شماره ۳۷۶ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۹ شهريور
صفحه را ببند
توسعه و امکان رهایی از وابستگی به نفت

محمدجواد حق‌شناس  فعال سیاسی

چنانچه بخواهیم مهم‌ترین و اصلی‌ترین مشکلات و نارسایی که کشور با آن مواجه است را نام ببریم، در ابتدای امر باید بر یک مورد اشاره کنیم که آن هم اقتصاد مبتنی‌بر نفت و دولت رانتیر است. متاسفانه ما سال‌ها است که با چنین مشکلی مواجه هستیم و این معضل نه برای چند‌سال اخیر که محصول دهه‌ها و حتی سده‌هاست. بسیاری دیگر از کشورهای خاورمیانه هم البته با چنین مشکلی مواجه هستند و در حقیقت زمانی که کشوری 42‌درصد از اقتصادش مبتنی‌بر یک کالا باشد، این عنوان را از آن خود می‌کند. اما نارسایی و مشکل بعدی که کشور را درگیر خود ساخته، بحث تمرکز قدرت و هرچه بزرگتر شدن دولت است.   این امر از دهه‌های پایانی دهه 40 شمسی آغاز شد و متاسفانه طی این سال‌هایی که گذشت؛ ما هرگز نتوانستیم با شرایطی روبه‌رو شویم که در آن دولت حضور و نقش کمرنگ‌تری داشته باشد و از این طریق قدرت مردم و شهروندان افزایش یابد.   معضل سومی که باید در این‌جا به آن اشاره کنم، بازمی‌گردد به عدم توجه به توسعه متوازن در تمامی کشور و عدم توجه دقیق و جدی به توسعه فرهنگی است. متاسفانه ما در این زمینه نتوانستیم ادبیات لازم برای توسعه فرهنگی را به وجود آوریم و از آن به نحو احسن استفاده کنیم. از سویی در کشور ما همواره منافع فردی بر منافع گروهی و منافع گروهی بر منافع ملی تقدم داشته است که این مورد ازجمله اصلی‌ترین لوازم شکل‌گیری فساد بوده و بر آن نیز دامن زده است. از این رو تا زمانی که ساخت قدرت جایگاه خود را بازسازی نکند، قانون‌گرایی به‌عنوان اصلی اساسی مورد استفاده قرار نگیرد و احزاب و شهروندان اجازه فعالیت درست و دقیق نداشته باشند و البته امکان رهایی از وابستگی به نفت کاهش نیابد، امکان حل نارسایی‌ها و حرکت به سمت توسعه مهیا نخواهد بود. اما در این‌جا لازم است تا کمی درخصوص مفهوم توسعه و چگونگی به وجود آمدن آن نیز سخنی گفته شود. مفهوم توسعه یکی از  واژگان و مفاهیمی است که بعد از جنگ جهانی دوم و بیشتر در حوزه اقتصادی مطرح شد و مورد توجه اندیشمندان، صاحب‌نظران و سیاستمداران قرار گرفت. این جنگ که در نتیجه تنازع و تقابل قدرت‌های بزرگ در اروپا آغاز شده بود، بعدها ابعادی به شدت گسترده یافت و در مدت کوتاهی توانست بخش عمده‌ای از جهان را تحت‌الشعاع قرار دهد و در حدود 5‌سال ادامه یابد و در این مدت نیز میلیون‌ها کشته و زخمی برجا گذارد و خساراتی میلیاردی را متوجه تمامی کشورهای جهان سازد. اما یکی از ابعاد و دلایل این امر حرکت بخش‌های جدیدی از کشورهای جهان سوم به سمت استقلال‌طلبی و رسیدن به وضع جدیدی بود که در آن زمان مورد توجه این کشورها قرار داشت. در دهه‌های 50 و 60 میلادی و حتی تا اواسط دهه 70، یکی از مباحثی که به شکل کانونی مورد توجه قرار گرفت، مبحث توسعه یافتگی بود که از مشرب‌های گوناگون و نظریات مختلف نیز مورد بررسی قرار گرفت. از دهه 70 به بعد اما ما شاهد گسترش مفهوم توسعه و تغییر نگاه به آن از حوزه اقتصادی به سایر حوزه‌ها هستیم. توسعه فرهنگ سیاسی و سایر ابعاد آن و نهایتا رسیدن به مفهومی جدید از توسعه نیز زیرمجموعه این بخش قرار گرفت که جدا کردن مفهوم رشد اقتصادی و توسعه به‌عنوان یک نگاه جدید در این خصوص مورد توجه قرار گرفت. در کشور ما نیز مفهوم توسعه و توسعه‌یافتگی ازجمله مفاهیمی بود که بعد از جنگ جهانی و در سال‌های پایانی دهه 20 شمسی و در حوزه اقتصاد وارد کشور شد. از سوی دیگر انواع کمک‌هایی که عمدتا توسط آمریکا و برای کشورهای درگیر جنگ یا درگیر تهاجم روسیه کمونیست نیز صورت می‌گرفت، در این بخش جای داشت که تحت‌عنوان طرح مارشال در اروپا و اصل چهار ترومن در آسیا و خاورمیانه به منصه عمل رسید. از این‌رو کشور ما نیز طی دهه‌های گذشته و در حوزه‌های مختلف با مفهوم توسعه سر و کار داشت و برای رسیدن به آن در تلاش بوده و این درحالی است که متاسفانه در بسیاری از وجوه و به دلایلی که عمدتا در بالا ذکر شد، در این امر موفقیت چشمگیری کسب نکرد. 

 


تعداد بازدید :  273