکا باشند و آمریکا نیز فرمول نگاه و صنعت شدن را به این سینماها تحمیل کرده اما در برابر سینمای آمریکا، سینمای دیگری چون سینمای ایران قرار دارد که با فرمول خود فیلم میسازد که بخشی از آن نیز به حمایت دولتی برمیگردد و تا جایی پیش رفتیم که اسکار نیز مجبور شد فیلم ایرانی را بپذیرد. سیاستهای جهانی را نادیده نمیگیریم،اگرچه سیاستها تأثیرگذارند اما باید فیلم خوب باشد و ارزشهای درست و دقیقی ارایه کند تا در اسکار دیده شود. سینما فقط پیام نیست بلکه مجموعهای از تکنیک و پیام است. اگرچه در طی سالیان تنها پیام نقد شده اما باید توجه داشت خوب یا بد بودن فیلم به تکنیک برمیگردد. فیلم «آژانس شیشه»ای نیز در این میان از همه لحاظ خوب و فرزند زمان خود بود و حرف خود را در قالب زمانی ارایه داد که مردم بدان احتیاج داشتند.
* خلاصهای از صحبتهای این بازیگر
در برنامه « هفت»