محمدمهدی پورمحمدی
نگارش یادداشتهای «این کازینو است یا اپراتور تلفن؟1» بهانه خوبی برای سر کشیدن به خاطرات قدیم و دویدن در کوچه پس کوچههای دوران کودکی و یادی از مادر و کاسه برنجیاش بود. مادرم کاسه برنجیای داشت که آن را بسیار بسیار عزیز میداشت. مثل قرآن آن را در جلدی مخملین که با سلیقه گلدوزی کرده بود جا میداد و هرگز بیوضو به آن دست نمیزد. تمام درون آن کاسه زرد رنگ، آیاتی منتخب از قرآن و در حاشیه بالایی آن چهل بار «بسمالله الرحمن الرحیم» قلمزنی شده بود. ما به آن کاسه «چهل بسمالله» میگفتیم و فقط سالی چند بار شانس آن را داشتیم که برای تبرک و یا شفا از آن آب زمزم و یا آب نیسان بنوشیم. ما بچهها هم از مادر آموخته بودیم که به کاسه «چهلبسمالله» به خاطر آیات قرآن احترام بگذاریم، بیوضو به آن دست نزنیم و از آن جز برای نوشیدن آب نیسان و آب زمزم استفاده نکنیم.
روزی مادر مطلع شد که یکی از ما در مسجد از دوستی غیبت کرده است. آن روز مادر دلخور و کلافه، بدون آنکه آب زمزم و یا آب نیسانی در کار باشد، به سراغ کاسه چهل بسمالله رفت، آن را از جلد مخملیاش خارج کرد و آیات قرآنش را به ما نشان داد و گفت: میدانید اگر خدا نکرده، زبانم لال، هفت قرآن به میان، در این ظرف شراب بریزند و یا از این ظرف شراب بنوشند چه میشود؟ ما بچهها که منظور مادر را نمیدانستیم، مات و مبهوت او را نگاه میکردیم. گفت: این کاسه، شراب را پاک نمیکند، اما شراب این ظرف را نجس میکند. شرابخواری گناه بزرگی است و شرابخواری در کاسه چهل بسمالله هزار بار بدتر است، زیرا اسائهادب به آیات الهی هم به شرابخواری اضافه میشود. مادر میخواست بگوید -و چه خوب توانست بگوید- که غیبت در مسجد مثل شرابخواری در کاسه چهل بسمالله است.
پیشتر در یادداشتی تحت عنوان «خنک آن قمار بازی...2» به تب جایزه دادن روی برنج، روغن، رب گوجه فرنگی، آب میوه و... که این روزها بالا گرفته است اشاره شد. در آن یادداشت آمده بود: جوایزی را که به قید قرعه به معدودی از خریداران میدهند از جیب و از سود خود نمیپردازند، کافی است مبلغی روی قیمت واقعی جنس بکشند و از محل آن جوایز را تأمین کنند و مبلغ هنگفتی نیز که یامفت محسوب میشود و بابت آن نه تولید کردهاند و نه بستهبندی، برایشان باقی بماند. وقتی خریدار با هدف بردن جایزه جنسی را میخرد، دیگر کیفیت و قیمت و حتی نیاز به آن کالا برایش مهم نیست، فقط میخرد که ببرد. گفتیم این به اصطلاح واحدهای تولیدی درحقیقت بنگاههای «لاتاری» و «بختآزمایی» هستند که به دلیل ممنوعیت قمار در کشور به «بلیت بختآزمایی» کالایی را الصاق و با این کار شرع و قانون را دور میزنند.
از آنجا که شبکههای مختلف تلویزیونی ما این روزها به جای آنکه بنا به گفته حضرت امام خمینی (س) دانشگاه باشند، از روی غفلت یا از سر نیاز مالی، به بنگاههای تبلیغاتی، و پخشکننده مراسم قرعهکشی و مصاحبه با برندگان این لاتاریها تبدیل شدهاند، و از برملا کردن لایههای پنهان فریبکاریهای این موسسات دانسته و ندانسته غفلت کردهاند این یادداشت را به بازکردن این صندوق خدعه و انبان فریب اختصاص میدهیم.
-قمار چهار عنصر اصلی دارد: 1- برنده، یا برندگان
2- بازنده یا بازندگان 3- آلت قمار 4- برگزارکننده یا واسطه قمار
-برگزارکننده و واسطه قمار که در قدیم شیتیله یا شیتیلبگیر نام داشت و امروزه به نام کازینودار مفتخر شده، برنده اصلی قمار است، زیرا درصدی از پول رد و بدل شده را از برنده و یا از برنده و بازنده میگیرد.
