سودابه قیصری مترجم
بعد از اینکه در اوایل دهه 1990، والدین آیدا حازیالیک از جنگ خانمانسوز بوسنی به سوئد فرار کردند، دختر 5سالهشان را در مدرسهای با کودکان سوئدی ثبتنام کردند و پیگیر بودند که او حسابی درس بخواند تا آیندهای روشن داشته باشد؛ این کار نتیجه داد.
امروز آیدای 27ساله وزیر مدارس راهنمایی سوئد است و مانند همتایانش در سراسر اروپا با چالشی جدید روبهروست: حصول اطمینان از اینکه موج جدید کودکان مهاجر بتوانند مانند او به خوبی و با موفقیت در مدارس اروپا جذب شوند.
حتی قبل از ورود سیل مهاجران در سالجاری، اروپای غربی تعداد زیادی دانشآموز مهاجر داشت. براساس گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ( (OECDتعداد نوجوانان مدرسهرو 15ساله که در کشورهای دیگر به دنیا آمدهاند، در اسپانیا از 3درصد در سال 2003 به 8درصد در سال 2012 رسیده است. در آلمان هم تقریبا همین نسبت است.
موج جدید مهاجرت از سوریه، افغانستان، عراق و جاهای دیگر، جمعیت کودکان مدارس را دو برابر کرده است. در کشورهایی که بیشترین تعداد مهاجر را پذیرفتهاند - سوئد و آلمان- نبود فضای کافی مشکل اساسی نیست. قبل از ورود سیل مهاجران، هر دو کشور با کاهش تعداد دانشآموزان - به دلیل پایینآمدن میزان بارداری و زایمان - روبهرو بودند. در سوئد تعداد کودکان در کلاس نهم از 120هزار نفر در سال 2005 به 96هزار نفر در سال 2015 رسید.
هنریک یونگ فیست، مدیر مدرسه رونا در Sodertalje، شهری نزدیک استکهلم میگوید: «ما برای صدها کودک بیش از این هم جا داریم.»
مدرسه او هر هفته، 2 تا 4 دانشآموز جدید مهاجر را میپذیرد. لوگر هوسمان از دانشگاه مونیخ میگوید که در آلمان، بدون در نظر گرفتن مهاجران جدید، پیشبینی میشود که تعداد دانشآموزان در دهه آینده تا 10درصد کاهش خواهد داشت.
بزرگترین مشکل سیستمهای آموزشی این است که کودکان مهاجر بیشتر تمایل دارند با هم در یک مکان باشند. بسیاری در مدارس نزدیک کمپهای مهاجران یا محل سکونت مهاجران قدیمی شرکت میکنند. در نروژ، دانمارک و سوئد، حدود 70درصد آنها به مدارسی میروند که حداقل نیمی از دانشآموزان مهاجر هستند. این یعنی آنها از جامعه مقصد جدا میشوند و احتمال اینکه زبان محلی را یاد بگیرند، پایین میآید.
علاوه بر این، مهاجران مایلند در مناطق فقیرنشین با استانداردهای پایین آموزشی ساکن شوند. کیفیت آموزشی مدارسی که بیش از یکچهارم دانشآموزان آن مهاجر هستند، بسیار پایینتر است؛ البته جایی که معیارهای اقتصادی در نظر گرفته میشود، این اختلاف تغییر اساسی میکند. در مدرسه آقای یونگ فیست، جایی که 350 نفر از 750 دانشآموز، متولد کشور دیگری هستند، دانشآموزان نتایج درسی درخشانی دارند.
مدارس سوئد حتی قبل از رسیدن مهاجران جدید هم با مشکلات جدی روبهرو بودند. از سال 2002 تا 2012، در برنامه همکاری و توسعه برای رتبهبندی بینالمللی موفقیت دانشآموزان PISA، رتبه سوئد از دیگر کشورها عقب افتاده و بین 34 کشور در ریاضیات به رتبه 28 و در خواندن و علوم به رتبه 27 رسیده است در سوئد احتمال دیر به مدرسه رفتن کودکان، نسبت به هر کشور ثروتمند دیگری در جهان بیشتر است. دولت سعی کرده با بالابردن حقوق معلمان، این عقبافتادگی را جبران کند اما تا حالا در مدارس تحتنظر، کمترین نتیجه را داشته است.
