شماره ۷۶۷ | ۱۳۹۴ شنبه ۳ بهمن
صفحه را ببند
شهيد حاج‌يونس زنگي‌آبادي
بريده‌هايي از ازدواج حاج‌يونس

ولادت:  ۱۳۴۰ كرمان
شهادت: دی‌ماه 1365، عملیات کربلای5
شغل: نظامي
سمت: فرمانده تیپ امام حسین(ع) لشكر ۴۱ ثارالله
بريده يك: يك برگه بزرگ آورد بيرون و بسم‌الله گفت. شرایطش را نوشته بود همه‌اش از جبهه و مأموريت و مجروحيت و شهادت گفته بود و اين كه من بايد با شرايط سخت حاج يونس بسازم تا با هم ازدواج كنيم. شرط كرده بود مراسم عقد توي مسجد باشد.
بريده دو: گفتم: من فقط دوست دارم مهريه‌ام يك جلد قرآن باشد. گفت: نه! يك جلد قرآن نمي‌شود. يك جلد قرآن با يك دوره كتاب‌هاي شهيد مطهري.
بريده سه: يك قدح آب آورد. گفت روايت است هركس شب عروسي‌اش پاي زنش را بشويد و آبش را در خانه بريزد تا عمر دارند خير و بركت از خانه‌شان نمي‌رود. به شوخي گفتم: پاهاي من كثيف نيست. گفت: مهم اين است كه ما به روايت عمل كنيم.  
بريده چهار: سه روز قبل از محرم عروسي كرديم. وضو گرفتيم و دعاي كميل، توسل و زيارت عاشورا خوانديم. گفت: من دعا مي‌كنم تو آمين بگو. اول شهادت، دوم حج ناگهاني و سوم اين‌كه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفي. همه‌اش مستجاب شد.

 


تعداد بازدید :  455