شهرام اقبالزاده نویسنده
ما در حوزه مسائل فرهنگی همواره با دو مشکل عمده مواجه بوده و هستیم. دو معضل اساسی که گریبان جامعه ما را گرفته و بدونشک به راحتی نیز امکان خروج و رهایی از این بحرانها وجود نخواهد داشت. نخستین مشکل در حوزه مسائل اقتصادی است.
کشور ما کشوری است با اقتصاد تکمحصولی و از اینرو عمده درآمد و قدرت جامعه در دست دولت است و سیاستگذاریهای موجود در زمینه فرهنگی نیز توسط دولت صورت میگیرد. اکثر مدیران فرهنگی کشور نیز برای حوزه فرهنگ و هنر دارای برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نیستند.
از سوی دیگر مباحث اقتصادی چنان تاثیری در این حوزه برجا گذاشته است که نمیتوان منکر آن شد چراکه درحالحاضر کمترین گردش مالی در کشور در حوزه مسائل فرهنگی است و بخش عمدهای از کار فرهنگی و توسعه فرهنگی، وابستگی بسیاری به مباحث اقتصادی دارد. این درحالی است که بخش خصوصی به دلیل همین نوسانات و مشکلات، علاقهای به سرمایهگذاری در این راستا ندارند و اهالی فرهنگ و هنر هم برای سرمایهگذاری پول کافی ندارند، از اینرو این حوزه و بسیاری از مسائل موجود در آن مغفول مانده است. مشکل دومی که حوزه فرهنگ و هنر با آن مواجه است، مشکل فرهنگی است.
متاسفانه کشور ما در زمینه فرهنگسازی برای استفاده از کالاهای فرهنگی به درستی وارد عمل نشده است و از اینرو مردمان ما با کالاهای فرهنگی غریبهاند.
این امر را میتوان از تیراژ کتاب یا استفاده از سایر ملزومات فرهنگی مانند سینما، تئاتر و... دریافت. متاسفانه تیراژ کتاب در کشور ما و درحالحاضر در کمترین میزان ممکن قرار دارد و این درحالی است که با انبوهی از قشر تحصیلکرده روبهرو هستیم که این افراد چنانچه وقتی برای کتاب خواندن اختصاص میدادند، بدونشک با این افت تیراژ روبهرو نبودیم و این مشکل تنها به دلیل نبود فرهنگسازی مناسب در این راستاست و همین امر هم عاملی شده است که فرهنگ صلح، دموکراسی، دیگرپذیری و... در میان مردمان ما آنطور که باید به وجود نیامده باشد و این به معنای عدم وجود رشد و توسعه فرهنگی است که نهتنها در خانواده، بلکه در مدارس و دانشگاههای ما نیز به وجود نیامده است. زمانی که هم پدر و مادرها و هم معلمان مدرسه، بچهها را تنها به خواندن کتابهای درسی ترغیب میکنند، دیگر از آن بچهها نمیتوان انتظار داشت که افرادی با فرهنگ کتابخوانی و استفاده از سایر ابزارهای فرهنگی باشند.
به این ترتیب چنانچه بخواهیم مشکلات حوزه فرهنگ کشور را به صورت کلی مورد بررسی قرار دهیم، در گام نخست باید نوع زیست مردم و خانوادهها، نوع تربیت مدارس و دانشگاهها و... را بررسی کرد و پس از آن نیز مشکلات اقتصادی را مورد بررسی قرار داد و این امر نیز درحالی ممکن خواهد بود که دولت سایه خود را بر این حوزهها کمرنگ سازد و به این ترتیب تنها با حل این دو بخش است که میتوان انتظار آیندهای روشن برای حوزه فرهنگی را داشت.