در همین رتبهبندی، رتبه آلمان همچنان بالاست اما سیستم آموزشی مدارس آن، طبق گفته موریس کرول، متخصص مهاجرت جوانان در دانشگاه اراسموس روتردام، «بدترین سیستمی است که کسی انتخاب کند.»
در سیستم آموزشی آلمان، دانشآموزان را در 10سالگی به سیستمهای آموزش شغلی یا آکادمیک راهنمایی میکنند و کودکان مهاجر 44درصد بیش از دانشآموزان محلی به آموزش شغلی فرستاده میشوند.
برخلاف دیگر سیستمهای آموزش شغلی مانند چیزی که در هلند است، در آلمان تغییر مسیر از آموزش شغلی به آکادمیک بسیار سخت است. عدمتسلط بر مهارتهای زبان محلی، میتواند دانشآموزان مستعد و باهوش مهاجر را از رفتن به دانشگاه بازدارد.
انعطافناپذیر بودن سیستم آموزشی، جذب دانشآموزان مهاجر در سنین بالاتر را نیز سختتر میکند. آلمان بزرگترین فاصله و اختلاف در مهارت خواندن را بین کسانی دارد که در 12سالگی و بالاتر وارد این کشور میشوند. سیستم آلمان البته قدرت و قوت خود را دارد؛ در کمتر از یک دهه، آنها نمرات ریاضی کودکان مهاجر نسل دوم را طی یکسال، به رتبهای مشابه با دیگران رساندند. در برخی ایالات، تعداد روزهای مدرسه افزایش یافته و دولت روی آموزش پیشدبستانی سرمایهگذاری کرده است. در سوئد، در همین زمان، مهاجران بزرگسالتر، برای جذب سریعتر در محیط، از آموزشهای فوقالعاده و بیشتر بهره میبرند. مدرسه رونا و دیگر مدارس، برای کودکان مهاجری که نمیتوانند جذب جامعه شده و در نتیجه، دچار خشم میشوند، «درسهای معرفی» جداگانه تشکیل میدهند اما باید کارهای بیشتری در این زمینه انجام شود. کودکان باید در مدارس مختلف به شیوهای موثر تقسیم شوند. در مدارس شهر دانمارکی اوهوس، تعداد دانشآموزان با سابقه مهاجرت نمیتواند به بیش از 20درصد برسد؛ توزیع مشابه در آلمان و سوئد میتواند در مبارزه با گتو1نشینکردن دانشآموزان کمک کند و کودکان مهاجر باید آموزشهای پیشدبستانی بیشتری ببینند. براساس گزارش سازمان همکاری و توسعه، نوجوانان 15ساله مهاجر، 20درصد کمتر از کودکان محلی، آموزش قبل از مدرسه میبینند اما آنهایی که آموزش دیدهاند، در مهارت خواندن، 49 رتبه بالاتر از سایرین قرار داشتند.
مهمترین مسأله این است که دولتهای اروپایی، حضور کودکان مهاجر را برای کشورشان فرصت بدانند، نه مشکل. با تمایل برای زندگی بهتر، آنها و والدینشان مشتاقانه و سخت کار میکنند. نگرانی اروپاییها از نشستن کودکانشان کنار کودکان مهاجر در کلاسها باید رفع شود: مهمترین عامل پیشبینی نتیجه علمی دانشآموزان مدارس، سطح آموزش والدین آنهاست و حدود نیمی از مهاجرانی که از سوریه به اروپا رسیدهاند، تحصیلات و مدارک دانشگاهی دارند.
خانم حازیالیک میگوید: «گاهی به شوخی میگویم که شاید کودکان سوری نتیجه ما را در رتبهبندی جهانی ریاضی ارتقادهند.»
اگر این کودکان به خوبی جذب جامعه جدید شوند، حرف خانم حازیالیک میتواند جامه حقیقت بپوشد.
پی نوشت
1- Ghettoisation، تبدیل کردن مهاجران به اقلیت و انزوای آنان، جدا ماندن همیشگی و احساس غریبهبودن
منبع: اکونومیست