رضا بردستانی نویسنده
همسر محترم ما قوانینی دارد که عدول از آن برابر است با سرپیچی از دستور مافوق در یک پادگان و در شرایط جنگی! مثلا پیدا شدن بطری نوشابه در خانه ما برابر است با پیدا شدن سیگار در جیب دخترمان. یا خرید چیپس و پفک جرمی معادل دیده شدن پای میز قمار دارد. خوردن تنقلاتِ غیرسنتی همانا و قهرهای چندهفتهای همان و... القصه کیمیای کوچک ما که گاهگاهی هوس میکند ۶سالگیاش را به رخ ما بکشد همین دیروز، پریروز پیشنهاد بکری داد مبنی بر اینکه هر وقت میروم خرید او را هم با خودم ببرم و قبل از هر کاری یک بسته چیپس و یک بطری۳۳۰ سیسی نوشابه برای او بخرم تا من خریدهایم را انجام میدهم او هم دمار از روزگار آن چیپس ملعون و این نوشابه ناپسند درآورد. کیمیای کوچک ما البته پیشنهادی منصفانه نیز دارد با این مضمون که من به مامان نمیگویم برایم چیپس و نوشابه خریدهای تو هم نگو که من چیپس و نوشابه خوردهام و قضیه بین خودمان میماند.
بنده چون اعتقاد دارم در روشهای تربیتی بهترین شیوه هماهنگی والدین است برای کیمیای ۶ساله توضیح میدهم نگرانی مامان بیجهت نیست چون «چیپس»، «پفک» و «نوشابه» برای سلامتی ضرر دارند و بهخصوص برای دختر کوچولوهای نازنینی مثل شما که خیلی هم ضررش بیشتر است. کیمیا کوچولو همانطوری که ما را ورانداز میکرد پاسخی دندانشکن داد: اگر برای سلامتی مضر است پس چرا تلویزیون تبلیغ میکنه؟ مگه تبلیغ نمیکنن که بخریم؟ ندیدی زن همسایه رو یه وانت برنج... خریده بود برای جایزه!
خودمان در کار خودمان مانده بودیم که در این گرماگرم مباحثه کودکی ۶ساله و پدری ۴۰ساله چگونه برنده و بدونِ ایرادِ لطمه به احساسات و عواطف کودکانه از میدان خارج شویم؟ اول پیش خودمان گفتیم خُب اصلِ قضیه را میگوییم که اگر تلویزیون اینها را تبلیغ میکند مجبور است. چون بودجه ندارد. بعد پیش خودمان گفتیم لابد میپرسه یعنی اینقدر بودجه نداره که شب و روز باید چیپس و پفک تبلیغ کنه؟ بعد گفتیم اگر تلویزیون تبلیغ میکنه برای اینه که بزرگترها بخورن نه بچهها و بعد زود پشیمان شدیم چون موضعگیری کیمیای ۶ساله از هماکنون مشخص است که چیپس و پفک برای بچههاست نه بزرگترها...
توی بد مخمصهای گرفتار شده بودیم. پیش خودمان گفتیم برایش توضیح میدهیم بخشی از این پولها خرج فرهنگسازی میشود، برنامههای خوب، سخنرانیهای خوب، فیلمهای سینمایی خوب که دیدیم کیمیا خانوم با توجه به شاکی بودن از برنامههایی که دایم مامان بهش گیر میده برای تو نیست ساختن برای بزرگترها، شاکی میشه و حتما میگه: چطور چیپس و پفک تبلیغ کنن برای ما اون وقت فیلم و سریال بسازند برای شما بزرگترها؟
نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که قضیه را با درایت فیصله دهیم. داشتیم توی ذهنمان این جواب را سوهانکاری میکردیم که دخترم تلویزیون هرچی دلش خواست تبلیغ کنه ما که نباید حتما اون رو بخریم مثلاً تلویزیون تبلیغ میکنه سهام بخرید، توی ساخت پروژههای بزرگ شریک شوید یا مثلاً ماشینی با برندی که خوشتان نمیآد بخرید ما که مجبور نیستیم اینها رو حتماً بخریم، مجبوریم؟
راه حل خوبی بود. زیر چشمی به کیمیای ۶ساله نظری افکندیم و فاتحانه تا آمدیم لب از لب باز کنیم و توضیحاتِ نافذِ خود را عرضه کنیم سر و کله سوپری محله از دور پیدا شد و کیمیا خانوم عزیز که انگار پدربزرگ از مسافرت بازگشتهاش رو دیده باشه جیغی بنفش کشید و رو کرد به ما و پرسید: خُب روی پیشنهادِ من خوب فکر کردی؟ من قول میدم به مامان نگم برام چیپس و نوشابه خریدی تو هم نگو من چیپس و نوشابه خوردم قبول!
و من که از همیشه درماندهتر شده بودم با قید این تأکید که «فقط همین یک بار»! از اینکه آن توضیحاتِ طلایی را برای توجیه این کودک ۶ساله به کار نبستم بسیار خرسند بودم. خوب که فکر میکنم میبینم تلویزیون فرهنگسازیاش عمیقتر از این حرفهاست پس روی پیشنهادِ او فکر میکنم! پیشنهاد بدی نیست! هست؟ من نمیگویم او نیز نمیگوید.
Rezabardestani50@gmail. com