نسیم ادبی بازیگر تئاتر
آدم زمانی کامل و کاملتر میشود که بتواند خود را بهصورت واقعی نقد کند. درحقیقت اخلاقیات، روحیات و درکل شخصیت هر فردی با داشتن نگاه انتقادی به خود، بهتر و بهتر میشود. هرکسی ممکن است نقصها و عیب و ایرادهای زیادی در اخلاق و منش خود داشته باشد که حتی خودش هم نداند چقدر به او ضربه وارد میکنند؛ ولی نگاه انتقادی داشتن میتواند آدم را بسازد. درواقع هم انتقادپذیر بودن خوب است، یعنی اینکه نگاه انتقادی اطرافیان و صاحبنظران را درمورد شخصیت یا کار خود بپذیریم و هم اینکه خودمان طوری به زندگی و شخصیت خود نگاه کنیم که بتوانیم کمبودها را جبران و عیبهایمان را برطرف کنیم.
درمورد خودم و مصداق این موضوع در خود میتوانم بگویم که من اصولا بسیار آدم پذیرایی هستم و بیشتر مواقع دوست ندارم آدمها از دست من ناراحت، دلخور یا دلشکسته شوند؛ پس با گشادهرویی اغلب خواستههای دیگران را قبول میکنم؛ مثلا پیشنهادهای کاری؛ اگر دوستی برای کاری پیشنهاد دهد، حتی اگر بدانم که آن کار شاید خیلی خوب و مطلوب نباشد و حتی اگر خودم دوست نداشته باشم در آن کار حاضر شوم، برای اینکه آن دوست از دست من ناراحت و دلخور نشود، قبول میکنم. خب این درست نیست. اگر خودت با خودت راحت باشی و در روابط اجتماعی علاوه بر دیگران خودت و علایق خودت را هم درنظر بگیری به راحتی میتوانی نه بگویی. من دارم سعی میکنم در همهکار صداقت داشته باشم یعنی با خودم صادق باشم و برای هرکاری که دوست ندارم انجام دهم دلایل قانعکننده خودم را ارایه دهم و نه بگویم تا طرف مقابل هم ناراحت نشود. میدانید یکوقتهایی هست که آدم در رودربایستی قرار میگیرد؛ مثلا من یک زمانی اصلا حال و حوصله رفتن به یک میهمانی را ندارم، پس سعی میکنم به خودم و دیگران دروغ نگویم و برای اینکه صرفا کسی دلخور نشود، کاری را که دوست ندارم انجام ندهم. چون اگر من همیشه و در همه حال به دیگران فکر کنم و خواستههای آنها را مدنظر قرار دهم؛ روزی از خودم بیزار میشوم. هر آدمی یک ظرفیت مشخصی دارد؛ پس حتما روزی این ظرفیت پر میشود و به خودم میآیم؛ از خودم خسته میشوم و به خود میگویم پس من چی؟ پس من چه میشوم؟ خواسته من چه میشود؟ من درمورد خودم طوری شده که الان دارم تلاش میکنم در هر کاری خودم و خواسته قلبیام را در نظر بگیرم تا خودم از خودم راضی باشم.