| مهدی بهلولی | عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش|
در چند روز گذشته، شاهد گردهمایی اعتراضآمیز شماری از مربیان پیشدبستانی روبهروی وزارتخانه آموزش و پرورش بودیم. به نقل از خبرگزاری ایلنا، معترضان «به صدور بخشنامه اخراج مربیان پیشدبستانی، اجرا نشدن قانون تعیین تکلیف آنان، استنکاف دولت از تخصیص ردیف بودجه استخدامی و توهین آقای عسگریآزاد، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهوری در صحن علنی مجلس - که مربیان پیشدبستانی را بیسواد خوانده بود- معترضاند.» یکی از اعتراضکنندگان نیز به همین خبرگزاری گفته: «تا زمانی که آقای فانی در جمع ما حاضر نشود و تکلیف استخدام ما را روشن نکند، به تجمع ادامه میدهیم.»
در برنامه درسی ملی که سال گذشته به تصویب شورایعالی آموزش و پرورش رسید درباره دوره پیشدبستانی چنین آمده است: «دوره پیشدبستانی به دوره دوساله رسمی و غیراجباری اطلاق میشود که کودکان گروه سنی ۵ و ۶سال را تحت پوشش برنامههای آموزشی و تربیتی قرار میدهد. برنامههای آموزشی و تربیتی این دوره و میزان حضور نوآموزان در مراکز پیشدبستانی، با توجه به ویژگیهای کودکان منعطف و سیال است». اما از چندی پیش و از زبان برخی از کاربهدستان آموزش و پرورش در رسانهها شنیده شد که دولت در نظر دارد که پیشدبستانی را در سالهای آینده اجباری و البته پولی کند. درواقع دولت هم میخواهد دوره پیشدبستانی را داشته باشد و زیر نظر خودش درباره آن تصمیمگیری کند و هم از زیر بار هزینههای مالی آن، و از آن میان استخدام نیرو، شانه خالی کند. مربیان پیشدبستانی معترض کنونی، البته از این مسأله هم دارند آسیب میبینند که در ایران، دولتهایی که بر سر کار میآیند چندان به تصمیمها و قول و قرارهای دولتهای پیشین توجهی ندارند. دولت یازدهم، که یکی از شعارهای اصلی اقتصادی آن، کوچکتر کردن دولت است، با نگرشی صرفا اقتصادی به آموزش و پرورش مینگرد و در پی صرفهجویی اقتصادی هرچه بیشتر است. درحالیکه آموزش و پرورش ایران در سنجش با حتی برخی از کشورهای منطقه، از نظر اقتصادی نهادی است بسیار فقیر. در ایران و در طول یک سال، چیزی نزدیک به ۷-۶میلیارد دلار خرج آموزش و پرورش میشود اما برای نمونه در سال گذشته و در کشور ترکیه بیش از ۵۲میلیارد یورو، هزینه آموزش و پرورش شده است. وانگهی، به زبان زندهیاد دکترحسین عظیمی، اقتصاددان سرشناس ایرانی، درسال ۶۹ و در کتاب «مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران»: «اگر به واقع به دنبال توسعه اقتصادی جامعه هستیم، یکی از جاهایی که باید قویا و سریعا مورد توجه باشد، مدارس ابتدایی و راهنمایی است [و هماکنون میشود افزود: پیشدبستانی]. در اینجاهاست که باید پول خرج کرد، باید منابع را تخصیص داد، نیروی انسانی دلسوز را در مدارس به کار گمارد، به زندگی و به تعلیم و تربیت معلمان رسیدگی کرد و مدارس را به محلهایی تبدیل کرد که کودکان با ذوق و شوق به آنجا سرازیر شوند... مسأله این است که دولت باید به تفکری عمیق در جهت بازنگری و اصلاح الگوی تخصیص منابع خود بپردازد. این بازنگری، احتمالا به این نکته خواهد انجامید که دولت در برخی از بخشها، آزادیهای وسیعی را اعمال کند و شرایط فعالیت موثر و مفید بخش خصوصی در آنها را فراهم آورد. آنگاه منابع آزادشده خود را به سوی استراتژیهای توسعه، از زمره استراتژیهای مورد بحث [استراتژی توسعه اقتصادی با نگاه به تحول فرهنگی] معطوف کند.» باری، دوره پیشدبستانی در جهان و بهویژه در کشورهای توسعهیافته، یکی از دورههای بسیار مهم به شمار میرود. از همین روست که میبینیم اغلب این کشورها، این دوره را کیفی و رایگان برگزار میکنند تا جایی که با وجود اجباری نبودن، درصد بالایی از مردم، کودکان خود را به این دورهها میفرستند. از این رو، به نظر میآید که آموزش و پرورش بهتر است دست از برنامه پولی کردن پیشدبستانی بردارد و رفتهرفته و با اختصاص بودجه فراخوری که دولت و مجلس در اختیار آموزش و پرورش میگذارند به جذب نیروهایی بپردازد که چندینسال است در این دوره مشغول به کار هستند.