-آلات قمار تنها وسایل شناختهشده قمار از قبیل ورق و یا دستگاههای الکترونیکی قمار نیستند، معتادان به قمار در زندانها حتی با شمارگان صفحات فرد و زوج کتاب نیز قمار میکنند.
-همانطور که بنا به اضطرار، قمارباز میتواند هر وسیله مجاز و مشروعی را به آلات قمار تبدیل کند، گذشت زمان برخی آلات قمار را که دیگر موضوعیت قمار را از دست دادهاند از لیست محرمات خارج میکند و شارع، حکم به حلیت آن میدهد. فتوای تاریخی حضرت امام خمینی قدسسره در مورد شطرنج نمونه بارزی از آن است.
-از نظر شرعی همانطور که در معاملات ربوی حیله مجاز نیست و با قرضالحسنه دادن صدمیلیون تومان به مدت دوسال و فروش یک شاخه نبات و یا یک قوطی کبریت، دو ساله به مبلغ نود و ششمیلیون تومان، به اقساط ماهانه چهارمیلیون تومان، معامله ربوی تطهیر نمیشود، به طریق اولی فروش بلیت بختآزمایی به همراه اجناسی مانند آنچه این روزها معمول است نیز حلال نخواهد شد.
-اگر کالا یا خدمتی حرام باشد، ترویج و تبلیغ آن نیز حرام است. آیا قابل تصور است که در کشور اسلامی ما خرید و فروش و مصرف مسکرات حرام و ممنوع، اما تبلیغات آن در رادیو و تلویزیون و دیگر رسانهها آزاد باشد؟ در مورد قمار نیز باید چنین باشد. اگر بختآزمایی و قمار ممنوع و حرام است، تبلیغ رادیو تلویزیونی و پخش مراسم قرعهکشی آن هم باید ممنوع باشد.
تلویزیون در کشور اسلامی ما وظیفه دارد گناهی مانند قمار را در هر لباس و پوششی شناسایی و کازینودارهایی که این روزها در قالب کارخانهدار برای دور زدن شرع و قانون به بلیتهای بختآزمایی و کارتهای بازی خود کیسههای برنج، بستههای چای و ظروف روغن الصاق کردهاند را به جامعه معرفی نماید و مردم را از غلتیدن به دام کسانی که برای آرزوهای سرکوب شده آنها، دانههای فریب میپاشند برحذر دارد. نشان دادن چهرههای شاد و خندان و مصاحبه کردن با برندگان این لاتاریها؛ و نشانندادن هزاران محتاج و مستحقی که فریب خورده، پول دوا و درمان خانواده و شیر خشک کودکانشان را به امید برنده شدن صرف خرید این کالاهای فریب و دروغ کرده و حالا باخته و دست حسرت به زانوی ندامت میزنند، فریب و نیرنگ است.
اگر برد و باخت در دخمههای دور از چشم قانون و قمارخانهها و کازینوهای رسمی و پروانهدار حرام است، که هست، این عمل در تلویزیون کشور اسلامی حرامتر است، زیرا ما صدا و سیمای کشورمان را مانند کاسه چهل بسماللهی میدانیم که مام وطن آن را در پوششی از مخمل سرخ، نماد خون شهیدان راه آزادی و انقلاب اسلامی، به ما سپرده است تا با آن برای شفا و تبرک، آب زمزم هدایتی که از سرزمین وحی میجوشد و از باران نوری که از آسمان، نیسان معرفت نازل میکند بنوشیم. مباد که آن را به پلیدی قمار بیالاییم.
نسل به نسل نشان دادن و قرعه
شبکههای مختلف صدا و سیمایی که به دست شما سپرده شده است کاسههای چهل بسماللهی هستند که در پوششی مخملین سرخ از خون شهدای ما از دست مدیران اسبق و سابق گلدوزی شدهاند ما است. اگر قمار در همه جا حرام است در ایران اسلامی گناهش فزونتر خواهد بود.
-از آنجا که براساس تعالیم اسلامی و درسهای ائمهاطهار لقمه حلال سر منشاء بسیاری از خیرات و لقمه حرام سرچشمه بسیاری از امور شر در زندگی فردی و اجتماعی است، تلویزیون کشور اسلامی باید مروج مکاسب شرعی و حلال باشد و مردم را از لقمه حرام و شبههناک برحذر دارد.
