گوهر خیراندیش بازیگر
چند روز است به این موضوع فکر میکنم که چرا شهر ما یکپارچه نیست و این همه تناقض و تضاد چگونه میتواند در یک شهر وجود داشته باشد. من در محلی که زندگی میکنم این تعریف در باب آن میشود، محلهای است که باید نسبت به محلات دیگر، هم تمیزتر باشد و هم شهرداری باید در آن اصول ساختوساز را بسیار بهتر رعایت کرده باشند. در محله ما، وضع پیادهروها عجیبوغریب است، یعنی زمانی که از خانه بیرون میآیم، مشاهده میکنم که وضع عبور و مرور تا چه حدی میتواند اسفناک باشد. اکثر زمانهایی که به جنوب شهر میروم یا به محلهایی مانند تهرانپارس یا پارک نهجالبلاغه که در آن اتفاقا نقشی را درحال بازیکردن هستم، میبینم که اصول زندگی شهری به چه خوبی تبیین شده است و این موضوع را در بالای شهر نمیتوان دید! که این تناقض عجیب و غریب است. من در این زمان به سوالی فکر میکنم که در ذهنم باقی مانده است. سوال من این است که سازوکار شهرداری در شهری مانند تهران چگونه تبیین میشود و معیار آنها برای ارزشگذاری و دادن خدمات به نقاط مختلف شهر چگونه است؟ موضوعی که ذهن مرا بهشدت با خود درگیر کرده است، بحث حقوق مساوی در این شهر است. آیا حقوقشهروندی در شهر ما به خوبی شکل گرفته است؟ آیا به خوبی ارایه میشود؟ من معتقدم که نه نمیشود زیرا من خودم با چشمانم این تضاد شهری را به خوبی حس و نظاره میکنم. حتی به قرارگیری سطلهای زباله که نظاره میکنم، این موضوع را به خوبی درک میکنم که جایگاهی که برای آنها مدنظر قرار دادهاند هم بسیار اشتباه است. صبحها که از خانه بیرون میآیم این انتظار را دارم که مانند تمام شهروندان، حس خوبی بهعنوان یک فرد در این جامعه داشته باشم اما اینگونه نیست و اغلب با چالشهایی روبهرو میشوم که میگویم مدیریت شهری در این شهر چگونه است و افرادی که بر این شهر مدیریت میکنند با چه سازوکاری بر مسند مینشینند و نظر میدهند؟ بعد آن را در شهر پیاده میکنند؟ بعضی روزها به مکانهایی که مراجعه میکنم جالب است.
تغییری وصفناپذیر در آن پدید آمده است. برای مثال خیابانهایی که تا دیروز باز بودند، امروز ورود ممنوع شدهاند! و دسترسی به آنها وجود ندارد. مگر میشود یکشبه برای زندگی مردم تصمیم گرفت؟ و تصمیمی که همیشه درست نیست و در جهاتی به ضرر شهر و شهروندان آن شهر است، اتخاذ کرد؟ خیلی زمانها این موضوع را ابراز میکنیم که مردم خوب رفتار نمیکنند اما دلیل خشم مردم و رفتار بد آنها را باید ارزیابی کرد و دید که چه عاملی باعث این میشود که مردم در شهر بیحوصله باشند یا صبرشان لبریز باشد و همیشه در مقابل هم گارد داشته باشند. با کمی تامل میتوان فهمید که بعضی تصمیمات غلط در تغییر زندگی ما
دخیل است.