| دكتر جمشيد بيگدلي | روانشناس و مدرس دانشگاه|
تا به حال شده فرزندتان از اينکه قد کوتاه يا بلندي دارد يا اينکه موهايش کمپشت است يا بيني بزرگي دارد يا عينکي است به شما گله کند؟ بسياري از اين ويژگيها ذاتي است و گرچه براي برخي درمانها و روشهاي پيشگيري وجود دارد، اما بايد واقعيتي را پذيرفت و با آن کنار آمد. اگر اين مهارت مهم را به بچهها نياموزيد قطعا او در کنار آمدن با ديگر واقعيتهاي زندگياش مشکل خواهد داشت. آيا ميدانيد چطور بايد به فرزندتان کمک کنيد ظاهرش را آنگونه که هست، بپذيرد؟
در آغاز بياييد ببينيم کدام کودکان، خود را با ديگران مقايسه ميکنند. كودكان 6 ساله خودمحور هستند، يعني فقط از زاويه ديد خود به دنيا نگاه ميكنند. اما بعد از اتمام 6 سالگي و مخصوصا با ورود به نوجواني، ديد او برعكس ميشود، يعني تمام وقت فكر ميكند تماشاگر خيالي دارد و تلاش ميكند از زاويه ديد ديگران به خود نگاه كند. نوجوان درواقع به دنبال اين است که خود را مثل ديگران نشان دهد تا كانون توجه و بهزعم خود زيباتر شود و چيزي براي ارایه به اجتماع داشته باشد.
مانع تشديد خودزشتانگاري نوجوان شويد
همه انسانها در نوجواني احساس ميكنند به نوعي زشتتر از ديگران هستند، مثلا پيشاني كوتاهي دارند، دماغشان بزرگ است، قد كوتاهي دارند و... اين موضوع کاملا طبيعي است. نوجوان با تفكر «احساسي» چهره خود را از ديد ديگران ارزيابي ميكند مثلا چون فکر ميکند دماغش بزرگ است، احساس ميکند ديگران هم آن را بزرگ ميبينند. از سوي ديگر، در نوجواني پديدهاي به نام «انتشار» وجود دارد. يعني وقتي در يك جمع فردي از احساسي صحبت ميكند، ناخودآگاه نوجوان هم متوجه همان احساس در خودش ميشود. چيزي شبيه خود بيمارانگاري. از اينها مهمتر، واكنشهايي است كه اطرافيان نوجوان به چهره و اندامشان نشان ميدهند. مثلا رفتار مادري كه مرتب روبه روي آينه ميايستد و خود را ورانداز ميكند يا در صحبت با ديگران مدام به فكر عملهاي زيبايي است، الگوي بدي براي نوجوان است.
با نوجوان صحبت کنيد
به نظر ميرسد اولين كاري كه ميتوانيم انجام دهيم، آموزش پذيرش ويژگيهاي ذاتي به فرزندمان است. براي اين منظور بايد اعتمادبهنفس نوجوان را با بيان ويژگيهاي مثبتي كه دارد، تقويت كنيم. البته لازمهاش اين است که خودمان به اندازه کافي اعتمادبهنفس داشته باشيم. برخورد والدين با نوجوان نيز مهم است. وقتي نوجوان ميگويد ناراحت است كه چه دماغ بزرگي دارد، بهعنوان والدين چه رفتاري با او داريم؟ چقدر حوصله داريم با اين مسأله علمي برخورد كنيم؟ آيا وقت ميگذاريم تا به نوجوان توضيح دهيم همه افراد در اين سن خودزشتانگاري دارند و 3-2سال بعد اين تفكر كاملا از بين ميرود؟ چقدر عكسهاي دوران نوجواني خودمان را به فرزندمان نشان ميدهيم و در مورد احساساتمان در آن زمان صحبت ميكنيم؟ بهترين کار قبل از قضاوت و ارایه راهحل، همفكري و همحسي با نوجوان است. فراموش نكنيد وقتي نوجوان با يك سوال، با يك گره و ناراحتي به والدين مراجعه ميكند، معنياش اين نيست كه پاسخ را نميداند، قصدش اين است كه اطلاعاتش را با شما تبادل كند يا ميخواهد واكنشهاي گفتاري و رفتاري شما را در مورد ناراحتياش بسنجد. آيا رفتار شما با لبخند و روي گشاده و همراه با پذيرش است يا برعكس؟
تقويتکنندههاي دروني را جايگزين کنيد
هيچكس كامل نيست. همه ما عيبهايي داريم که گاهي باعث ميشوند روي آنها تمرکز کنيم و از موفقيت جا بمانيم اما بايد ياد بگيريم تقويتكنندههاي دروني داشته باشيم. شايد از بيرون مورد توجه نباشيم اما بايد خود را قبول داشته باشيم. اگر فرزند شما هوش رياضي خوبي دارد، خوب پيانو ميزند، ارتباطهاي اجتماعي قوي دارد و... بايد اين مسائل را مرتب به او يادآوري كنيد تا بياموزد در زندگي داشتههايش را ببيند و بشمرد و از يادآوري آنها لذت ببرد. نوجوانان به دليل توجه انتخابي که دارند، دست روي عيوبشان ميگذارند. به فرزندتان ياد دهيد زياد به خودش آفرين بگويد: «آفرين به خودم كه مرتب و منظم هستم»، «آفرين به خودم كه همينطور كه هستم، خودم را قبول دارم و با اينكه فلان نقص ظاهري يا عضوي دارم، اين فكر عاملي براي جداييام از جامعه نيست» و...
اگر نقص ظاهري فرزندتان آشکار است...
گاهي نوجوان عيبي آشكار دارد. اگر اين عيب قابلرفع كردن است، بايد آن را برطرف كرد. اگر نيست، بايد واقعيت را به او فهماند. اجازه بدهيد نوجوان به خاطر عيبي که دارد و فهميده نميتوان براي آن کاري کرد، حتي گريه كند. اگر اميد واهي به او بدهيد، ممكن است به بيراهه برود؛ مثلا باور کند که با خوردن فلان قرص بدون محدوديت سني روزي 3 سانت به قدش اضافه ميشود و... انسان بهصورت طبيعي و خداداد خودش مشكلاتش را انكار ميكند و تبليغات كذايي معمولا از اين ميل سوءاستفاده ميكنند.