شماره ۸۰۰ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۲ اسفند
صفحه را ببند
مبارزه خطرناک با نتیجه انتخابات
تهران شهر بی‌دفاع!

مسعود رفیعی طالقانی

برای تهران دلم می‌سوزد؛ این را در پنجمین روز بعد از انتخابات هفتم اسفند، می‌شود خوب‌تر احساس کرد.اسفندی که از پس آذر و دی و بهمن آمد. ماه‌های
بی هوای ما. یادتان که نرفته در تهران حتی در اولیه‌ترین نیاز زیستی‌مان با مشکلی حاد روبه‌رو بودیم؛هوا نداشتیم برای نفس کشیدن! با این وصف اما مردم به سختی نفس می‌کشیدند؛ درست است که ناگزیر بودند، اما امید هم نمرده بود. تدبیر هم، دو‌سال و نیمی هست که می‌کوشد در وسط معرکه باشد.آنجایی که فضای تنفس کم است، رقابت پایانی ندارد و مدام هیاهوی بسیار است برای هیچ! احتمالا شما هم که خواننده این یادداشت هستید، باید همین حس و حال را داشته باشید؛ می‌شود حدس زد که شما هم دلتان برای تهران می‌سوزد این روزها.
انتخابات تمام شده، شمارش آرا هم همین‌طور . به قاعده اگر باشد، فصل،فصل ساختن است از پیروزی‌ها و عبرت از شکست‌ها. اما گویا به قاعده نیست یا دست‌کم، این‌جا همه چیز به قاعده پیش نمی‌رود. خبرهای این روزها سرسام‌آورند. بدتر از هوایی که برای تنفس نداشتیم و نداریم.
عده‌ای نتیجه انتخابات را برده‌اند و عده‌ای نتیجه را باخته اند؛ اما فقط نتیجه را؛ برد و باخت بر سر نتیجه است اما، آدم‌های عمیق‌تر و آنانکه توی سرشان صلح طلبی و انسانیت و آینده آرام ایران موج می‌زند، می‌دانند که نتیجه یک انتخابات به خودی خود اصالت ندارد، بلکه اصالت با نتیجه‌ای است که ایران در گذار تاریخی‌اش از مرزهای امروز به دست می‌آورد. شوربختانه اما،
چهار- پنج روزی هست که عده‌ای بی‌آن‌که تدبیری سنجیده داشته باشند، افتاده‌اند به جان مردم تهران که «هیهات از این مردمی که رفتند به فلانی‌ها رأی دادند!».یکی اهالی تهران را وابسته می‌خواند، یکی در پیوند با داعش، یکی بیگانه‌پرست می‌داندشان، یکی دشمن دین! عجیب‌تر آن‌که دیروز یک رسانه دلواپس نوشته بود «از مردمان شهری که در صدر آمارهای طلاق و اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی است، رأی به فلانی‌ها، بعید نبوده است». چند روزی است که بعضی‌ها طوری درباره مردم تهران حرف می‌زنند که انگار نه انگار این‌جا پایتخت ایران است.همان پایتخت انقلاب اسلامی،همان که مدام گفته می‌شود ام القرای جهان اسلام است، همان پایتختی که هر بیست و دو بهمن مهم‌ترین گزارش‌ها و اخبار حضور مردم در راهپیمایی از آن‌جا مخابره می‌شود و همان پایتختی که هیچ‌کدام از این حضرات منتقد امروزی، حتی حاضر نیستند یک دقیقه پا از آن بیرون بگذارند.
اینجا تهران است، شهری که به جرأت می‌توان گفت 90‌درصد ساکنانش، اصالت از نقاط دیگر ایران دارند؛ یا آذری‌اند، یا کرد، یا لر یا بلوچ یا ....  و اتفاقا همه 30 منتخب مردم تهران اصالتی شهرستانی دارند.
پس بگذارید بپرسیم آنهایی که این روزها چشم بر همه چیز بسته‌اند و رأی دهندگان تحول‌خواه تهرانی را وابسته این و آن می‌دانند چه در سر دارند؟اگر در سرشان، به جان هم انداختن مردم ایران نیست که ان‌شاءالله نیست، خطا اگر نکنم، در سرشان نفرت پراکنی است که نتیجه‌اش بی‌تردید دامان همه جای ایران و همه  ایرانیان را خواهد گرفت.تا کی قرار است صلح و آرامش و پیشرفت ملی،قربانی قدرت شود؟! 


تعداد بازدید :  2861