محمدمهدی پورمحمدی
در یادداشت دیروز درباره پیامکهای جایزهدار با مبالغ گوناگون از 30 تومان تا 150 تومان که این روزها سیل بنیانکن آن به گوشیهای من و شما جاری شده است، سخن گفتیم. روشن شد که عدهای سودجو، که با کمک و یاری اپراتورهای تلفن همراه هر روز و هر ساعت تعدادشان رو به ازدیاد است، به کار خالی کردن جیب مردم و از آن بدتر و خطرناکتر به اشاعه گناهی بزرگ و اعتیادی خطرناک به نام قمار مشغولاند. نگارنده چندی پیش به مناسبتی با خوانندگان عزیز از مقولهای به نام «وزن گناه» سخن گفت. در آن یادداشت با استناد به شعر حافظ، پیشنهاد شد که ما تصورات خود از وزن گناهان را عوض کنیم. شاید گناهانی را که کوچک میشماریم نزد خدا بسیار بزرگتر از وهم و گمان ما باشد. گفتیم که میخوارگی مسلماً گناه است، اما ناخنک به مال اوقاف بهعنوان نمادی از حقالناس از آن بدتر است. میخواره اگر متجاهر نباشد و نصوحوار توبه کند امید است خدای رحمان او را ببخشد، اما کسی که حقالناس به گردن دارد تا خلق را راضی نکند خدا او را نخواهد بخشید.
در این یادداشت گناه را با بیماری مقایسه میکنیم. بیماری را میتوان به دو نوع: بیماری توأم با درد و بیماری پنهان و بیدرد تقسیم کرد. خوبی بیماری دردناک این است که بیمار را زود به فکر چاره و درمان میاندازد، اما بیماریهایی هستند مانند بعضی سرطانها که درد و علامت ظاهری ندارند و آرام و بیصدا، فرد را از پا درمیآورند و زمانی قربانی از بیماری خود مطلع میشود که کار از کار گذشته است. حساسیت برادران آمرین به معروف و ناهیان از منکر ما مثلاً به بدپوششی و بد حجابی، ضمن آنکه قابل تقدیر است، از آن جهت است که بدحجابی گناهی آشکار است. گناه آشکار مانند بیماری دردناک، فوری و فوتی همه را به فکر چاره و درمان میاندازد، اما آیا کسی هست که به فکر شناسایی، پیشگیری و درمان بیماریهای خطرناکتر اما ناپیدایی باشد که آرام و بیصدا ریشههای مرگبار خود را به تمام اندام میگسترانند، و بیمار روزی از آن آگاه میشود که کار از کار گذشته است.
اعتیاد به قمار از انواع بیماریهای پنهان است و وقتی از کمون خارج شود، درمان آن اگر غیرممکن نباشد بسیار سخت است. الکل و مواد مخدر آنقدر بر همگان شناختهشده هستند که در هر ظرفی ریخته شوند، هر نامی بر آن بگذارند و هر پوششی برای آن انتخاب کنند، قبح و زشتی آنها پنهانکردنی نیست. قمار؛ رنگ چهره، راه رفتن، حرکات و سکنات، لحن سخن گفتن، رنگ دندانها، سونوگرافی کبد، حالت چشمها و... را تغییر نمیدهد. معتاد به مواد مخدر و الکل در آغاز برای رسیدن به نشاط و خلسه به آن روی میآورد و خیلی زود این رویکرد عوض میشود و پس از مدت کوتاهی معتاد نگونبخت مجبور است الکل و مواد مخدر را نه برای رسیدن به نشاط و خلسه بلکه برای تسکین آلام ناشی از عدم مصرف، مصرف کند. یعنی کسب منفعت خیلی زود جای خود را با دفع ضرر عوض میکند، اما قمارباز همیشه خود را در موضع کسب منفعت حس میکند و قمار میبازد که ببرد!
