شماره ۳۷۶ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۹ شهريور
صفحه را ببند
توهم نفتی

محمدحسن قدیری‌ابیانه سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا

توهم و تنبلی اجتماعی
اساسی‌ترین مشکل و معضل و به عبارتی، ام‌المصائب حال‌حاضر جامعه ما، توهمی است که برای مردم ایران درمورد میزان درآمدهای نفتی دولت وجود دارد. ردیف بودجه مصوب نفت در‌سال 1391، بیش از 61 ‌هزار‌ میلیارد تومان بوده که از تمام بودجه‌های مصوب در سال‌های بعد از انقلاب بیشتر بوده است. با تقسیم این میزان پول، به تعداد 75‌میلیون نفر جمعیت مردم ایران، معلوم می‌شود که این رقم نجومی، به ازای هر نفر در هرماه، 67‌هزار تومان می‌شود.
این درحالی است که حتی این رقم بودجه نیز هیچگاه محقق نشده است. درحالی‌که تصور عمومی از میزان درآمدهای نفتی کشور، ده‌ها، صدها و هزاران برابر چیزی است که درواقع وجود دارد؛ که البته، توهمی بیش نیست. این توهم موجب توقع نابجای مردم شده است، مبنی بر این‌که دولت با اتکا به درآمدهای توهمی نفت، نیازهای مردمی در حوزه مسکن، اقتصاد، اشتغال، تورم و... را تأمین کند و چون دولت چنین درآمدی ندارد، نمی‌تواند توقعات روزافزون مردم را پاسخگو باشد و لذا تصوراتی مثل ناکارآمدی، فساد، سوءاستفاده و امثال اینها، به دنبال آن توقعات آمده و ذهن‌ها را پر کرده است. در نتیجه چنین توهمی است که مردم، متوقعانه و به‌طور اغراق‌آمیزی توقع برآورده شدن نیازهایشان را از جانب دولت دارند؛ درحالی‌که در سایر کشورهای جهان، این مردم هستند که باید هزینه‌های دولت را برآورده کنند.
همچنین، به دنبال چنین توقع و توهمی است که «تنبلی‌اجتماعی» ظهور و بروز پیدا می‌کند. یعنی به جای این‌که مردم برای ارضای نیازهای خود به کار و تلاش و تولید ثروت بپردازند و در مصرف، قناعت ورزند، توقع دارند که نیازهایشان را دولت تأمین کند. متاسفانه ایرانی‌ها، در تنبلی‌اجتماعی بعد از اعراب، رتبه‌دار جایگاه دوم هستند.  همچنین بیشترین تعطیلات مناسبتی و بین‌التعطیلین و کمترین ساعات مفید کاری از آن ایرانیان است و متاسفانه ملت ما، جزو مسرف‌ترین ملت‌ها هستند.
تمام مباحث سیاسی و اجتماعی کشور، حول و حوش سهم‌خواهی از بودجه دولت است و کمتر کسی برای خود در حل مسائل کشور نقش قایل است؛ همه فکر می‌کنند تنها مسئولان می‌توانند و بایستی با اتکای به آن درآمدهای توهمی، مشکلات جامعه را حل کنند. لذا در موضوع شعارهای سال، مردم، تنها مسئولان را مخاطب این شعارها می‌دانند و نه خود را. متاسفانه، این توهم، دامنگیر بعضی از مسئولان نیز شده است؛ اعم از دولت، مجلس و دیگران.

