شماره ۸۰۰ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۲ اسفند
صفحه را ببند
پس از سال‌ها اوضاع دریاچه ارومیه مثبت شد
نمونه یک مدیریت بحران خوب

بهناز مقدسی| نگین فیروزه‌ای آذربایجان، مرد و زنده شد. دریاچه تشنه ترک‌خورده تا چشم کار می‌کرد، ساحل شده بود. آب دیگر پیدا نبود؛ خاک بود و نمک. دریاچه انگار بایکوت شده بود. در این میان رودخانه‌ها هم گذرشان به دریاچه نمی‌افتاد و سرطان خشکسالی به جانش افتاده بود. تصاویر ماهواره‌ای خاموشی و بیتابی‌اش را ثبت می‌کردند و بزرگتر از وسعت دید، «دریاچه ارومیه»در مرز نابودی قرار داشت.
در دهه گذشته، علاوه‌بر کاهش بارندگی و خشکسالي، افزايش طرح‌هاي توسعه و بهره‌برداري از آب براي مصارف کشاورزي، صنعتي و... منجر به کاهش جريانات ورودي آب به درياچه شده بود. از طرف دیگر اقدامات جاه‌طلبانه مانند احداث بزرگراه شهيدکلانتري از ميان درياچه نيز بحران عظیم‌تر را به دریاچه تحمیل کرد. بهمن‌ماه ‌سال 92 و درحالی‌که بزرگترین دریاچه داخلی ایران سال‌های نابودی را پشت سر می‌گذاشت، عزم جدی برای احیایش ایجاد شد. دولت یازدهم با احساس خطر نسبت به تبعات خشک‌شدن دریاچه شور ارومیه، با تشکیل کارگروه ملی نجات دریاچه با بحران خشکی دریاچه دست به مقابله زد. دریاچه‌ای که برخی از کارشناسان ریختن آب به آن را اشتباه می‌دانستند حالا با برنامه و طرح‌های بلندمدت این کارگروه، پهنه خشکیده‌اش نیمه‌جان شده است. بارش‌های فصلی و انتقال آب براساس مصوبات ستاد احياي درياچه اروميه، تراز سطح آب درياچه اروميه را در
26 بهمن‌ماه ‌سال‌جاري به ۱۲۷۰٫۵۵ متر از سطح دريا رساند. آخرین عکس ماهواره‌اي ناسا از درياچه اروميه نیز نشان داد که علاوه‌بر پرآب‌ترشدن قسمت شمالي درياچه بخش‌هايي از قسمت جنوبي نیز سیراب شده‌اند.
اتفاقی که این روزها برای دریاچه ارومیه افتاده، نتیجه عزم جدی دولت و تشکیل کارگروه نجات دریاچه ارومیه است. فاجعه خشکسالی، با مدیریت از بحران گریخت. مدیریتی صحیح که می‌توان به همه بحران‌های تهدید‌کننده کشور ازجمله آلودگی هوا، خشک‌شدن تالاب‌ها، ریزش کوه، فرونشست زمین و... بسطش داد. عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه که از سال‌ها پیش نسبت‌به خشک‌شدن این دریاچه هشدار داده بود، درباره مدیریت و طرح‌های اجرایی این ستاد به «شهروند» می‌گوید: «برای مقابله با بحران خشک‌شدن دریاچه ارومیه 26پروژه کلی تدوین شده است که هرکدام از این پروژه‌ها نیز چندین طرح دارند و در مجموع 99 طرح همزمان با یکدیگر درحال اجراست. این پروژه‌ها شامل طرح‌های مهندسی، اجتماعی و آموزشی و به‌هم پیوسته است. هرچند هنوز در اجرای طرح‌های بزرگ مانند حفر تونل انتقال آب رودخانه زاب به دریاچه ارومیه به‌نتیجه نرسیده‌ایم اما طرح‌های کوچک مانند اتصال زرینه‌رود به سیمینه‌رود که 50‌درصد آب دریاچه را تأمین می‌کند و کاهش 8تا 10درصدی از آب کشاورزی در کنار دیگر طرح‌ها، به‌طور کامل اجرا شده‌اند. آبرسانی از طریق لوله‌های آب جایگزین کانال‌ها و رودخانه‌ها شده‌اند و طرح آبیاری پرفشار شروع شده است تا کشاورزان آب کمتری را مصرف کنند. همچنین اطراف دریاچه کاشت گیاهان مقاوم برای کنترل کانون‌های گردوغبار از نخستین طرح‌هایی بود که در کنار توجه به کنترل چرای بی‌رویه و فرهنگ‌سازی برای مشارکت مردم اجرا شد. طرح برخورد با چاه‌های غیرمجاز تشدیدشده و تاکنون 4‌هزار چاه و پمپاژ غیرمجاز به کمک نیروی انتظامی و قوه قضائیه پلمپ شده‌اند. با این حال، بارندگی‌ها نیز کمک بسیار بزرگی به خشکی دریاچه کرد و به‌طورکلی نتیجه کار ستاد ما با بازگشت آب به دریاچه در ‌سال آینده خودش را بیشتر نشان خواهد داد.»
