جعفر پاکزاد| وقتی خبر از غرق شدن یک نفر به سازمان هلالاحمر میرسد تیمی از غواصها به راه میافتند تا کسی را از مرگ نجات دهند یا جسدی را از اعماق آب بیرون بکشند تا چشمانتظاری یک خانواده را پایان دهند. تیمهای غواصی هلالاحمر برایشان فرقی نمیکند محل ماموریتشان یک سد است یا یک دریاچه بزرگ. آنها حتی به عمق چاهها و قنات و غارها میروند شاید بتوانند یک نفر را از مرگ حتمی نجات دهند.
تیم غواصی هلالاحمر همدان به سرپرستی داوود شهدوستی یکی از تیمهای غواصی حرفهای سازمان هلالاحمر ایران است که در مدت یکسال در عملیاتهای متفاوتی شرکت کردهاند.
سال 80 بود که داوود با شرکت در آزمون ورودی سازمان هلالاحمر و کسب نمره قبولی، وارد این سازمان شد و در قسمت امداد و نجات مشغول به کار شد. کار داوود شهدوستی و همکارانش بهگونهای است که با ارگانهای زیادی مثل آتشنشانی، اورژانس و نیروی انتظامی هم در ارتباط هستند. او که روحیه ماجراجویی دارد اگر بخواهد تلخترین خاطراتش را برایمان تعریف کند از پروندههای قتلی میگوید که او باید جسد مقتول را در اعماق آب پیدا میکرده. مثل حادثهای که یکسال پیش رخ داد. او توضیح میدهد: یک روز از طریق پلیس آگاهی درجریان یک قتل قرار گرفتیم که قاتل پس از اعتراف به قتل، قرار بود مکانی در سد اکباتان را که جسد را در آنجا انداخته بود نشان دهد. کار ما این بود که باید جسد را پس از گذشت 2 ماه از جنایت از اعماق آب بیرون میکشیدیم.
او ادامه میدهد: آن روز وقتی به کنار رسد رفتم، پسر جوانی را همراه کارآگاهان پلیس دیدم که میگفتند قاتل است. او مدعی بود که پس از قتل، جسد مقتول را به موتورش بسته و به داخل سد انداخته است. با شنیدن حرفهایش فهمیدم که در اعماق دریاچه باید بهدنبال جسد بگردم. همانجایی که پسر جوان نشان داده بود، به داخل آب رفتم و بعد از ساعتها جستوجو توانستم جسد را که بعد از گذشت 2 ماه در وضع نامناسبی بود به همراه موتورسیکلت پیدا کنم، البته این را هم بگویم که وقتی ما جسد مقتول را در اعماق آب پیدا میکنیم، آن را کاملا از آب بیرون نمیآوریم. چراکه اگر جسد از آب بیرون بیاید سریع رنگ پوستش تغییر پیدا میکند و بسیاری از آثار مثل کبودی و کوفتگی از بین میرود. برای همین آن را همچنان داخل آب نگه میداریم که کارشناسان پزشکی قانونی برسند و تحقیقات اولیه برای شناسایی علت مرگ را انجام دهند.
جستوجوگران گنج
کار غواصان هلالاحمر به جستوجو در سد و آببند ختم نمیشود. جستوجو در غارها و قناتها هم بخشی از ماموریت این امدادگران است. شهدوستی در ادامه از عملیاتی میگوید که آنها باید برای پیدا کردن ردی از 3 جستوجوگر گنج که وارد غارهای پرآب همدان شده بودند وارد عمل میشدند. او توضیح میدهد: سال 87 بود که خبر دادند در منطقه تویسرکان 3 جوان که دو نفر از آنها اهل تهران بودند و یک نفر آنها بومی منطقه بود، برای پیدا کردن گنج به داخل یک غار رفتهاند و دیگر بازنگشتهاند. از آنجا که احتمال داشت داخل غار دریاچههای زیرزمینی باشد، به همراه یک غارنورد راهی آنجا شدیم. ما مجبور بودیم تمام مسیر غار را سینهخیز برویم. محیط غار پر از گاز فسفر بود و این مسأله کار را برایمان سختتر کرده بود.
آن روز توانستیم اولین جسد را در فاصله 100متری دهانه غار پیدا کنیم. دومین جسد را نیز در فاصله 300متری از دهانه غار پیدا کردیم ولی برای پیدا کردن سومین جسد با مشکلی اساسی روبهرو شدیم. ما داخل غار ناگهان به یک دوراهی رسیدیم که مجبور شدیم هر دو راه را جستوجو کنیم. در یکی از این راهها به درهای بزرگ رسیدیم که انتهایش معلوم نبود. اما راه دیگر ما را به کانال کوچکی رساند که بعد از کمی جستوجو توانستیم جسد سومین جوان را در آنجا پیدا کنیم. درحال بیرون کشیدن جسد متورمشده از داخل غار بودیم که متوجه شدیم اکسیژنمان تمام شده است و این یعنی مرگ صددرصد. آنهم به خاطر مسمومیت با گاز خطرناک فسفر. اما این بار هم خدا به ما کمک کرد و توانستیم با حبس کردن نفس و تنفس کم، جان سالم به در ببریم.
حالا سالهاست که داوود شهدوستی بهعنوان غواص هلالاحمر درحال امدادرسانی به مردم است. اعضای گروه او حالا به 50 نفر میرسند که به گفته خودش20نفر از این امدادگران، حرفهای هستند و حتی برای امدادرسانی راهی استانهای دیگر هم میشوند.
عملیات سخت در چشمه پر از گوگرد
کار شهدوستی و همکارانش خیلی سخت است و گاهی اوقات به ماموریتهایی میروند که مرگشان را به چشم میبینند.
شهدوستی درباره یکی از این عملیاتها میگوید: مدتی پیش بود که شهردار منطقهای باباگر تماس گرفت و خبر از غرق شدن یک فرد در این چشمه داد. قبلا در این چشمه دو عملیات انجام داده بودیم و با محیط آنجا آشنا بودیم. این چشمه معدنی است و دارای گوگرد است و بهحدی غلظت گوگرد در آب زیاد است که دید کمی به غواص میدهد. از طرفی این چشمه به شکل یک قیف است که آب را با فشار و با صدای مهیبی به بیرون پرتاب میکند. در هر صورت ما راهی محل شدیم و بچهها بلافاصله دست به کار شدند و با توجه به شرایط سختی که داشتیم جستوجو را آغاز کردند. چندین ساعت طول کشید تا اینکه بچهها توانستند جسد را که در نردههایی که قبلا در آنجا بوده و توسط مردم شکسته شده بود و در چشمه افتاده بود پیدا کنند. وی ادامه میدهد: جدا از اینکه چطور این جسد زیر نردهها در عمق 17متری گرفتار شده بود برای بیرون آوردن آن باید ابتدا نردهها را بیرون میکشیدیم. ابتدا خواستیم با مردم این کار را انجام دهیم اما امکانپذیر نبود و درنهایت جرثقیل به محل اعزام شد. اما تازه این ابتدای کار بود چراکه برای وصل کردن طناب جرثقیل به نردهها باید دوباره غواص به داخل چشمه میرفت و چون خطر زیادی وجود داشت خودم پایین رفتم و با کلی تلاش نردهها و جسد را به یکدیگر بستم و با کمک جرثقیل آنها را بیرون کشیدم.