شماره ۸۰۰ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۲ اسفند
صفحه را ببند
آیا نجات دریاچه ارومیه، یک مدیریت‌بحران بود؟

مهدی افروزمنش روزنامه نگار

در زمانه‌ای که همه نگاه‌ها به سوی انتخابات و تأیید و تکذیب سیاستمداران و سیاست‌گذاران آینده چرخیده بود، خبری مهم در رسانه‌های کشور انتشار یافت که کمتر دیده و به آن توجه شد. جدا از فضای تحت‌تأثیر انتخابات عامل مهم دیگری که می‌توان به‌عنوان عامل اثرگذار در مخفی ماندن این خبر دانست، تازه بودن چنین رویدادی در کشور است. خبر این بود، تمام سطح دریاچه‌ارومیه به زیر آب رفت.
بدون شک همه‌کسانی- چه به‌عنوان شهروندان عادی و چه متخصصان و تحلیلگران- که خبرهای کوچک و بزرگ ایران در یک دهه گذشته را دنبال کرده و می‌کنند به خوبی از اهمیت هر خبری پیرامون دریاچه ارومیه آگاه هستند. دریاچه‌ای که تا‌ سال 92 مرگش قطعی به شمار می‌آمد و بعد از آن، حتی با وجود تاکیدات رئیس‌جمهوری و دولت جدیدش مبنی‌بر برنامه‌های نجات، به باز زنده شدن آن با تردیدهای جدی نگریسته می‌شد، از مرگ حتمی نجات پیدا کرد و دست‌کم بعد از 10‌سال خبرهای مداوم درباره کاهش سطح آبش برای نخستن‌بار از افزایش سطح آبش خبر داده شد. اگرچه این خبر به معنای نجات قطعی دریاچه نبوده و نیست و همان‌طور که در خبرها هم ذکر شده به احتمال زیاد روند کاهشی آب دریاچه با آغاز فصل گرما در اواخر اردیبهشت‌ماه مجددا آغاز خواهد شد، اما فارغ از نتیجه نهایی این خبر حاوی یک نکته ارزشمند بود، مدیریت بحران!
مدیریت بحران مجموعه‌ای از چاره‌جویی‌ها و تصمیماتی است که در مقابله با بحران انجام می‌گیرد و هدف آن کاهش روند بحران، کنترل بحران و کاهش و رفع بحران است.
درواقع کلیه اقدامات مربوط به پیشگیری و مدیریت‌ریسک، سازماندهی و مدیریت منابع موردنیاز در پاسخ به بحران است. مدیریت بحران شامل: برنامه‌ها، ایجاد ساختارها و تدوین مقرراتی است که منجر به کمک و یاری‌رسانی در برخورد اصولی با حوادث می‌شود.
حال پرسش این‌جاست که آیا آنچه بر دریاچه ارومیه رفت، چه از باب اتفاقات ناگوار و چه این تنها خبر خوشایند، مشمول تعاریف مدیریت‌بحران می‌شود؟ در پاسخ می‌توان به تعریفی از بحران بسنده کرد که تمام ویژگی‌های مبتلا به دریاچه ارومیه را دارا است.
بحران درواقع پیشامدی است که به‌صورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ می‌دهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه یا جامعه می‌انجامد. بحران باعث به‌وجود آمدن شرایطی می‌شود که برای برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوق‌العاده است. بحران‌ها برحسب نوع و شدت متفاوتند. بحران یک فشارزایی بزرگ و ویژه است که باعث درهم شکسته‌شدن انگاره‌های متعارف و واکنش‌های گسترده می‌شود و آسیب‌ها، تهدیدها، خطرها و نیازهای تازه‌ای به وجود می‌آورد.  روشن است که با تمامی استانداردها، خشک‌شدن دریاچه ارومیه یک بحران زیست محیطی در ابعاد وسیع است که قابلیت تبدیل سریع به یک بحران اجتماعی را دارا است، به این شکل که خشک‌شدن در وهله نخست زیست‌بوم منطقه و حیات جانوری را تغییر داده و رفته‌رفته به زندگی اهالی ساکن منطقه گسترش‌یافته و با افزایش بادهای نمکی و همچنین تنگناهای اقتصادی ناشی ازبین رفتن یک محل درآمد اهالی منطقه، مهاجرت را گسترش داده و تقریبا سراسر کشور را دربر می‌گیرد. البته که این برداشتی ساده از تبعات خشک‌شدن دریاچه ارومیه است و قطعا تبعات این موضوع پیچیده‌تر و وسیع‌تر خواهد بود.
روشن است که این اتفاق یک بحران است و به دنبال وقوع هر بحرانی مدیریتی لازم و ضروری است، اما آنچه در ایران تازگی داشته و دارد، استفاده از مدیریت بحران در چنین سطحی و خارج از محدوده رخدادهای طبیعی مانند سیل و زلزله و طوفان است. اصولا در کشور ما بحران، رخدادی طبیعی قلمداد می‌شود، چنانچه در قانون جامع مدیریت‌بحران نیز این کلمه به معنای آن چیزی تعریف شده است که بشرساز نبوده و ناگهانی رخ داده‌است.
پرسش دوم این است که در این صورت چرا باید این نکته برای ما مهم باشد؟ پاسخ مجددا همان پاسخ اولی است، مدیریت‌بحران.
آنچه بر سر باززنده‌سازی دریاچه ارومیه رفت، درواقع تعریف و تعبیر تازه‌ای از مدیریت بحران در کشور بود که خوشبختانه به نتایج قابل‌توجهی- در این‌جا بازگشت آب به دریاچه ارومیه منظور است- منجر شد. درواقع کارگروه باززنده‌سازی دریاچه‌ارومیه حتی اگر خود قصد این را نداشتند به صورت ناخواسته تعریفی را بنیان گذاشتند که پیش از این حوزه محدودی را دربرداشت و اکنون وسیع و گسترده‌تر شده است. مجموعه اقداماتی که از خلال تجربه به دست آمده از رهگذر آن می‌توان به بحران‌هایی چون کم‌آبی، خشکسالی، جنگل‌خواری، دریا و کوه‌خواری و درمجموع تمام بحران‌های دست‌ساز بشر که در ایران حضور دارند، تسری پیداکند.
این تجربه موفق همچنین می‌تواند اعتمادبه‌نفسی قابل‌توجه به ما در راستای برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و تربیت نسل تازه مدیران درباره صبر و فعالیت به دور از شعارهای تبلیغاتی را آموزش دهد.

 


تعداد بازدید :  322