اگر با مفروضات بالا کارنامه شبکههای تلویزیونی کشورمان را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم، به نتایج قابل قبول و شایستهای دست نخواهیم یافت. شبکههای مختلف تلویزیونی ما با پخش مراسم قرعهکشی، و معرفی برندگان این لاتاریها خواسته و ناخواسته دست در دست کازینودارهایی که خود را تولیدکننده قالب کردهاند، در کار فریب مردماند، زیرا در مقابل هر برندهای که تلویزیون نشان میدهد چندمیلیون بازنده وجود دارد که تلویزیون از آنها ذکری به عمل نمیآورد.
تعداد زیادی از بازندهها افرادی هستند که از نظر درآمدی زیر خط فقر قرار دارند که برای رسیدن به بخشی از آرزوهای خود و به امید برنده شدن، کالاهایی را خریدهاند که در شرایط عادی هرگز نخواهند خرید.
-شبکههای تلویزیونی ما با پخش مراسم قرعهکشی و تعیین برندگان جوایزی که به لاتاریها تعلق میگیرد خریداران اینکه برنده از با پخش قرعهکشی این لاتاریها و نشان دادن برندگان گسترش این پدیده شوم را دامن میزنند. «آیا فروشنده میتواند بخشی از سود حلال خود را در قالب جایزه به قید قرعه به خریداران اهدا کند و از این طریق به تشویق خریداران به خرید اجناس خود اقدام نماید؟» پاسخ احتمالی این خواهد بود: «در فرض مورد سوال بلا اشکال است.» بپرسید: الف- «آیا یک موسسه لاتاری و بختآزمایی میتواند به بلیتهایی که میفروشد جنسی را ضمیمه و بلیت را با برنج، روغن، آب میوه، رب گوجهفرنگی و قس علیهذا بفروشد؟» ب- «آیا فروشنده میتواند مبلغی روی اجناس خود کشیده و از طریق قرعهکشی قلیلی از آن را به مشتریان جایزه داده و بقیه را نوشجان فرماید؟» آن وقت ببینید پاسخ چه خواهد بود!
1-لاتاریهای پیامکی نیز دام فریب دیگری است که متاسفانه بوی پول آن برخی موسسات رسمی را نیز وسوسه کرده و بهدام پولپرستی و کسب سود بادآورده کشیده است. شما خواننده عزیز این روزها چند پیامک با مضامین هر پیامک از پنجاه تومان به بالا دیدهاید که شما را تشویق کردهاند در قرعهکشی شرکت کنید تا برنده لپتاپ، سفر مشهد، کیش، لوازم آرایش، دیگ و قابلمه و هزار و یک جور جایزه بیربط و با ربط دیگر شوید؟ آیا مسئولان امر تا کنون به این مسأله پرداختهاند که چند صد و یا چندینهزار شخص و موسسه که هویتهایشان برای هیچ کاربری شناختهشده نیست چه حجم بالایی پول از این راه پارو میکنند و به جیب میزنند؟ تأسفآور است که همراه اول اخیراً همراهی خود را با یک سازمان گردشگری اعلام داشته و با هر پیام به مبلغ 75 تومان با مسابقه پیامکی که همان اسم مستعار لاتاری است، شما را به بردن 1717 جایزه که به جز 75 عدد آن بقیه نامعلوم است، دعوت میکند.
2-مسئولان باید تکلیف خود را با این پدیده که به نظر صاحب این قلم، شبهه جدی شرعی دارد، هیچ قانونی بر آن حاکم نیست و یکی از مصادیق بارز کلاهبرداری است، یکسره کنند. شترسواری دولا دولا نمیشود، اگر لاتاری و بختآزمایی حلال و مجاز است، برای آن مجوز رسمی صادر شود. در این صورت دم آن از مایحتاج مردم جدا میشود و هر که اهلش بود فقط پول لاتاری و بختآزمایی را میپردازد و مجبور نیست به همراه آن کلی روغن پالم، برنج هندی و... بخرد. از طرف دیگر، سازمانی که عهدهدار بختآزمایی و لاتاری است شناسنامهدار و تحت نظارت نهادها و ارگانهای مربوطه فعالیت میکند و مردم خواهند دانست که با کدام موسسه طرف هستند و هر روز مورد تهاجم تبلیغاتی صدها پیامک ناشناس و بیهویت قرعهکشی قرار نمیگیرند. اگر هم این کار شرعی نیست جلوی آن را بگیرند، برای آن مجازات تعیین کنند و متخلفین را تحت پیگرد قانونی قرار دهند. آمرین به معروف و ناهیان از منکر نیز براساس آیه شریفه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 3» در مورد این عمل شیطانی که از موارد بین مناهی است، به وظیفه شرعی خود عمل نمایند.
1-روزنامه شهروند 15 و 16/6/93
2-خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش / بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر – روزنامه شهروند، 4/6/93
3-سوره مبارکه المائده آیه 90