شماره ۳۷۷ | پنج‌شنبه 20 شهريور 1393
صفحه را ببند
این شرح بی‌نهایت...

خوب پرسيدن نيمى از دانش است.
حضرت محمد (ص)

زخم زوال
این هستی تو، هستی هست دگر است
وین مستی تو، مستی مست دگر است
رو، سر به گریبان تفکر درکش
کاین دست تو، آستین دست دگر است
گر در عمری شبی به ما پردازد
وین جان به لب رسیده را بنوازد
لب بر لب او نهشته، ناگه خورشید
با تیغ کشیده بر سر ما تازد
نارفته به شاهراه وصلت گامی
نایافته از حسن و جمالت کامی
ناگاه شنیدم از فلک پیغامی
کز زخم زوال نوش بادت جامی
کسایی مروزی

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  220