امانالله قرایی مقدم جامعه شناس
جامعه مشارکتی با جامعه نظارهگر بسیار متفاوت است؛ در جامعه مشارکتی همه افراد در اموری که مربوط به سرنوشت و آینده خودشان است، اعم از تصمیمگیریها، خطمشیها و نظارتها دخالت دارند. براساس سیستم مدیریت رنسیس لیکرت. (Rensis Likert)1 در کل چهار نظام مدیریتی در جوامع وجود دارد؛ سیستم اول آمرانه براساس بهرهکشی از زیردستان است که در این نظام مدیران سخت سلطه طلب بوده و عامه مردم اعتماد اندکی به نظام مدیریتی دارند. جهت ارتباط در این سیستم بالا به پایین است و مردم هیچ مشارکتی درتصـمـیــمگیری و هـدفگــذاری خط مشیهای اجتماعی گرفته تا مشارکت اجرایی در امور جامعه ندارند؛ در تعریف دوم، نظام باز هم بسته است، اما آمرانه خیرخواهانه خوانده میشود. نظامی که در آن مدیران اعتمادی و مهرآمیز نسبت به زیردستان دارند. با این حال در این نظام هم اختیارات برای تصمیمگیریها در چارچوب خطمشیهای حاکم وجود دارد. در نظام شماره 3 زیردستان تصمیمگیری میکنند ولی تصمیم نهایی را مدیریت میگیرد.
برخی از ارتباطات رو به بالا در این نظام دیده میشود؛ نهایتا در نظام چهارم، ارتباطات از پایین به بالا در جریان است و مردم در تصمیمگیریها و خطمشی امور مشارکت فعال دارند.
با در نظر گرفتن مدل مدیریتی لیکرت، نظام 3 و بهتر از آن نظام 4 همان جامعه مشارکتی است که مردم در تمام امور فعال هستند؛ درواقع در این جوامع مردم مملکت را از خود میدانند و به امور جامعه دلسوزانه مینگرند. در جامعه مشارکتی مردم اگر کوتاهی و نقصی ببینند به گردن مسئولان و مدیران نمیاندازند؛ در این سیستم افراد مسئولانه حرکت میکنند؛ چون خود را در همه رویدادها مسئول میدانند، سرنوشت کلی جامعه برایشان مهم است و حضوری فعال دارند؛ نمونه این جوامع در کشور ژاپن یا کرهجنوبی دیده میشود.
از نظر تاریخی وقتی به کشور خودمان نگاه کنیم درمییابیم در برخی از زمانها از تاریخ ما سیستم مشارکتی در جامعه ما وجود نداشته است؛ سیستم استبدادزده، ملکالطوایفی و فئودالی یا زمینداری که در طول تاریخ بر جامعه ما حاکم بود باعث شد مردم و عامه جامعه حضور مشارکتی در جامعه نداشته باشند؛ در دوران اخیر تا قبل از رضا شاه، نه مجلس بود نه انتخابات و نه حق رأی. حتی مشروطه ما هم در نوع خود متفاوت بود؛ در مشروطه ما شاه تصمیم گرفت و خطمشی برای نمایندگان ملت در مجلس هم مشخص و تصمیمگیریها در جهت منافع عدهای خاص بود.
به همین دلیل روحیه و احساس مشارکت در میان مردم جامعه ما وجود نداشت؛ مردم منفعل و نظارهگر بودند.
هجوم بیگانگان و بیکفایتی حاکمان درحالیکه مردم اهمیتی به آینده کشور نمیدادند، مشکلساز شد؛ با این وجود چیزی که ما را از این بلایا نجات داد و ماندگار کرد، فرهنگ و تمدن ما است.
درواقع چیزی که در این بین حاکمان و بیگانگان نتوانستند عوض کنند، مغز ایرانی، فرهنگ ایرانی و تمدن ایرانی بود.
مهمترین تفاوت جامعه مشارکتی و نظارهگر این است که افراد در نظام مشارکتی به امور جامعه علاقهمند هستند آنها به نوعی دلبسته به همه امور جامعه هستند کشور را از خود میدانند و همه کارها مثل زندگی خصوصی، همسر و فرزند برایشان بسیار اهمیت دارد؛ این مشارکت مزایای بینهایت مثبتی از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد. تولید را بالا میبرد؛ از مدیریت نابجا و هدر رفت منابع جلوگیری میکند؛ حاکم بودن نظام مشارکتی در جامعه به علاوه درآمد را در حوزههای کشاورزی، صنعت و خدمات ارتقا میدهد و نهایتا کشور را در مسیر توسعه پیش میبرد. نظام مشارکتی به مردم یاد میدهد که در تعیین سرنوشت کشور خود را مسئول بدانند؛ از لحاظ اجتماعی کوشش کنند امور مربوط به خودشان را دلسوزانه انجام دهند و از نظر سیاسی مهمترین تأثیر را دارد؛ به عبارتی جامعه مشارکتی حکومت را از خود میداند و همه رویدادها را فعالانه دنبال میکند؛ در این جامعه علاوهبر اعتماد افقی (اعتماد مردم به یکدیگر)، اعتماد عمودی (اعتماد مردم به مسئولان) هم بهوجود میآید. به عقیده فکویاما، جامعهشناس ژاپنی، اعتماد اساسیترین سرمایه اجتماعی هر کشوری است. این اعتماد بهواسطه وجود روحیه مشارکتی در جامعه ایجاد میشود و در کشورهایی که این مشارکت وجود داشته باشد، دشمن نمیتواند نفوذ کند.
در مقابل در مدیریت نظارهگر، مردم مدام میگویند به ما چه مربوط است! این بدترین نوع مدیریت است که مردم نسبت به رویدادها و وقایعی که در سازمان یا مجموعه بزرگتری مثل جامعه انجام میشود، بیتفاوت باشند.
این درحالی است که امروز یکی از شاخصهای توسعهیافتگی مشارکت است و انتخابات یکی از مهمترین نمادهای مشارکت مردم در جامعه است. دولتها درحال حاضر تلاش میکنند به سمت مشارکت فعالانه همه مردم در امور اجتماعی پیش بروند.
در کشور خودمان هم میبینیم که جامعه ما بعد از انقلاب رفتهرفته پروسه دموکراسی را طی میکند در این بین در هر دوره مردم فعالتر از دوره قبل هستند؛ مردم امروز نسبت به سرنوشت خود منفعل نیستند و مشارکت فعال دارند؛ شاهد این موضوع هم انتخابات سال گذشته ریاستجمهوری بود که مردم، بیشترین مشارکت را پای صندوقهای رأی داشتند و این نتیجه که برای بسیاری باورش سخت بود را رقم زدند. مشاهده میکنیم که مردم از حالت بیتفاوتی و نظارهگری درحال خارج شدن هستند و به همین دلیل آینده مشارکتجویانه بهتری انتظار میرود.
پس شاید بد نیست نامزدهای انتخابات بعدی مجلس شورای اسلامی توجه کنند که کسب رأی آنها در انتخابات مجلس آتی که پیش رو داریم، به مراتب سختتر از دورههای گذشته است؛ چون هنوز مردم خود را در تعیین سرنوشت کشور
سهیم میدانند.
1- نویسنده و نظریهپرداز آمریکایی
در حوزه مدیریت