رسانه‌های گروهی ما نیز مرتب بر این توهم دامن می‌زنند و توقع‌افزایی می‌کنند و همواره راه‌حل برون‌رفت از هر مشکلی را تأمین بودجه توسط مدیران می‌دانند؛ بدون آن‌که بگویند دولت‌ها چگونه و از کجا چنین بودجه‌ای را فراهم کنند.
اقتصاد استراحتی
در بودجه ‌سال 1393، به نسبت بودجه ‌سال 1391، پیش‌بینی شده است که روزی یک‌میلیون بشکه کمتر صادر شود؛ یعنی یک‌میلیون و 300‌هزار بشکه در هر روز صادر می‌شود که با درنظر گرفتن جمعیت 78 میلیونی کشور، نیم بشکه نفت به ازای هر ایرانی در هر ماه، صادر می‌شود؛ درحالی‌که درواقع، میزان صادرات کمتر از این مقدار است. کما این‌که نتوانسته‌ایم پول بشکه‌های صادر شده را دریافت کنیم.
مطابق با گزارشات منتشر شده در سه‌ماهه اول سال، هزینه‌های دولت، نزدیک به 18‌هزار‌میلیارد تومان بیش از درآمدهای دولت بوده است.  یعنی ماهی 6‌ هزار‌میلیارد تومان کمبود درآمد و سالانه بیش از 70‌هزار‌میلیارد تومان. این درحالی است که دولت فعلی، از این‌که دولت قبل، بیش از 70‌هزار‌میلیارد تومان بدهی برجای گذاشته، گلایه کرده است؛ اما خود دچار کمبود بودجه‌ای بیش از این مقدار شده است. اما می‌بینید که نه دولتی‌ها دست از وعده‌های بی‌پشتوانه خود برداشته‌اند و نه چیزی از توقع مردم کم شده است. درحالی ماهانه 6‌ هزار‌میلیارد تومان، هزینه‌ها بیش از درآمد بوده که ماهانه 3500‌ میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت می‌شود و جز قلیلی از افراد، کسی حاضر به انصراف از دریافت یارانه نقدی نشده‌ است. با همه این تفاسیر، اگر دولت حتی به هیچ‌کس یارانه نقدی ندهد، باز هم ماهانه 2500‌میلیارد تومان کسری بودجه خواهد داشت.
با این‌که عبارت «عزم ملی» در شعار‌ سال نیز ذکر شده است، متاسفانه مردم خود را مخاطب اقتصاد مقاومتی نمی‌دانند. بدتر و خطرناک‌تر از تحریم خارجی، خود تحریمی است که کشور دچار آن شده است. خود تحریمی یعنی کم‌کاری، اسراف و ابطال سرمایه‌ها و تحریم کالاهای ساخت داخل از طریق ترجیح خرید کالاهای خارجی.
لذا معتقدم که دولت و مسئولان و رسانه‌های گروهی باید برای رفع این توهم درمورد درآمد‌های نفتی دولتی، بسیج شوند و البته لازمه آن، این است که پیش از همه، خود مسئولان از این توهم خارج شوند و یک بار ضرب و تقسیم کنند تا متوجه شوند بر سر این ارقام درشت چه می‌آید وقتی به جمعیت مردم ایران تقسیم می‌شود.
مقایسه ناصواب و ساعت کاری مفید
متاسفانه ایرانی‌ها در مقایسه وضع زندگی خود، آن را با ثروتمندترین کشور‌ها مقایسه می‌کنند؛ بدون آن‌که بگویند بار تکفل این کشور‌ها چقدر است. ساعت مفید کاری در اروپا حدود 6الی 7 ساعت در روز، در ژاپن 8 ساعت و در کره‌جنوبی 5/9 ساعت است؛ این درحالی است که ساعت مفید کاری در ایران، 22دقیقه در روز است. میزان تعطیلات مناسبتی آمریکا 7 روز، انگلیس 8 روز، آلمان و فرانسه 10 روز و ایران 25 روز است که باید بین‌التعطیلین را نیز به آن بیفزاییم.  
