مهدی تقوی اقتصاددان
باید باور کنیم که پیوند اقتصاد و زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی پیوندی محکم است به این معنا که هر چه اقتصاد شکوفاتر و نرخ رشد در جامعه بیشتر باشد این زیرساختها میتوانند بیشتر تقویت پیدا کنند. اقتصاد توسعهیافته باعث میشود در بودجه دولت هزینههایی که صرف زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی میشود هم از نظر مقدار و همدرصد افزایش پیدا کند. همانطور که پایههای اجتماعی و فرهنگی در اروپا از ایران کاملترند چون منابع اقتصادی غنیتری دارند. پس میتوانیم بگوییم که همه اینها به اقتصاد وابسته است مثلا فراگیری آموزش در جامعه پول میخواهد، توسعه دانشگاهها پول میخواهد همانطور که رشد و توسعه فرهنگ و هنر در کشور به منابع اقتصادی نیاز دارد. هرچه دولت بودجه بیشتری داشته باشد و درآمد بیشتری بتواند به دست بیاورد، میتواند هزینه بخشهای فرهنگی و اجتماعی را بیشتر کند. از طرفی بخش خصوصی هم که قسمتی از کارها را انجام میدهد و در سینما، کتاب، موسیقی، کنسرت و... نقش دارد برای تأمین هزینههای مسائل فرهنگی به بودجه احتیاج دارد. به این توجه کنید که در چندسال گذشته نرخ رشد منفی داشتیم و تازه امیدواریم که به صفر برسیم. وقتی مردم جامعهای فقیر و فقیرتر میشوند، مالیات مستقیم و غیرمستقیمی که دولت از مردم میگیرد هم کمتر میشود. تصور کنید که قیمت نفت هم اگر پایین بیاید ، هزینههایی که مجموعا دولت و بخش خصوصی میتواند برای این زیرساختها اختصاص دهد چقدر کاهش پیدا میکند و توانایی برای تقویت آنها چقدر پایین میآید. زیرساخت اجتماعی مثل همین که در تهران مترو ساخته شده است و این دارد انتقال افراد را از نقطهای به نقطه دیگر تسهیل میکند و اگر نبود وقت بیشتری صرف مسیر و رفت و آمد
افراد میشد. یا گسترش دانشگاهها که بخشی از آن به عهده بخش خصوصی بوده یا اضافه شدن کانالهای تلویزیون و بیشتر شدن کتابخانهها همه اینها به بودجهها ربط دارند و هرچه وضع اقتصادی دولت و مردم بهتر شود، مالیات بیشتری به دولت میپردازیم و توانایی خرج دولت افزایش پیدا میکند. همانطور که در این چندسال که نرخ رشد منفی بود در تعمیر زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی قدیمی و ساخت زیرساختهای جدید تا حدودی غفلت شد.