تولیدکننده و توزیعکننده الکل و مواد مخدر از نام و ننگ گذشته است. کار و شغل آنها آنقدر کثیف و رسوا است که از خلق میپوشانند و وقتی دستگیر شوند، سر به زیر میافکنند و در پنهانترین زوایای هزارتوی ذهنشان نیز خطور نمیکند که بگویند برای خدمت به خلق مواد مخدر تولید و یا مشروبات الکلی توزیع کردهاند. اما قمار را میشود لای زرورق پیچید، بزک کرد و تحت عناوین فریبندهای حتی امر خیر، به خلقالله قالب کرد. کازینودارها در کشور ما از تفاوتهای قمار با دیگر اعتیادها سوءاستفاده کرده و با پوششهای فریبکارانه، پنهانی و بیصدا اما به سرعت این بیماری بیدرد را به اندام جامعه تزریق میکنند. قماربازی که دور میز قمار نشسته و آگاهانه پا در این راه گذاشته، کما بیش به قبح عقلی و حرمت شرعی کار خود آگاهی دارد و به همین دلیل -نستجیر بالله- بر سر فرستادن صلوات و ختم قرآن شرطبندی نمیکند و سفر مشهد و کمک هزینه حج عمره برنده نمیشود، اما کازینودار فریبکار کشور ما تحت عنوان پیامکهایی که اگر شرطبندی نداشت، مشتری هم نداشت، میلیونها نفر را میبازاند که یک نفر را با پول قمار به سفر زیارتی بفرستد. زیارت قبول!
کاربر کم سن وسال و کم تجربه و یا بالغ و سادهلوح تلفن همراه، هر روز با دهها پیامک وسوسهانگیز مواجه میشود که «طنز و مطایبه هر پیامک 75 تومان، جایزه هفتگی سیصدهزار تومان.»، «به سادگی لبخند بزنید! دریافت جملات طنز و با مزه و خندهدار، هر پیام 50 تومان.»، «راهنماییهای مفید برای موفقیت در زندگی زناشویی هر پیامک 100 تومان جایزه هفتگی سه لپتاپ.»، «زودتر از دیگران بدانید! اخبار و حواشی ورزشی ایکسنیوز هزینه هر بسته خبری 35 تومان، جایزه هفتگی 300هزار تومان. 2 جایزه 20میلیون تومانی. هزار نکته برای موفقیت در کسب و کار هر پیامک... تومان جایزه هفتگی... تومان» و... هیچکدام از این کاربران به طنز و مطایبه، لبخند پیامکی، راهنماییهای مفید و غیرمفید برای موفقیت در زندگی زناشویی نیازی ندارند، اما دانشآموزی که تمام آرزویش داشتن یک لپتاپی است که پدرش استطاعت خرید آن را ندارد.
کارگری که اگر سیصدهزار تومان برنده شود میتواند پس از سهسال برای خودش یک کت و شلوار و یا برای همسرش یک مانتو بخرد، کارمندی که اگر بیستمیلیون تومان برنده شود میتواند صاحب اتومبیل شخصی شود، اگر یکی دو بار در مقابل این وسوسهها مقاومت کند، عاقبت تکرار و تکرار این پیامکها، ناخودآگاه دست او را به سوی صفحه کلید گوشی تلفن همراهش میبرد و پیامک رسیده از کازینوی وطنی را پاسخ میدهد. این اولین پُک به سیگار و شروع یک اعتیاد و قدم گذاشتن در راهی است که بازگشت از آن، اگر بازگشتی داشته باشد، به آسانی میسر نیست.
از آن پس صورتحسابهای تلفن سیر صعودی میگیرد و باخت روی باخت کاربر را برای ریسک بیشتر جهت جبران خسارات وارده مصممتر میکند. از این طریق هزارانهزار بازنده به چاهی میافتند که پایانش اعتیادبه بلای خانمانسوز قمار، پاگرفتن محفلهای برد و باخت و نهایتاً تجارت کثیف و ممنوعه نوظهوری به نام قمارخانههای آپارتمانی است. اگر امروز به آسانی و با عزم و اراده بساط این جکپاتهایی که اپراتورهای تلفن همراه در جیب تکتک مردم کشورمان نصب کردهاند جمع نشود، فردا بساط تبدیل شدن منازل مسکونی به قمارخانههای مخصوص اعضا، به آسانی جمع نخواهد شد. برای پی بردن به عمق فاجعهای که جامعه جوان ما را تهدید میکند، خوانندگان عزیز را به دوبارهخوانی و چندبار خوانی شعر زیبای «کودک این قرن» سروده زندهیاد خانم دکتر طاهره صفارزاده که در دهه چهل سرودهاند، دعوت میکنم. (منتشر شده در صفحه 13 شماره امروز شهروند)