منیژه حکمت تهیهکننده و کارگردان
بزرگترین مانع در مسیر توسعه فرهنگی در کشور ما سازمانهای عریض و طویل با بودجههای هنگفت در حوزه فرهنگ و هنر هستند. در فرهنگ و هنر مهمترین مسأله این است که باید جامعه را شناخت؛ باید نسلها و نیازهایشان را شناخت و آنها را دقیق مورد مطالعه و بررسی قرار داد. در فرهنگ مهم است که نسلها را بشناسیم و به دیدگاههای آنها توجه کنیم چون با گذشت زمان سلایق و نگرشهای فرهنگ و هنر در میان نسلها تغییر میکند؛ درواقع بدون نگاه درست و دستورالعمل دقیق و بهروز هیچ کاری پیش نمیرود. درحالیکه درحالحاضر در کشور ما سازمانهای متعدد با بودجههای زیاد دستورکار دقیقی ارایه نمیدهند و مخاطبان خود را نمیشناسند؛ پس نمیتوان انتظار توسعهفرهنگی داشت. تاثیرات فرهنگی یک مرز و بوم نگاه کلان میخواهد، مدیران فرهنگی که مخاطب و نسل جوان را بهعنوان اصلیترین مخاطب نمیشناسند، درحالیکه بودجه زیادی در دست دارند نمیتوانند کارآمد باشند.
برای توسعه فرهنگی باید علمی و آماری برخورد شود، هر مدیری باید در هر حوزه خاصی برنامه بدهد. درحالیکه تمام بودجه فرهنگی در کشور ما در انحصار ارگانها و سازمانهای دولتی است و این نهادها درحالیکه از نظر مالی دستشان باز است، برآیند قابلتوجهی از استفاده این هزینهها در مسیر توسعه و حضورشان در ارتقای فرهنگ و هنر دیده نمیشود و متاسفانه شاهد اتفاقهای خوبی نبودهایم. اگر در عرصه فرهنگ کار کارشناسی و آکادمیک انجام دهیم و نیازها را بهدرستی بررسی کنیم و بدانیم در کجا ایستادهایم و به کجا میخواهیم برسیم، میتوانیم مسیر توسعه را ترسیم کنیم. معتقدم در این راه باید به هنرمند احترام گذاشته شود؛ هر کسی خودش را بهتر یا بدتر از دیگری نداند. در سطوح مدیریتی هم باید کار را به اهلش سپرد؛ ارتقای هنر و فرهنگ با مدیرانی که هنر را نمیشناسند به سرانجام نمیرسد؛ اگر سیاستگذاری و تصمیمگیریها را هم به اهالی واقعی هنر بسپاریم، آنها خودشان دغدغههای هر حوزه را به خوبی درک میکنند و نسلها و تفاوتهای سلایق را میشناسند و بهتر میتوانند کار کنند. بنابراین مدیریت کارآمد و برنامهریزی برای کار کارشناسی و علمی میتواند ما را در مسیر توسعه فرهنگی
کمک کند.