همچنین، در آن کشورها سن بازنشستگی هر ساله بالا می‌رود و در ایران، کم می‌شود. سن بازنشستگی در آلمان و آمریکا 67‌سال است و در ایران به 50‌سال هم رسیده است. درآمد سرانه آلمان، به‌عنوان بیستمین کشور جهان، 45‌هزار دلار در‌سال است؛ درحالی‌که GNP (تولید ناخالص ملی) در ایران حدود 4500 دلار در‌سال است؛ و براساس PPP (قدرت خرید)، ایران حدود 12 الی 13‌هزار دلار درآمد سرانه دارد. به عبارتی هر زمان که ما می‌خواهیم خود را با غربی‌ها مقایسه کنیم، درآمد و رفاهیات و خدمات دولتی را مدنظر قرار می‌دهیم؛ اما از کار کردن‌های آنها، تولید ثروتشان، هزینه گران زندگی و مالیات دادن‌هایشان چیزی به میان نمی‌آوریم. واقعیت این است که اروپایی‌ها از ما بسیار بهتر و بیشتر کار می‌کنند و در مصرف نیز بسیار قانع‌تر از ما هستند.
متاسفانه مردم ایران رابطه‌ای میان کار، تولید ثروت، مالیات و رفاهیات برقرار نمی‌کنند. همه اینها درحالی است که برخی موسسات آلمانی و آمریکایی، درآمدشان از درآمد نفت ما بیشتر است و میزان مالیاتی که مردمان این کشور‌ها به دولت می‌دهند، از کل تولید ناخالص ملی ما بیشتر است. مثلا همان‌طور که پیشتر نیز ذکر کردم، ساعت مفید کاری در ژاپن 8 ساعت و در کره‌جنوبی 5/9 ساعت است. درحالی‌که آنها نه تحریم‌اند و نه دارای مشکلات اقتصادی. این یعنی کار مفیدی که یک کره‌ای ظرف یک‌سال انجام می‌دهد، با احتساب میزان ساعت مفید کاری در ایران که 22 دقیقه در روز است، برابر با کار مفیدی است که یک ایرانی طی 26‌ سال انجام می‌دهد. به عبارت دیگر، یک ایرانی 30‌سال حقوق می‌گیرد و طی این مدت، کمتر از یک ‌سال کار مفید انجام می‌دهد. بعد از آن، بازنشسته می‌شود و حقوق بازنشستگی می‌گیرد و بعد از فوت نیز همسر و فرزندانش آن حقوق را دریافت می‌کنند.
در جهان، در قبال هر 6 نفر شاغل، یک نفر بازنشسته است؛ درحالی‌که در دستگاه دولتی ما، به ازای هر 2 نفر شاغل، بیش از یک نفر بازنشسته شده و در نیروهای مسلح ما در قبال هر یک‌نفر شاغل، یک‌نفر بازنشسته است؛ و‌ سال‌به‌سال نیز شرایط بازنشستگی آسان‌تر می‌شود و این یک فاجعه‌ای است که هیچ‌کس به آن توجهی ندارد.  
روند کلی اقتصاد باید دگرگون شود. سبک اقتصادی- فرهنگی کشور بایستی اصلاح شود. مطابق اظهارات وزیر نفت، میزان اسراف در مصرف سوخت در‌سال گذشته، معادل 30‌میلیارد دلار بوده. این مبلغ، معادل بودجه چند کشور است و اگر این مبلغ، صرف ساخت پالایشگاه شده بود، می‌توانستیم روزانه 5/2 میلیون بشکه نفت خام را پالایش کنیم. درحالی‌که کل صادرات ما، قبل از تحریم‌ها، 3/2 میلیون بشکه در روز بوده است. یعنی می‌توانستیم با ساخت پالایشگاه، برای همیشه از خام‌فروشی نجات پیدا کنیم و تمام نفت خام‌مان را پالایش کنیم. اما می‌بینید به جای این‌که ساعت کار مفید در کشور بالا رود، متاسفانه در عمل جراحی بینی و مصرف مواد آرایشی و تعداد تعطیلات مناسبتی و بین‌تعطیلی و اسراف، سرآمد هستیم. باید بپذیریم که در فرهنگ کار و مصرف، دچار مشکل هستیم که باید آنها را رفع کنیم. کتابی با عنوان «توهم نفتی و اقتصاد استراحتی» نگاشته‌ام و آن‌جا با آمار و ارقام، همه این مسائل را تشریح داده و در کتابی دیگر، به نام «کلیدهای پیشرفت»، راهکارهای پیشنهادی برای پیشرفت را ذکر کرده‌ام.

 

 


تعداد بازدید :  324