مردم آذربایجان‌غربی و ساکنان اطراف دریاچه ارومیه در دانشگاه‌ها، مساجد و کانون‌های فرهنگی با خطرات ناشی از خشک‌شدن دریاچه ارومیه آشنا می‌شوند و برای مقابله با این موضوع آموزش می‌بینند. این‌ها را کلانتری می‌گوید و درباره مدیریت صحیح بحران که باید به صورت همه‌جانبه عمل کند، بيان مي‌كند: «باید قبل از بحران، پیش‌بینی بحران را داشته‌باشیم. اتفاقی که برای دریاچه ارومیه افتاد چنین کمبود و مشکلی را داشت. اگر در همان سال‌های اول که دریاچه درحال خشک شدن بود برای جلوگیری از این فاجعه اقدام می‌کردیم، قطعا با هزینه بسیار ناچیزی، این بحران قابل حل بود. به همین خاطر، باید در مدیریت بحران سیستم‌های آینده‌پذیری‌مان را تقویت کنیم. من پیش‌بینی می‌کنم که با این روند مدیریتی و اجرایی برخی از سازمان‌ها و سیستم‌هایی که در تضاد با برنامه توسعه پایدار عمل‌می‌کنند، قطعا کشور را با بحران روبه‌رو خواهند کرد. وقتی قوای آینده‌پذیری در مدیران کشور تقویت شود، بحران‌های طولانی اثر قطعا قابل پیش‌بینی و پیشگیری خواهند داشت، اما متاسفانه ما همیشه منافع زودرس را به منافع ملی ترجیح‌داده‌ایم.»
بحران نیازمند مدیریتی یکپارچه
 و هماهنگ است
وقتی زنگ‌خطرهای بحران، نادیده و ناشنیده گرفته می‌شوند، دیگر نمی‌توان به مدیریت بحران خوشبین بود. می‌گویند برای مدیریت بحران ابتدا باید بدانیم با یک بحران روبه‌رو هستیم یا یک مصیبت. روبه‌رو شدن با شرایط بحرانی نیازمند برنامه‌ریزی است. نمونه واضح این مدیریت صحیح، همین اتفاقی است که بعد از 2‌سال عزم جدی دولت و همکاری نهادها و سازمان‌های مختلف، دریاچه ارومیه جان تازه‌ای گرفت و سایه فاجعه‌ای مرگبار از سر ساکنان اطرافش کم شد. مديريت بحران داراي ماهيت استراتژيک است و بين مديريت استراتژيک و مديريت بحران ارتباط تنگاتنگي وجود دارد. بنابراین هدف از توسعه مدیریت بحران این است که همه مدیران و مسئولان یک سازمان بحث و تبادل‌نظر داشته‌باشند و همه جوانب یک بحران را در نظر بگیرند. هدف نهایی مدیریت بحران باید کاهش و به حداقل رساندن خسارت باشد.دکتر عباس استاد تقی‌زاده، قائم‌مقام سازمان مدیریت بحران درباره نقش مدیریت صحیح برای بحران‌های طبیعی یا انسان‌ساز به «شهروند» می‌گوید: «بحث مدیریت مسأله بسیار مهمی است. دو نکته برای مدیریت یک بحران تأثیرگذار است. اول این‌که مدیران باید بخواهند یک معضل و یک حادثه پیش از این‌که اتفاق‌بیفتد، حل شود. وقتی این دغدغه در مدیران وجود نداشته‌باشد دیگر نمی‌توان امیدوار بود که یک بحران به یک فاجعه تبدیل نشود. نکته دوم این مسأله نگاه جامع داشتن به یک حادثه یا بحران است، به این معنی که شاید ما در زمان مدیریت‌مان قسمتی از مشکل یا معضل را ببینیم و حتی برای حل آن برنامه‌ریزی هم داشته باشیم اما بخش دیگری را نادیده بگیریم. یکی از اصول در مدیریت بحران بحث جامع‌نگری است و به همین خاطر باید به همه جوانب اقداماتی که انجام می‌دهیم، توجه کنیم».
