نعمت احمدی حقوقدان
هر شهر با قواعد خاص خود، اداره میشود که مدیران آن شهر در پیریزی قوانین آن تأثیر بسزایی دارند اما همیشه مردمان هر شهر این انتظار را از شهرشان دارند که به بهترین نحو طراحی شده باشد و به همان ترتیب هم مدیریت شود! این موضوع در شهر ما نیز برای مردمانمان، حایز اهمیت است. هر فرد زمانی که از خانه خارج میشود، انتظار دارد که با زیباییهای یک شهر مواجه شود. هیچ فردی در مخیلهاش هم نمیگنجد که در شهرش قدم بزند اما وضع چنان باشد که احساس تنفر بر او چیره شود. احساسی که اگر در شهری غالب شود، برای شهروندانش بسیار خطرناک است.
من هم مانند هر فرد دیگر، همین حس را دارم و زمانیکه از منزل خارج میشوم این تصور در ذهنم شکل میگیرد که خدا کند با زیبایی در شهر مواجه شوم. واقعیت گاهی از این تصورات بسیار دور است و نازیباییهایی در شهر، جلوه میکند که دردآور هم هست. نمونهای که برای چنین موضوعی میتوان آورد وجود دستفروشهای تهران است. این پدیده رو به گسترش، طوری است که هر جای این شهر پا بگذارید، آنها را میبینید و از این بابت، آرامش خیال ندارید. حتی پیادهروها طوری است که گاهی با وجود آنها نمیتوانید به خوبی رفت و آمد کنید. از منظر شخصی، با دستفروشی مشکلی ندارم زیرا این موضع همه جای دنیا پذیرفته شده است. مشکل من با سازماندهی این افراد است زیرا باید وضع آنها طوری باشد که دایم میان دست و پای مردم نپیچند! راه درست این است که برای آنها جایگاه و مکانی مناسب اختیار شود تا افرادی که نیاز به رجوع دارند، به آنها مراجعه کنند. باید پذیرفت در دید بودن این افراد و حضورشان همه جا و هر روز، با آرامش مردم در ارتباط است. زیرا به تجربه ثابت شده، بیشتر این افراد در مواجهه و گاهی تقابل با مردم قرار میگیرند و از رفتار و گفتار زشتی نیز استفاده میکنند. این موضوع به تنهایی میتواند چهرهای ناهمگون به یک شهر اعطا کند!
دفتر کار من در خیابانی است که عبور و مرور زیادی در آن انجام میشود. اخیرا شهرداری در این منطقه، زیرگذری احداث کرده که بتواند برای جلوگیری از تداخل عبور و مرور مردم با وسایلنقلیه، موثر باشد اما احداث این زیرگذر، فضای شهری آن منطقه را از دید عمومی زشت و بدترکیب، کرده است. به همین دلیل در بسیاری از مواقع، تصمیمات شهری به نفع برخی افراد خاص است و در همان زمان، به ضرر گروهی دیگر! این موضوع در صورتی دارای تعادل خواهد بود که مدیران شهری بتوانند دیدی داشته باشند که در تصمیمات خود تمام جوانب را در نظر بگیرند و برای حل یک معضل، معضلات بیشتر به وجود نیاورند.
این تأکید وجود دارد که برای حل مشکلات شهری، راهحلهای سادهای وجود دارد و اگر مدیران شهری آموزش ببینند و همهجانبه نگر باشند، چنین راهحلهایی را درخواهند یافت. با چنین دیدگاهی میتوان با قطعیت گفت، معضل فقدان ساماندهی در میان دستفروشان سطح شهر، به راحتی قابل حل است اما حل این موضوعات، اجرای دقیق قانون را میطلبد.
من در سفر اخیری که به شهر رم داشتم، به دلیل دغدغهام، سراغ دستفروشان را گرفتم. موضوع جالب این بود که آدرس مشخصی ارایه شد و ذکر کردند که باید در منطقه و جای مشخصی سراغ آنها برویم. از ذکر این موضوع، قصدم این بود که تأکید کنم، در جوامع توسعه یافته، هر کار و هر فردی در جامعه، جایگاه مشخص دارند و شما برای دستیابی به هر منظوری باید به جایگاه مشخص آن مراجعه کنید. روزهای یکشنبه در رم اکثر توریستها و مردم شهر به واتیکان میروند و برخلاف اینکه اجتماع بزرگی از مردمان سراسر دنیا شکل میگیرد، نظم آن بینظیر است. امکان ندارد شما بعد از ترک محل، زبالهای بر زمین مشاهده کنید یا با بینظمی خودروها مواجه شوید. این بیانگر ثبات شهری و مدیریت شهری مناسب در یک شهر مدرن است. ما در کشورمان قادریم پلهای 11 کیلومتری احداث کنیم اما اداره شهری مناسبی نداریم و در اداره مسائل بسیار کوچک در شهرهایمان، فلج هستیم. موضوعی که مرا در بسیاری از مواقع شوکه میکند، علایمی است که در هر شهر، بازگوکننده یک سری از قوانین هستند اما در شهر ما، علایم غیرمعقول هستند یا مردم درک درستی از آنها ندارند. خط عابر پیاده اسم مشخصی دارد و کاربرد آن را نشان میدهد اما هیچکس یا هیچ وسیله نقلیهای به این موضوع احترام نمیگذارد. تصور میکنم شاید مردم ما یا وسایل نقلیه ما به خط عابرپیاده آلرژی دارند یا برای این خط هیچ احترامی قایل نیستند اما اجرای قوانین در کشور ما، به افراد و اشخاص و زمانها و مکانهای مختلفی ربط پیدا میکند. قانون در شهر ما برای همه یکسان نیست و برای هرکس به گونهای خاص، اتلاق میشود.