شماره ۸۰۰ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۲ اسفند
صفحه را ببند
فرق ما و آنها

يكي از اتفاقات مهم در عرصه بين‌المللي مسأله استقلال فدراسيون‌هاي ورزشي از دخالت دولت‌ها در امور آنها است. اين مسأله براي همه ورزش‌ها ازجمله فوتبال نيز صادق است و از آنجا كه فوتبال ورزشي فراگير و محبوب است، لذا روساي فدراسيون‌هاي فوتبال وقتی که مستقل از دولت باشند، در جامعه خود از قدرت و نفوذ زيادي برخوردار خواهند شد. ضمن آن‌كه فوتبال گردش مالي بالايي دارد و همين امر موجب قدرت بيشتر فدراسيون‌هاي فوتبال مي‌شود و از آنجا كه اين فدراسيون‌ها به‌عنوان نهادهاي مستقل از دولت‌ها عمل مي‌كنند، در نتيجه فدراسيون‌هاي قاره‌اي و بين‌المللي آنها نيز بسيار قدرتمند هستند و به همين دليل اخبار مربوط به این نهاد و اشخاص و مدیران آن در صدر اخبار جهاني قرار دارند. بحران يك‌ سال گذشته فيفا و حذف سپ بلاتر و محكوميت میشل پلاتيني، رئيس مهم‌ترين فدراسيون فوتبال قاره‌ای يعني اروپا از اخبار مهم‌ سال گذشته بود و انتخابات چند روز گذشته فیفا نيز انعكاس بسيار وسيعي در رسانه‌های جهانی داشت. در اهميت فيفا همين بس كه رئيس آن وقتي به كشورهاي عضو مي‌رود در بالاترين سطوح از او استقبال مي‌شود و در جريان همين انتخابات اخیر نيز برخی از روساي‌جمهوري قدرتمند مثل رئيس‌جمهوري روسيه، پوتين انتخاب فرد پیروز را تبريك گفتند.
متقابلا فيفا نيز روي استقلال فدراسيون‌هاي عضو حساس است و مي‌كوشد كه به هر نحو ممكن آن را حفظ كند و از آنجا كه در صورت نقض استقلال و دخالت دولت‌ها در امور فدراسیون‌ها، عضويت آن فدراسيون را به حالت تعليق درمي‌آورد و همين امر موجب حذف آنها از همه مسابقات بين‌المللي مي‌شود و ورزش فوتبال تعليق شده را به حالت بحران درمي‌آورد و مردم ناراضی خواهند شد. نمونه‌اش فدراسيون كويت است. در ايران هم تاکنون در چند نوبت برخی از افراد سعي كردند كه از امكان تهدید به تعليق درآمدن فدراسيون فوتبال استفاده كنند و خط خود را پيش ببرند.
ولي اين ظاهر ماجراست. فدراسيون‌هاي غربي در عمل استقلال دارند ولي وقتي كه پاي منافع ملي كشورشان در ميان باشد، به سرعت تغيير رويه مي‌دهند و البته نيازي هم به افشاگري و اين‌جور چيزها نيست. چندي پيش خبري منتشر شد درباره اين‌كه رئيس‌جمهوري فرانسه به ميشل پلاتيني دستور داده كه از ميزباني قطر در جام جهاني دفاع كند. این مطلب از سوی بلاتر افشاگری شده است: «یک روز میشل پلاتینی به من زنگ زد و گفت که سارکوزی قاطعانه از او خواسته است تا به نفع قطر رأی دهد. این درحالی بود که رأی پلاتینی به آمریکا بود. میشل به من گفت که می‌تواند به درخواست رئیس‌جمهوری پاسخ منفی یا آری دهد؛ اما اگر با او مخالفت کند دچار مشکلات زیادی در فرانسه می‌شود. به‌ هر حال این اتفاق ۱۰روز قبل از رأی‌گیری نهایی صورت گرفت.» درنهایت پلاتینی هم اين كار را انجام داد؛ زيرا آن را به نفع منافع كشورش مي‌دانسته و به هيچ‌وجه هم در قيد و بند اثرات اين تصميم بر فوتبال جهان نبوده است. كسي هم الان به پلاتيني متعرض نمي‌شود كه چرا اين كار را كرده است يا فرانسویان ساركوزي را سرزنش نمي‌كنند.
حال بياييم اين مسأله را با فدراسيون فوتبال ايران كه گزارش فساد آن اخيرا منتشر شده، مقايسه كنيم كه مستقل از خواست و منافع ملي ايران گفته می‌شود به نامزد بحريني در فيفا رأي داد؛ البته بايد متذكر شد كه قصد ما اين نيست كه بگوييم چرا به يك عرب رأي داده است كه بايد از اين نگاه نژادي به‌شدت پرهيز كرد؛ ولي در شرايطي كه روابط ايران با برخي از كشورهاي حاشيه خليج‌فارس تا اين حد متشنج است، رأي دادن به فردي بحريني به‌عنوان رئيس فيفا جز اين‌كه ديدگاه شخصي و احتمالا موارد ديگر در آن لحاظ شود، هيچ معيار و ضابطه ديگري ندارد. اين كار از سوي كسي شده كه پيش از اين به دليل رعايت ناحق منافع برخي افراد دولتي در دولت پيش، از شركت در انتخابات فدراسيون آسيا كنار كشيدند و منافع فوتبال ايران را قرباني سياست و به تعبير درست‌تر منافع شخصي كردند و اكنون دوباره به نحو ديگري نگاه به منافع ملي كشور را قرباني برخي ديگر از ترجيحات كرده‌اند. خوشبختانه فرد بحرینی مذكور رأي نياورد؛ ولي اگر نگاه كنيم كه آراي او با نفر پيروز بسيار نزديك بود، بهتر مي‌توانيم متوجه عوارض ناخوشايند رأي ايران و برخي فدراسیون‌های مشابه در شكل‌گيري چنين اتفاقي شويم.
شايد براي رأي دادن به نامزد بحريني رياست فدراسيون فوتبال فيفا دلايلي وجود داشته باشد كه از آن بي‌اطلاع هستيم، ولي در هر حال به‌عنوان يك ايراني مسأله اصلي ما حفظ منافع ملي كشور است و هر كس كه در اين كشور زندگي مي‌كند حتي وقتي كه به صورت سازماني و تشكيلاتي مستقل از دولت است، دليلي ندارد كه به نام استقلال نهاد زير نظر خود، هر تصميمي خواست بگيرد؛ تصمیماتی در اين سطح خيلي مهم است. اكنون جام جهاني با ترفندهاي گوناگون به قطر داده شده است كه در عرصه فوتبال جهان در رده‌هاي 5 و 6 هم نيست؛ به لحاظ جمعيت فقط 2 ميليون جمعيت دارد و در منطقه گرم بد آب‌وهوا است. بحرين هم نصف اين مقدار جمعیت دارد؛ حال چگونه است كه مديراني در سطح جهاني براي مديريت فدراسيوني به اين بزرگي تدارك دیده‌اند؟ وقتي كه بحرين با وضع بي‌ثبات سياسي مواجه است و در تقابل با ايران قرار دارد، كسب چنين امتيازي چه معنايي دارد؛ جز ضربه زدن به منافع كشور.
البته ما خواهان استقلال فدراسيون‌هاي ورزشي هستيم؛ ولي دولت به جاي دخالت در امور ورزشي اين فدراسيون‌ها، مثل فرانسوي‌ها عمل كند و فقط در مواقع مقتضي كه منافع كشور اقتضا مي‌كند دستورات خود را صادر نمايد.


تعداد بازدید :  2424