وی اضافه کرد: «در «سندا» که‌ سال گذشته نیز به‌عنوان سند مدیریت جهانی بحران‌ها صادر شد، به مدیریت حکمرانی در مدیریت بحران‌ها اشاره شده است. درواقع باید ساختار مناسب و میل مدیران، مسئولان و سیاست‌گذاران برای مدیریت بحران وجود داشته باشد تا این مسأله حل شود. درواقع مدیریت یکپارچه و مدیریت واحد نقش بسیار مهمی دارد. اتفاقی که برای احیای دریاچه ارومیه افتاد هم همین بود، یعنی عالی‌ترین مقام اجرایی کشور دستور رسیدگی و تشکیل ستاد نجات دریاچه ارومیه را صادر کرد و به تبع تمامی سازمان‌ها و ارگان‌ها برای احیای دریاچه ارومیه به‌صورت هماهنگ و یکپارچه وارد عمل شدند. این موضوع نشان می‌دهد خواست و اراده سیاسی در حل این مسأله نقش بسیار پر رنگی داشته و همه عوامل و مدیران در یک قالب مدیریتی و به صورت یکپارچه تصمیم‌گیری می‌کنند».
چرا بحران دریاچه ارومیه، اولویت دولت بود؟
شاید نتوان زلزله، سیل یا طوفان را پیش‌بینی کرد اما بحران‌هایی مانند آلودگی هوا و خشک‌شدن تالاب‌ها و پدیده‌هایی از این دست که به صورت تدریجیر رخ می‌دهند، قابل پیش‌بینی هستند. براساس تعاریف جهانی، تغییر اقلیم یک بحران است و قاعدتا سازمان مدیریت بحران تا پیش از وقوع خشکسالی دریاچه ارومیه می‌بایست استراتژی مقابله با آن را طراحی و اجرا می‌کرد. اما این اتفاق نیفتاد و با روی کار آمدن دولت یازدهم ستادی مستقل برای احیای دریاچه ارومیه وارد عمل شد، این درحالی است که حوادث و بحران‌های دیگری مانند آلودگی هوای تهران که امسال از مرز هشدار هم گذشت، هنوز به صورت جدی و با دستور دولت مورد رسیدگی قرار نگرفته است. تقی‌زاده دراین‌باره می‌گوید: «این‌که ما بحران را چگونه تعریف کنیم، مهم است. در تعریف جهانی بحران، هر حادثه‌ای که نیازمند توجهی ویژه باشد و مدیریتش از عهده یک بخش خارج باشد به‌عنوان یک بحران از آن یاد می‌شود. در این تعریف جهانی بحران‌ها به دو قسمت تقسیم می‌شوند، دسته اول بحران‌های حاد مانند زلزله، سیل و طوفان هستند که ماهیت‌شان سریع‌الاثربودن است و دسته دوم بحران‌های طولانی اثر مانند خشکسالی و تغییر اقلیم است. بحران دریاچه ارومیه نیازمند توجهی جدی بود و شاید به همین خاطر مدیریت احیای آن به یک ستاد مستقل سپرده شد. اما به‌طورکلی تغییر اقلیم جزو مواردی است که مسئولیتش با سازمان مدیریت بحران است. اما این موضوع که چرا نقش سازمان مدیریت بحران در احیای این دریاچه کمرنگ بود به احتمال زیاد به خاطر زیست‌محیطی بودن این بحران مورد توجه دولت قرار گرفته است.»
دکتر مهراب شریفی‌سده، مدرس موسسه آموزش عالی هلال ایران نیز معتقد است، مدیریت بحران‌ها باید سطح‌بندی شوند و دراین‌باره به «شهروند» می‌گوید: «وقتی که ابعاد یک بحران چندان زیاد نباشد چند سازمان وارد عمل می‌شوند و موضوع را کنترل می‌کنند اما وقتی که ابعاد یک بحران گسترده‌تر شود نیازمند کمک سازمان‌های متعددی هستیم. اما زمانی که حجم خسارت مالی، تعداد کشته و مجروحان یک حادثه و آسیب به زیرساخت‌ها قابل توجه باشد قطعا یک سازمان نمی‌تواند همه ابعاد یک حادثه را پوشش دهد. جدا از نگاه فرابخشی در این شرایط می‌بایست افراد و سازمان‌های مختلفی وارد عمل شوند. بنابراین در رابطه با دریاچه ارومیه نوع نگاه به این بحران در سطح ملی بود و آقای روحانی یک عزم جدی را برای نجات این دریاچه به کار گرفت. با این حال بحران‌هایی مانند حوادث جاده‌ای که سالانه میلیاردها تومان به اقتصاد کشور تحمیل می‌کند هنوز عزم جدی برای مقابله با آن ایجاد
نشده است.»


تعداد بازدید :  393