| پرهام جعفرى | | عضو شوراى سياستگذارى گروه زيستمحيطى زامياران |
دریاچه ارومیه دومین دریاچه شور جهان است که در 18سال گذشته با بحران شدید کمآبی مواجه شده و از پهنه 5700کیلومتری آن تنها حدود 5 تا 10درصد باقی مانده که با تداوم این امر هماکنون نزدیک به 5/2میلیارد مترمکعب آب در آن وجود دارد.
این دریاچه از اواسط دهه ۱۳۸۰ شروع به خشکشدن کرد و امروزه در خطر خشکشدن کامل قراردارد. بررسی تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که در سال ۲۰۱۵ دریاچه ۸۸درصد مساحت خود را از دست داده (گزارشهای قبلی تنها به ازدسترفتن ۲۵ تا ۵۰درصد مساحت دریاچه اشاره کرده بودند). دلایل بسیاری برای خشکشدن دریاچه ذکر شده است ازجمله خشکسالی، احداث بزرگراه روی دریاچه و استفاده بیرویه از منابع آب حوضه آبریز دریاچه. هرچند دریاچهها بیشتر از دریاها و اقیانوسها به تغییرات دما حساس هستند، اما تحقیق جدیدی توسط چند نفر از محققان در آمریکایشمالی نشان میدهد که خشکسالی تنها باعث کاهش ۵درصدی بارش در حوضه آبریز دریاچه شده و عوامل انسانی شامل پروژههای جاهطلبانه توسعه اقتصادی- آبی به همراه ساخت بزرگراه ۱۵کیلومتری روی دریاچه با دریچه کوچک ۱/۲ کیلومتری وضع دریاچه را به بحران کشانده است. تا سال ۲۰۱۲ بیش از 200 سد روی رودخانههای حوضه آبریز دریاچه در مرحله آماده بهرهبرداری، یا پایان مراحل طراحیشده بودند.
نجات دریاچه ارومیه از بحران کنونی پس از شکلگیری دولت حسن روحانی مورد تأکید قرار گرفت و کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه با مدیریت معاون اول رئیسجمهوری تشکیل شد. موضوعاتی همچون مقابله با ریزگردها، وضع کشاورزی و الگوی کشت در منطقه و تعداد زیاد چاههای آب مورد بررسی قرار گرفته است. از راهكارهاي مصوب احياي درياچه اروميه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- كنترل و كاهش مصرف آب در بخش كشاورزي
2- كنترل و كاهش برداشت از منابع آب سطحي و زيرزميني حوضه
3- اقدامات حفاظتی و کاهش اثرات
4- تسهيل و افزايش حجم آب ورودي به درياچه از طريق اقدامات فيزيكي و سازهاي
5- تأمین آب برای دریاچه از منابع جدید
فاجعه از بین رفتن این میراث ارزشمند ملی که امروز هیچ ارگانی مسئولیت آن را نمیپذیرد، زنگ خطری است برای روند اجراییکردن پروژهها که متاسفانه در ایران تنها به خواست مسئولان و نهادهای فرادست، بدون هیچ مطالعه و توجه به زمینه انجام میگیرد. احداث طولانیترین پل ساختهشده در ایران به طول یکهزار و 709متر روی یک میراث ارزشمند ملی، بدون درنظرگیری اثرات مخرب آن و احداث سدهای متعدد روی رودخانههای حوضه آبریز تنها به دلیل مصرفگرایی صرف و بدون درنظرگیری سهم دریاچه چنین اثرات جبرانناپذیری را درپی دارد. بهدنبال آب برای آبیاری زمینهای کشاورزی، پروژههای سدسازی مختلف انجام شد اما حالا با خشکشدن دریاچه، زمینهای کشاورزی نیز در خطر نابودی قرار دارند. از بین رفتن پلاژها و مجتمعهای گردشگری و کاهش گردشگری در حوزه دریاچه، کاهش سطح آبهای زیرزمینی به سبب نبود بارندگیهای مناسب، تغذیهنشدن سفرههای زیرزمینی در سالهای اخیر و به خطر افتادن فعالیتهای کشاورزی در اطراف این حوضه آبی ازجمله پیامدهای ناگوار نابودی دریاچه است. انتقال ذرات حاصل از خشکشدن دریاچه ارومیه ضمن تاثیرگذاری بر حاصلخیزی زمینهای کشاورزی، روی دستگاه تنفسی مردم نیز آثار منفی خواهد داشت.
با بارشهای صورتگرفته در پاییز 1394 بیش از 700 کیلومترمربع از نواحی جنوبی دریاچه ارومیه که پارسال خشکشده بود، آبگیری شد. اکنون سطح دریاچه ارومیه حدود یکهزارو100 کیلومترمربع تخمینزدهمیشود که این رویداد میتواند بارقه امیدی برای نجات دریاچه باشد. هرچند این امر مستلزم کاهش مصرف آب از چاهها و منابع آبی حوضه آبریز و گسیل دوباره آب رودخانههایی است که بهطور طبیعی به این دریاچه میریختهاند.