احمد شیرزاد نماینده اسبق مجلس
در عرف سیاسی مسأله مهمی وجود دارد که آن را به رواداری ترجمه کردهاند. اصطلاح فرهنگی آن Tolerance به تحمل، صبوری و مدارا ترجمه میشود. رواداری یعنی اجزای تشکیل دهنده یک جامعه در مقابل یکدیگر از پذیرش برخوردار باشند. این یکی از اصلیترین عواملی است که باعث میشود در یک جامعه توسعهیافته با هر نوع رنگ و آیین و تفکر و منش فرهنگی بتوانید زندگی کنید درحالیکه در جوامع عقب ماندهتر انواع تعصبات، تضادهای قومی و منطقهای و قبیلهای و تخاصمات باعث میشود مشکلات جامعه حل نشوند و اختلافات مسیری برای حلوفصل پیدا نکنند و اختلاف و تنازع فرصتها را از افراد جامعه سلب کند. وقتی وارد این مقوله شویم به خودی خود مفهوم قانونمداری از آن برمیآید. وقتی پذیرفتید که مبنای نظم اجتماعی تحمل یکدیگر است آن وقت آن مرزی که تعیین میکند رفتارها و بایدها و نبایدها چیست، مرز قانون است. یعنی دیگر کسی نمیتواند براساس خوش آمد و بدآمد دیگری را نفی کند. زمانی میتوانم کسی را نفی کنم که از لحاظ قانونی این حق را داشته باشم. پیامد کنارگذاشتن هر نوع نارواداری و عدم تحمل یکدیگر، پذیرفتن قانون بهعنوان عامل نظم اجتماعی را به همراه خواهد داشت. اگر قانون کنار برود، تنازعها شروع میشود و هر گروه دیگری را نفی میکند و با مناسبات برخاسته از زور و قدرتمداری به حلوفصل تخاصمات میپردازد، این از مهمترین عواملی است که مانع راه رسیدن به توسعه ما میشود. البته دست یافتن به این خصلت رواداری و در ادامه آن قانونمداری خیلی همزمان میبرد و کاملا با سطح توسعهیافتگی یک جامعه موازی است. جامعه توسعهیافته جامعهای است که افراد آن بیشتر همدیگر را تحمل میکنند و بیشتر هم بر مدار قانون حرکت میکنند.
عامل دیگر که بسیار مهم است و در توسعه جامعه نقش دارد، نگرش علمی و خردگرایی است. کشورهای غربی در گذشته شاهد یک نوع رنسانس و تحول فرهنگی بودند که ممکن است بعضی زمینههای منفی را هم به بار آورده باشد اما در عین حال باعث پذیرش معیارهای علمی و تجربه شده منطقی برای حلوفصل مسائل و بهبود زندگی بشر و دستیابی به قدرت و ثروت اجتماعی شده است. مثالهای روشن بزنیم. در گذشته در مورد بیماریها انواع عقاید خرافی در جوامع غربی و شرقی بود ولی وقتی کار را به تجربههای زیستشناسی و پزشکی بسپاریم میبینیم که برای درمان بیماری باید دارو استفاده کنیم و ساخت آن داروها نتیجه فرعی توجه به تحقیقات است. یعنی باید پاسخ هر معضلی را از هر نوعی که باشد از علم و تحقیق جستوجو کنیم. البته نمیشود همه چیز را از علم نتیجه گرفت اما تا جایی که مربوط به زندگی بشری و انسانی است میتوانیم با تجزیه و تحلیل علمی جواب بسیاری از مشکلاتمان را بگیریم. این مسأله نافی پذیرش دین و دینمداری نیست. خدای خالق انسان، مهمترین ابزار رشد و تکامل را به ما داده که آن عقل و تشخیص و درایت است. اگر میخواهید کیفیت خودرو را بالا ببرید باید تحقیق کنید که چطور میشود با سوخت کمتر راندمان بیشتری به دست آورد. اگر میخواهید برای آلودگی هوا کاری کنید این با تنش اجتماعی و سخنرانی و راهپیمایی امکانپذیر نیست بلکه باید تحقیق کنیم و عوامل آلودگی را بشناسیم و تلاش کنیم تا آنها را کم کنیم. باید عامل ایجاد بیماریها را بشناسیم آن عوامل را تعدیل کنیم. اگر در بحث مسائل اجتماعی دچار مشکل هستیم، اگر مسأله اعتیاد یا ترافیک مشکل ما است باید کار علمی کنیم. اگر در شهرسازیمان مشکل داریم باید ریشه مشکلات را جستوجو کنیم و آنها را حل کنیم. آنهایی که پیشرفت کردند عقلشان را به کار گرفتند و درواقع فضیلتشان این بوده که شکر نعمت عقل را درستتر از ما به جا آوردند. از طریق دیگری جامعه قدرتمند و ثروتمند نمیشود و مردم در رفاه و آسایش زندگی نمیکنند. خوب که نگاه میکنیم میبینیم عقلگرایی بوده که جوامع را به سمت توسعه هدایت کرده است.