مجید سلیمیبروجنی کارشناس اقتصادی
در تمام دنیا نفت همیشه بهعنوان یکی از مهمترین فاکتورهای اقتصاد کلان جهانی شناخته شده و با توجه به اهمیت و کاربردهای متفاوت این کالا درجهان امروز نه تنها بهعنوان یک عامل تعیینکننده اقتصادی و صنعتی بلکه بهعنوان یک عامل سیاسی و امنیتی نیز مطرح است. درحقیقت نفت عاملی اساسی برای رسیدن به هدفهای اقتصادی، صنعتی، سیاسی و تأمین امنیت ملی به شمار میرود. ایران بهعنوان دارنده بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان، یکی از غنیترین کشورهای نفتخیز به شمار میآید. درواقع، نفت و درآمدهای حاصل از تولید و فروش آن، عملکرد و کارایی کل این اقتصاد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. قیمت نفت پس از طی یک دوره ثبات در محدوده 100دلار، از نیمه دوم سال 2014 با کاهش شدید مواجه شده و به دوران ثبات قیمتی خود پایان داد. قیمت نفت درچند روز گذشته به پایینترین سطح در طول 11سال گذشته رسید. بازار سرمایه کشورمان درواقع یک بورس کالایی است که شرکتهای فلزی، پتروشیمی و سایر شرکتهای وابسته به این صنایع در بازار فهرست شدهاند. بدینجهت طبیعتا ریزش قیمت نفت و همچنین کاهش قیمتها تا کالایی در جهان بهطور حتم تأثیر منفی در عملکرد شرکتها و به تناسب آن بر بازار سرمایه دارد. قیمت نفت از چند جهت بر بازار سرمایه تأثیرگذاری داشته و درجه اهمیت بالایی آن، سهامداران را متوجه نوسان قیمتی خود کرده است. کاهش یا افزایش قیمت نفت، درکشورهای با وابستگی بالای بودجه به درآمدهای نفتی، در درجه اول باعث کاهش و با افزایش درآمدهای دولت خواهد شد. این شواهد درکشور ما با ساختار مالکیت دولتی و سهم بالای دولت در تقاضای کل حساستر شده است. ازسوی دیگر برخی کالاها همچون محصولات پتروشیمیها با نفت رابطه مستقیم داشته و با کاهش قیمت نفت دچار افت قیمت خواهند شد. علاوه بر اینها، کاهش بیشتر حاشیه سود صنایع انرژی بر در مقایسه با استاندارد جهانی، در اثر ریزش قابل توجه قیمت نفت قابل ملاحظه است. به بیان شفافتر منابعی همچون فولاد، سیمان و... به دلیل سهم بالای هزینه انرژی در بهای تمامشده، طی سالهای اخیر دچار تحولاتی شدهاند، بهطوری که در طول سالهای گذشته به دلیل قیمت بالای انرژی، شرکتهای بینالمللی رو به برنامههای کاهش شرکت مصرف انرژی آوردهاند. حالا با کاهش قیمت نفت، شاهد کاهش بهای تمامشده تولید دنیا در صنایع انرژیبر هستیم اما در ایران برنامه هدفمند یارانهها درحال پیگیری است. به همین دلیل با وجود کاهش بهای تولید در دنیا به دلیل کاهش مصرف و قیمت انرژی، در ایران بهای تمامشده به دلیل افزایش قیمت عاملهای انرژی افزایش یافته است. از جهت دیگر با تأثیر روی قیمت کالاهای غیرنفتی، قیمت سبد صادراتی محصولات غیرنفتی را کاهش داده و درنهایت به دلیل هدفمندی یارانهها روندی معکوس در بهای تمامشده صنایع انرژیبر با کشورهای رقیب را طی کردهایم. درنتیجه افت قیمت نفت بر افت بازار سرمایه موثر بوده است. تأثیر قیمت نفت را نمیتوان در بازار سهام کم جلوه داد؛ چراکه در ماههای اخیر روند کاهش قیمت نه تنها بر بورس تهران تأثیر گذاشته، بلکه بورسهای منطقه نیز که اقتصادشان نفتی بوده است، با ریزش سنگینی مواجه شدهاند. با توجه به کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی، میتوان انتظار داشت وضعیت بازار سهام خیلی بهتر از شرایط فعلی شود. زیرا بیش از 40درصد صنایع بورس را پتروشیمیها و بخش قابل توجه دیگر را شرکتهای نفتی و گازی و پالایشی و همچنین صنایع فلزی تشکیل میدهند. دراین خصوص، مشکلات عدیده بازار سهام در زمان کاهش تدریجی قیمت نفت را میتوان در چند بخش مهم قرار داد. قسمت عمدهای از ارزش بازار سهام مبتنی بر شرکتهایی است که از طریق تولید محصولات پایه درآمدزایی دارند. از طرفی چون قیمت تمام محصولات پایه با کاهش نفت افت پیدا میکند، طی مدت اخیر حاشیه سود تمام این شرکتها کاهش یافته است. همچنین به دلیل آنکه تمام این شرکتها موجودیهایی از قبل در انبار دارند، مدت زمانی که طول میکشد این محصولات را با زیان به بازار عرضه کنند، نیز باعث افزایش زیاندهی این شرکتها میشود. به دنبال روند این زیاندهی به دلیل کاهش توان این شرکتها در تأمین مالی، بانکها نیز تحت فشار قرار میگیرند و باز هم از طرف دیگر یکسری از شرکتهای وابسته به این شرکتهای تولیدکننده محصولات پایه که خدمات زنجیرهای مانند خدمات عمرانی برای این شرکتها انجام میدهند، نیز متحمل زیان میشوند. بهطورکلی با توجه به این موضوعات باید گفت که کاهش قیمت مواد اولیه روی بورس خیلی چشمگیرتر است. درحقیقت هیچ کارشناس و فعالی در بازار نیست که منکر این واقعیت باشد که بازار سرمایه امروز دارای ریسکهای سیستماتیک زیادی است که تصمیمگیری و تحلیل را مشکل میکند، اما درعین حال نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که نبود علم و دانش کافی در بازار، مشکلات را بیش ازپیش بزرگ کرده و بازار را با جریانهایی روبهرو میکند که بیرون آمدن از آنها به آسانی میسر نیست.
به صورت کلی در اقتصادی که بهرهوری پایینی دارد، افزایش سودآوری بنگاهها تحتتأثیر عوامل خارجی ازجمله تورم قرار دارد. با کاهش تورم هم به همین تناسب سودآوری به زیان تبدیل میشود. شرکتهای ایرانی اکثرا خامفروشند و دارای چارت سازمانی و نیروی انسانی سنگینی هستند. اقتصاد ایران عاشق تورم است تا زمانی که تورم داریم اوضاع اقتصادی خوب است و وقتی که تورم را از اقتصادمان میگیریم، میشود وضعیتی که الان شاهد آن هستیم. در یکسال اخیر شاهد کاهش حساسیت قیمت نفت به وقایع ژئوپلتیک بودهایم و مازاد عرضه و بازارشکنیهای جلوی افزایش قیمت براساس عوامل روانی را گرفته است. تهدید افزایش عرضه نفت در سال آینده میلادی با رفع تحریمهای ایران و بازگشت نفت برای دیگر مناطق، بر این مشکلات سایه افکنده است. همه این عوامل چشمانداز قیمت نفت را با ابهامات جدی مواجه کرده و تحلیلگران طیف گستردهای از پیشبینیها را ارایه میدهند ولی برآیند تحلیلها و شرایط موجود نشان از رکود بازار نفت و عدم تاثیرپذیری مثبت آن حتی در کوتاهمدت دارد. از اینرو بازار نفت از چندین جهت، بر بازار سرمایه کشور تأثیر منفی زیادی گذاشته و چشمانداز مبهم رشد درآمدهای دولت در سال آتی، با درنظرگیری ثبات در سایر عوامل موجب ادامه رکود بازار سرمایه خواهد بود. اقتصاد کشورمان نیاز به یک همدلی و اراده بزرگ در کل نظام دارد، همانگونه که مشکلات برنامه هستهای کشورمان با تعمیم و اراده نظام حلوفصل شد.