شماره ۳۷۶ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۹ شهريور
صفحه را ببند
گذشت از خویش یا بدکارگی

میرجلاالدین کزازی استاد ادبیات

در این دمی چند که در میانه دو گفت‌وگو درنگی افتاد، هر چه اندیشیدم خاطره‌ای را به یاد بیاورم که به کار روزنامه شما بیاید، راه به جایی نبردم اما نکته‌ای به یادم آمد که نمی‌دانم می‌توان این را خاطره دانست یا نه! به هر روی در نظر است که اگر چه این کلام یاد و خاطره‌ای نباشد اما پرسمانی اجتماعی است! من این را می‌گویم و شما داوری کنید؛ اگر خاطره بود و می‌شایست خاطره‌اش بنگارید و در جای، قرارش دهید.  قصه از آن‌جا می‌آغازد که چندین‌سال پیش (کما بیش 40سال به گمانم) وقتی بود که من در آن هنگام، دانشجو بودم، (در این هنگام که دانشجویی پیشه بودم، کمابیش خواندن روزنامه هر روز در میان بود) روزی در آن سال‌ها، در روزنامه‌ای خواندم که زنی به گناه تن در داده است تا با مزد این کار گناه‌آمیز و از هر دید ناپسند و ناروا، برای مردی که او را دوست می‌داشته است، ماده‌مخدر فراهم
 بیاورد.
دو کردار بسیار نکوهیده و افزون‌تر از گناه‌آمیز، می‌توان گفت مجرمانه، در رفتار این زن دیده می‌شود.   یکی آن پیوند رسوا، گناه‌آلود، دو دیگر یاری رسانیدن به مردی که دل بدو باخته بوده است تا بتواند بیش در دام «پوکارگی» (اعتیاد) باشد. هنگامی‌که من در آن سالیان این خبر را در روزنامه خواندم، در اندیشه فرورفتم که به راستی رفتار این زن را چگونه می‌توان داوری کرد و ارز یافت؟ آیا این زن؛ زنی است پلید یا درست به وارونگی زنی است پاکباز که به بهای خویش می‌کوشیده است، دلدار خود را خوشنود بگرداند؟
از آن زمان همواره بدین پرسمان می‌اندیشم اما پاسخی بی‌چند و چون برای این پرسش، هنوز نیافته‌ام زیرا پاسخی که بدان می‌توان داد، پاسخی است دوگانا و ناساز؛ و بسته به این‌که ما رفتار این زن را چگونه بنگریم، پاسخی دیگرسان به این پرسش می‌توانیم داد؛ اما یک پاسخ که شاید کمتر آشنای خوانندگان باشد، این است که این زن کاری کرده که پایه آن بر گذشتن از خویش نهاده شده است. او آنچنان یار خود را گرامی می‌داشته که به پاس وی تن به رسواترین کار در داده است. از سویی دیگر انگیزه او آن بوده است که آن گرد یا ماده مخدر را برای وی فراهم بیاورد. من هر زمان به این نکته می‌اندیشم، این بیت خواجه بزرگ، فرایادم می‌آید که فرمود:  
 اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
حال نمی‌دانم این پرسمان که طرح شد، می‌تواند خاطره یا یاد باشد که بشاید آن را برای شما طرح کرد؟ به هر روی این مرا به یاد آمد و به این دلیل که در ذهن آمده است، شاید به خاطره ماند. 

 


تعداد بازدید :  302